چرا تلویزیون از ظرفیت چهرههای خود بهخوبی استفاده نمیکند؟!
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| با پایان مسابقه «سیم آخر» رضا رشیدپور عجالتا برنامهای در تلویزیون ندارد. او مثل ایامی که برای مدتی از آنتن دور میماند، سراغ اینستاگرام رفته. رشیدپور نه فقط در صفحه شخصی که در صفحه یک رسانه مشغول به فعالیت است و گاه به شکل لایو مصاحبه انجام میدهد .
احتمالا ویدئوی چند روز اخیر او را دیدهاید که قیمت خودروی داخلی را با خودروهای خارجی مقایسه میکند و توضیح میدهد مثلا با نصف قیمت پراید چه ماشینهای صاحب برندی در کشورهای همسایه میتوان خرید. در جای دیگر و در یک مصاحبه از خودروسازان داخلی انتقاد میکند و … این گزارش دنبال سنجش عملکرد رشیدپور نیست بلکه یادآوری دوباره این مسئله است که چرا تلویزیون از ظرفیت چهرههای خود استفادهای درست نمیبرد.
مورد اول| آنچه گفت
«من عاشق کشورم هستم و به همه توصیه میکنم که اگر پولی دارند، در میهنشان خرج کنند…» این جمله آغازین رضا رشیدپور زیر نخستین پستی است که درباره مقایسه قیمت خودرو در ایران با کشورهای همسایه منتشر کرده. او هدف خود از این کار را «مقایسه و اطلاعرسانی» میداند و در پایان مینویسد: «… تا بدانیم مافیای عجیب خودرو با ما چه میکند.» رشیدپور با این توضیح خواسته بر حسن ظن خود نیز تاکید کند .
بعد از آن سراغ «گزارش تحقیقی»اش میرود. او با طمانینه و کمی شیطنت درباره قیمت خودروها توضیح میدهد و طوری این کار را میکند که مخاطب تحت تاثیر قرار بگیرد. رشیدپور سالها تجربه اجرای برنامه دارد و بارها در موضع انتقادی قرار گرفته. پس طبیعی است که گزارش او فاکتور اصلی یعنی «تحت تاثیر قرار دادن مخاطب» را دارا باشد. طبعا مباحث بعدی مثل سنجش میزان انطباق دادهها با واقعیت، کار فعالان حوزه خودرو است؛ هر چند کسی از این بابت خردهای به گزارش رشیدپور نگرفته.
مورد دوم| احیای یک نام
در کارنامه رضا رشیدپور چند نقطه عطف دیده میشود. آخرین آن مربوط به زمانی است که «حالا خورشید» را اجرا میکرد. این برنامه صبحگاهی مجالی برای او بود تا از عملکرد مسئولان انتقاد کند و مورد توجه طیفی از مخاطبان قرار گیرد. عوامل دیگری هم در موفقیت او دخیل بودند اما «حالا خورشید» در مجموع از رشیدپور مجریای ساخت که زبان مردم است. با تعطیلی آن برنامه، رشیدپور «اتفاق» را اجرا کرد که برنامه شکست خورد.
بعد از آن به مسابقه «سیم آخر» رسید اما ماهیت این برنامه از اساس متفاوت است. «سیم آخر» برنامهای مبتنی بر سرگرمی و شوخی است و به همین خاطر رشیدپور آرام آرام موقعیت قبلی را از دست داد . حال آنکه موفقیت این مجری به اجرای برنامههایی از جنس «شب شیشهای» و «حالا خورشید» است. این روزها گزارش اینستاگرامی او بار دیگر، رشیدپور را در کانون توجه قرار داده؛ چیزی شبیه اتفاقی که در برنامه صبحگاهی شبکه سه رخ میداد اما از سال ۹۸ دیگر این فرصت از او دریغ شد.
مورد سوم| صف مخالفان و موافقان
یک اشتراک دیگر هم وجود دارد؛ رشیدپور در «حالا خورشید» علاوه بر موافقان، مخالفانی هم داشت. این بار همین اتفاق در زمینی دیگر رخ داده و در صفحه اینستاگرام او شاهد جدال طرفین هستیم. عدهای او را تحسین میکنند و خواهان انتشار گزارشهای مشابه هستند. برخی زبان به نقد گشودهاند و مثلا همراهی با رئیسجمهور سابق را به عنوان یک ایراد پیش میکشند! این صفبندی برای یک مجری، اتفاق مثبتی است و نشان میدهد کار او مورد توجه قرار گرفته.
مورد چهارم| سیما یا اینستا
وقتی یک مجری عامل اتفاقی پرسر و صدا میشود، اولین سوال این است که چرا نباید رسانه مهمتر یعنی تلویزیون، بستر اتفاق باشد؟ احتمالا گفته شود که در تلویزیون اجازه چنین کاری ندارد. سابقه رشیدپور در «حالا خورشید» نشان داده که فضا آنقدرها هم بسته نیست. وانگهی، مدیران جدید سیما (دستکم در حرف) میگویند تلویزیون باید موضع پرسشگری داشته باشد. این ماجرا یک روی دیگر هم دارد و آن چرایی عدم استفاده بهینه از ظرفیتهاست.
بارها درباره رضا رشیدپور نوشتیم که انتخاب او به عنوان مجری مسابقه «سیم آخر» اشتباه بوده. او گزینهای مناسب برای تاکشو است و البته برنامههایی از جنس «حالا خورشید». آیا شکست او در «سیم آخر» دلیلی کافی برای بازنگری نیست؟ آیا مدیران تلویزیون با دیدن گزارش اخیر رشیدپور، به این مسئله فکر نمیکنند که توان نیروهای خویش را برای تقویت سیما به کار بندند؟ و فراموش نکنیم فعالیت اینستاگرامی حق امثال رشیدپور، فردوسیپور و دیگران است اما نه به شیوه کنونی که ارتباط آنها به طور کل با تلویزیون قطع شده.