چرا استقلال به سپاهان باخت؟
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | شنبه فینال لیگ برتر در اصفهان به سود سپاهان و سود بیشتر برای پرسپولیس به پایان رسید تا استقلال در این باخت علاوه بر امتیاز، خیلی چیزهای دیگر را هم از دست بدهد. برای ثبت این باخت بر حق، آشفتگی، سراسیمگی و بیبرنامگی استقلال کاملا عیان بود.
در میدان مسابقه آنچه بیشتر به چشم میآمد یک چیدمان و تعریف بسیار ساده از (۲-۵-۳) در حد محلات بدون کوچکترین شرح وظیفه دیکته شده، تمرکز و حتی رعایت اولیه اصول پوشش و جاگیری بود.
بازبینی گل اول بازی، نشان بارز و آشکاری از عدم توجیه سه مدافع میانی داشت. اگر قرار به بازی با پوشش از یزدانی و یارگیری از غلامی و دانشگر در عمق بود، پس یزدانی چرا جلوتر از دو مدافع یارگیرش جاگیری کرده بود و اگر قرار به بازی با آرایش خطی بود که بازهم استقرار مدافعین میانی استقلال جای سوال داشت.
به همین منوال بازبینی گل دوم بازی هم نشان آشکاری از عدم هماهنگی میان سه هافبک مرکزی استقلال داشت. جایی که اصلا بازی مهدیپور و اسماعیلی و رضاوند به هم نمیخورد.جا ماندن رضاوند روی پایهگیری گل دوم، عدم پوشش مهدیپور، خطای آشکار، ضربه ایستگاهی و ثبت یک گل آسان.
راستی در آن صحنه، غلامی به عنوان مدافع یارگیر چپ پشت سر یزدانی و دانشگر به عنوان مدافع یارگیر راست چه میکرد؟ حضوری مداخلهگرانه و کاملا بیآزار! حکایت خط حمله فاصلهدار و سردرگم استقلال هم که در این میان کاملا آشکار بود. عدم انسجام و سردرگمی و دروازهبان خوبی به نام مظاهری که در آتش این بیبرنامگی میسوزد!
در مقابل سپاهان کاملا متمرکز و با برنامه و برای ثبت گلهای پیروزیبخش و حیاتیاش اصل را بر غافلگیری حریف گذاشته بود. شروع سریع ضربات ایستگاهی و شروعهای مجدد بازی (اوت دستی) و غافلگیری حریفان. علاوه بر آن، اعتقاد و پایداری بر سیستم تعیین شده (۱-۳-۲-۴). سپاهان و ترکیب ایدهآل کادر فنی با در اختیار داشتن شور و شعور؛ جوانی نویدکیا در کنار تجربه مرزبان.
سپاهانی که سیستم و شیوه بازیاش با کارهای ترکیبی در کانالهای کناری شکل میگیرد و به حتم، بهترین مدافعین نفوذی و کناری (نورافکن و اسماعیلیفر) و بهترین وینگرهای لیگ (محبی و حسینی) را در اختیار دارد و در این شیوه از بازی (میرزایی و خلعتبری) یاران سرعتی و تکنیکی نیز ذخیرههای طلایی زوجهای کناری زردپوشان اصفهانی هستند. در میانه میدان نیز شعور، تکنیک و تجربه سروش رفیعی با اوجگیری شهباززاده مهاجم نوک، هارمونی فوقالعاده به آنها میبخشد. تیمی که به حق لایق و مدعی عنوان قهرمانی است.
*** استقلالِ درجه ۲؛ توطئههایی که توهم بود
در حالی که تیم استقلال در بیشتر زمان نیم فصل اول صدرنشین بود اما با شکست مقابل سپاهان قهرمانی نیمفصل را هم از دست داد و اگر تیم پرسپولیس بتواند در دو بازی معوقه خود پیروز شود آن وقت است که استقلال به رده سوم جدول سقوط خواهد کرد؛ ضمن اینکه فاصلهاش با پرسپولیس به چهار امتیاز میرسد.
در همه ۱۵ بازی استقلال در نیمفصل اول، این تیم مشکلات زیادی به لحاظ تاکتیکی داشت اما محمود فکری هیچگاه نخواست مشکلات تیمش را قبول کند و هر بار سعی کرد با پیش کشیدن بحثهای حاشیهای فرار رو به جلو کند که البته در نهایت این فرار رو به جلو هم به ضرر فکری تمام شد. در روزهایی که استقلال نتایج خوبی میگرفت، سرمربی استقلال مدام صحبت از توطئههایی میکرد که علیه او انجام میشود.
در نهایت هم کسی متوجه نشد چه کسی یا چه کسانی علیه این مربی توطئه میکردند. حتی اگر فرض بر این گرفته شود که صحبتهای فکری واقعیت داشته، این موضوع هیچ ارتباطی به بد بازی کردن استقلال ندارد. قطعا استقلال به لحاظ داشتن مهرههای باکیفیت هیچ مشکلی ندارد؛ اما در همه بازیهای استقلال در نیم فصل اول و به خصوص در بازی مقابل سپاهان؛ عملکرد شاگردان فکری به گونهای بود که انگار برای اولین بار است در کنار هم بازی میکنند.
اشتباهات متعدد فکری در چینش ترکیبش بارها توسط کارشناسان و اهالی فوتبال مورد نقد قرار گرفت؛ اما فکری نهتنها توجهی به این نظرات داشت که پاسخ و توجیهی هم در خصوص ترکیب استقلال نداشت.
اینکه استقلال بد بازی میکند هیچ ارتباطی به توطئه مخالفان فکری ندارد. استقلال در ابتدای فصل بازیکنان زیادی را جذب کرد که انصافا این بازیکنان کیفیت خوبی دارند اما اشتباه او زمانی رخ داد که اجازه داد بازیکنان بیکیفیتی که آخرین بازی خوب آنها را کسی به یاد ندارد همچنان در استقلال حضور داشته باشند.
بازیکنانی همچون فرشید اسماعیلی و آرش رضاوند در نیم فصل اول کمکی به استقلال نکردهاند و مدتها مهلت حضور این دو بازیکن در استقلال به پایان رسیده اما همچنان در این تیم حضور دارند و حتی شانس حضور در ترکیب اصلی را هم پیدا میکنند.به جز اشتباهات متعدد فکری در انتخاب بازیکنانش برای حضور در ترکیب اصلی باید به نوع مدیریت او در تیم هم اشاره کرد.
در همین نیم فصلی که از لیگ برتر گذشته برخی بازیکنان که سابقه چندانی هم در استقلال ندارند خیلی راحت از تاکتیکهای فکری انتقاد میکنند. حتی در دوره مربیگری فرهاد مجیدی هم چنین اتفاقاتی رخ نمیداد و مجیدی با هیچ بازیکنی مماشات نمیکرد. به نظر میرسد یکی از مهمترین مشکلات استقلال این است که بازیکنان این تیم فکری را به لحاظ فنی قبول ندارند و همین مسئله باعث شده این تیم با سردرگمی تاکتیکی روبهرو شود.
این استقلال تیم خوبی نیست و بیشتر شبیه یک تیم درجه ۲ است تا یک تیم مدعی و فکری به عنوان سرمربی مسئول این وضعیت است؛ حتی اگر بازیکنان به لحاظ مالی هم مشکل داشته باشند این موضوع نمیتواند دلیلی برای عملکرد ضعیف این تیم باشد؛ چرا که از گذشته تاکنون استقلال و پرسپولیس چنین مشکلاتی داشتهاند و طرح مسائلی همچون مشکلات مالی بازیکنان بیشتر شبیه یک بهانه است تا دلیلی برای بازی بد استقلال.
اینکه آرش برهانی وظیفه دارد مسائل مالی را مهمترین دلیل عدم تمرکز بازیکنان استقلال عنوان کند ثابت میکند حضور در کادر فنی استقلال برای او زود بوده است.فکری در همه مسائل اعم از انتخاب تاکتیک، انتخاب بازیکن و حتی انتخاب دستیارانش اشتباهات زیادی داشته و این اشتباهات بوده که چنین اوضاعی را برای او ایجاد کرده است.
با ادامه این روند که بعید است تغییری هم در آن رخ دهد، استقلال روزهای دشوارتری خواهد داشت؛ روزهایی که باعث خواهد شد هواداران میلیونی این تیم ناامیدتر از قبل روزهایی را به یاد بیاروند که تیمشان یا قهرمان میشد یا اینکه جزو تیمهای مدعی بود. فکری سالها کاپیتان استقلال بوده و روزهای تلخ و شیرین زیادی را با این تیم گذرانده است و این تجربیات باید الان به کمک او بیاید؛ در غیر این صورت شاید تنها یکی دو بازی دیگر شانس نشستن روی نیمکت استقلال را داشته باشد.