پیچیدگیهای پنهان بحران زایندهرود
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی | اواخر هفته گذشته وقتی تجمع کشاورزان اصفهانی در بستر خشک زایندهرود، دهمین روزش را رد کرد و همراهی مردم عادی را هم جلب کرد معاون اول رئیسجمهور وارد گود شد و به وزرای جهاد کشاورزی و نیرو دستور داد که هرچه سریعتر به مشکل آب در استانهای اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری ورود کنند، همزمان با این اتفاق و پررنگتر شدن مطالبه اصفهانیها گفتوگوهای داغی در شبکههای اجتماعی درباره بحران آب در اصفهان و استانهای اطرافش شکل گرفت که بعضی از آنها به ابعادی از ماجرا میپرداختند که تا الان کمتر درباره آنها حرف زده شده.
زایندهرود یک رودخانه دائمی یا فصلی؟
یکی از بحثهای داغ درباره خشکسالی در اصفهان این بود که اصلا زایندهرود یک رودخانه فصلی بوده و نباید دائما در آن آب جاری باشد اما سالها پیش با دستکاری در سرچشمه آبی که به زایندهرود میریخته تلاش کردند که آن را تبدیل به رودخانهای دائمی کنند و این شروع مشکل آب در آن منطقه بوده.
کسانی که روی این موضوع تاکید داشتند در واقع به بیشتر از ۴۰۰ سال پیش اشاره میکردند، زمانی که شاه عباس در سال ۹۸۷ شمسی به جهانگیرخان بختیاری دستور میدهد مقدمات اضافه شده بخش بیشتری از آب خروجی سرچشمههای کوهرنگ به زایندهرود را فراهم کند.
آن موقع پی کار ریخته میشود و هنوز هم بقایای آب بندی که قرار بود به همین منظور ساخته شود وجود دارد اما عمر شاه عباس به دیدن نتیجه این دستور قد نمیدهد و پروژه با مرگ او به کلی میخوابد تا ۳۰۰ و اندی سال بعد که اینبار محمدرضا پهلوی تصمیم میگیرد کار نیمه تمام شاه عباس را تمام کند و همین میشود که تونل شماره یک کوهرنگ و بعد هم سد زاینده رود در زمان سلطنت او به بهرهبرداری میرسد تا آب بیشتری راهی پایین دست شود و صنایع بزرگ فولاد و ذوب آهن راه بیفتند.
بعدتر هم که تونل شماره دو کوهرنگ، تونل شماره سه کوهرنگ و تونل بهشت آباد ساخته میشوند که همین مسیر ادامه پیدا کند البته دومی و سومی به دلیل بروز خشکسالی و کمبود آب در خوزستان هیچ وقت به بهرهبرداری نمیرسند چون دقیقا کارون از همان جایی سرچشمه میگیرد که این تونلها زده میشوند یعنی چشمههای جوشان کوهرنگ.
طبیعتا این بخش از بحثها داغ دل خوزستانیها را تازه میکرد اما باعث میشد که سر درد و دل اصفهانیها هم باز بشود و به برداشت بیرویه آب در بالا دست اشاره کنند و یادآوری کنند که چطور در ابتدای شروع خشکسالی یعنی سالهای ابتدایی دهه هشتاد، رئیسجمهور وقت سه بار در سه بازه زمانی مختلف تاکید کرد که حتی یک متر مربع از زمینهای کشاورزی چهار محال و بختیاری نباید بدون کشت باقی بماند و کشاورزان هر قدر که بخواهند باید آب برای کشت و کار در اختیار داشته باشند.
اصلا آب مال ما است
عدهای از کاربران هم در این بین به قدیمیترین سند موجود درباره نحوه تقسیم آب زایندهرود اشاره میکردند و میگفتند که اهالی حوضه آبریز زاینده رود مالکان واقعی آب آن هستند. این سند در واقع عرف نامهای است که به طومار شیخ بهایی معروف شده و قدمت چند صد ساله دارد طبق آن کل حوزه آبریز زاینده رود که آن موقع اصلیترین و تنها وظیفهاش سیراب کردن زمینهای کشاورزی بوده به ۳۳ بخش کلی و ۲۷۵ بخش جزئی تقسیم میشده و هر کدام از این بخشها حق آبه خودشان را داشتهاند، این عرف نامه آنقدر معتبر بوده که وقتی قرار میشود تونل شماره یک کوهرنگ تاسیس شود دولت با کشاورزان وارد شور شده و از آنها هم برای ساخت این تونل که باعث بیشتر شدن حق آبهشان میشده پول میگیرد، پولی که آنها باید طی ۲۵ سال پرداخت میکردهاند.
توئیتریهای اهل اصفهان با اتکا به این سند تاکید میکردند که سالها پیش پول آبی که الان دربارهاش حرف زده میشود را کشاورزان اصفهانی پرداخت کردهاند اما در مقابل محیط زیستیهای توئیتر تاکید میکردند که تصمیم اشتباه یعنی انتقال آب و توسعه صنایع و کشاورزیهای آب بر در منطقهای خشک به هر حال تصمیم غلطی بوده است.
برنج در اصفهان چه میکند؟
وقتی پای کشاورزی به ماجرا باز شد، طبیعتا صحبت از کشت آب بر در اصفهان هم داغ شد و خیلیها یادآوری کردند که اگر کشاورزان چهارمحال و بختیاری در بالا دست آب زیادی میبرند، در اصفهان هم با وجود تمام کم آبیها کاشت برنج هنوز به قوت خودش باقی است و استانی که از بی آبی شکایت میکند برنج میکارد.
یکی از جنجالیترین نظرات را در این باره، مژگان جمشیدی خبرنگار محیط زیست در توئیترش نوشت: «اصفهان نماد توسعه نامتوازن در ایران! استانی که ۱۰ساله با خشکسالی مواجه است و داره در خودش فرو میریزه پارسال ۵۰۰۰ هکتار و امسال ۱۵۰۰ هکتار فقط برنجکاری داشته! وسرانه فضای سبز شهری اصفهان حتی از شهرهای زاگرس نشین مثل شهرکرد هم بالاتره! بعد میگویند چرا زایندهرود خشک است!»
اینجا بود که باز هم خیل عظیم اصفهانیهای توئیتر وارد عمل شدند و جواب دادند که اولا کاشت برنج طی سالهای گذشته یک دهم شده اما منکر کاشت آن نشدند، ثانیا وجود فضای سبز در اصفهان به دلیل قدمت شهرنشینی و تمدن در این شهر است و ضمن اینکه بخش بزرگی از فضای سبز با فاضلاب تسویه شده آبیاری میشود، منتقدان به آنها جواب دادند که همین فاضلاب که میتواند فضای سبز شهری را آبیاری کند بهتر نیست در اختیار کشاورزان قرار بگیرد و جواب شنیدند که انتقال آن به شرق اصفهان خنده دار است، ضمن اینکه خشک شدن فضای سبز شهری اصفهان میتواند خطر فرونشست زمین را که همین حالا هم در این منطقه شروع شده قوت بدهد پس بهتر است دست از سر فضای سبز شهری بردارید و بروید ببینید آب کجا هدر میرود.
ویلاهای استخردار در حاشیه زایندهرود
اینجا بود که بحث درباره حضور صدها ویلای لوکس در حاشیه زایندهرود شروع شد. ویلاهایی که فعالان توئیتری آنها را اغلب رانتی و غیر مجاز میدانستند که بیشترشان استخر دارند و بخشی از ساحل رودخانه را هم تصرف کردهاند. محمد مطلق، روزنامه نگار دیگری که در این مورد مطالعه کرده نوشت: «سد زایندهرود پس از رهاسازی دوباره وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و از شهر سامان عبور میکند و باز به اصفهان برمیگردد.
جالب است بدانید در همین یک پیچ حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب یعنی یک سد کرج، ناپدید میشود و از طریق لوله به باغها و ویلاهای رانتی برده میشود.» او برای اینکه بزرگی این عدد بیشتر معلوم شود توضیح میدهد که کل سد زایندهرود سه برابر سد کرج ظرفیت دارد.
خبرها را هم که مرور میکنیم میبینیم موضوع ساخت ویلا در حریم زاینده رود واقعا جدی است و همین پارسال ۲۰ ویلا در مسیر زایندهرود که از قضا متعلق به شرکت آب منطقهای اصفهان بوده (چه پارادوکس غریبی) با دستور دادستانی تخریب شدهاند یا سال قبل از آن هم بیشتر از ۱۰ ویلا با دستور دادستانی تخریب شدهاند تا جایی که مالکان آنها دست به تجمع هم زدهاند!
گروهی دیگر انگشت اتهام را به سمت ذوب آهن و صنایع فولاد گرفتند که چرا در جایی غیر از بنادر و در ساحل دریا بنا شده اند. یک کاربر نوشت: مقدار تولید فولادمبارکه اصفهان در سال ۷ میلیون تن است، هر تن فولاد به ۲۸ مترمکعب آب نیاز دارد، که میزان آب مصرفی سالانه فولادمبارکه ۱۹۶ میلیون مترمکعب میشود.
اما بلافاصله کاربر دیگری این ادعا را رد کرد: نظر به اینکه فولاد مبارکه اصفهان کمترین سرانه مصرف آب در بین تولیدکنندگان فولاد در جهان را دارد برای تولید هر تن فولاد،تنها دو و نه دهم متر مکعب(۲/۹m۳) آب مصرف میکند نه ۲۸ مترمکعب! تفاوت را ملاحظه می کنید؟مقدار واقعی،یک دهم عدد شماست…مشکل به سادگی تصور شما نیست.
همه این چیزها را گفتیم تا بدانید انتظار برای حل مشکل آب زایندهرود را در آینده نزدیک نداشته باشید. همه قربانیان خودشان در یک زاویه دید دیگر جزو متهمان هستند! کفه ترازوها آنچنان هم اندازه است که نمیدانید به نفع چه کسانی موضعگیری کنید؟
به نفع کشاورزی و کشاورزان که آب را صرف کشت برنج در مناطق شرقی اصفهان میکنند و یا صنایع فولاد و آهن و یا باغداران چهارمحال و بختیاری ؟ صنایع سنگین میخواهیم یا کشاورزی؟شاید هم گردشگری؟چه کسی قرار است به این معادلات پاسخ دهد، از ما بشنوید:هیچکس! دست به دعا بردارید و چشم به مهربانی آسمان بدوزید. همین.