کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۳۸۲۴۳
تاریخ خبر:

پویش صاحبخانه خوب، صاحبخانه بد

روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی | صاحبخانه‌ اولم فردای روز اجاره، پشت در بود. پیرمردی که یک زانویش می‌لنگید و توی آیفون گفت: «داشتم از اینجا رد می‌شدم گفتم یه سر بهتون بزنم آقا نوروزی!» سنِ زیادی داشت و ما جوان خام بودیم. گفتیم شاید واقعا خواسته در حق‌مان پدری کند اما به‌تدریج دیدیم هر روز دارد از اینجا رد می‌شود!

این نوعِ اول صاحبخانه است که باید مراقب باشی و همان ابتدا سم‌پاشی‌اش کنی برود. والا راه و بی‌راه می‌آید ببیند خانه‌اش را نخورده باشی! یعنی دارم از تجربه عمیق ۱۸سال مستأجری برایت می‌نویسم. اصلا الان به جایی رسیده‌ام که بو بکشم می‌فهمم هر صاحبخانه از چه قماش است. آن‌ها البته روایح مختلف دارند؛ عده‌ کمی‌شان بوی عطر و ریحان دارند و بعضی‌شان بوی زانوییِ زیر سینک، بوی تونل ماشین لباسشویی وقتی یادت رفته جوراب را از آن دربیاوری، بوی رنگ تیز روغن و همچنین سیرداغ همسایه از دریچه کانال کولر! طماع، راسو، سمور و عقرب زیر فرش.

در نوع دوم اما شما گرفتار صاحبخانه‌ای می‌شوید که در همان نقطه ساکن است. خاله‌ات از چمخاله کوبیده آمده مهمان، صاحبخانه فردایش تماس گرفته می‌گوید: «متأسفانه رفت و آمدهای مشکوک داری آقای نوروزی! من اینجا زن و بچه‌ها‌م در امان…» امانش ندادم. گفتم: «چی تفت می‌دی مرد حسابی؟ خاله مادرم بود اومد دیشب؛ سن ننه‌ شماست!»

و دیدم که ناموس و این‌ها به‌هم می‌تابد و حرف دختران دم بختش را وسط می‌کشد و اصلا آسمان به ریسمان. برای همین اگر بنگاهی به شما گفت: «مردِ خوبیه، اتفاقا پایین خونه خودت می‌شینه»، کیفت را بردار و به‌دو فرار کن از بنگاه! اما تشخیص نوع بعدی صاحبخانه کمی دشوار است و نیاز به تجارب و زخم‌های فراوان دارد.

عید به شما پیامک می‌دهد: «امیدوارم سالی توأم با موفقیت، ثروت، قدرت و … داشته باشید!» اما فردای آن روز می‌بینید تمام این‌ها را برای خودش می‌خواسته. یارو هر بار تلفنی و پیامکی برایم آرزوی روزی فراخ و زندگی بی‌سنگلاخ و این‌ها می‌کرد و ردیف و قافیه می‌چید، وقتِ موعد اجاره منتها می‌رسید به سوراخ‌کردن اعصابم. می‌گفت: «خب، به‌هرحال سر ساله و دیگه خودتون می‌دونید وضع اجاره به چه شکله!»

اینجور مواقع به شکل مگسی تصورش می‌کردم که دارد دست‌ها را می‌مالد به هم. در واقع سوراخ تورمش را در آستر جیب من می‌دید. به بهانه تولد بچه تماس گرفت و گفت: «واقعا که قدم نورسیده مبارکه. خیر و برکت می‌آره تو خونه‌ت. حالا ببین!» و فردای آن روز خیر و برکت را پاشید به صورتم؛ پیشنهاد دوبرابری اجاره داشت.

در نوع چهارمِ صاحبخانه اما شما از چاله به چاه می‌افتید. سال اول کاه و یونجه می‌خورید، سال‌های بعد پشت هم می‌دوشد بی‌انصاف. یعنی غلطی کردیم سال اول چانه زدیم و طرف کمی راه آمد. منتها از سال‌های بعد رابه‌را هر سال به بهانه تخفیف سال اول، اجاره را هشتصدبرابر کرد. بدترین حرفش این بود که: «من به‌خاطر خدا سال اول راه اومدم با شما…» جمله‌ بعدش مهم نیست.

در ذهنم اینطور تصور می‌کردم که می‌گوید: «اما امسال به‌خاطر ابلیس می‌خوام صدبرابر کنم!» برای همین پویش «صاحبخانه خوب» را که دیدم، به‌نظرم رسید بد نیست پویشی هم راه بیفتد به نام «صاحبخانه بد»، «نامرد»، «بی‌مرام»، «کنس» و حتی «اکبیری» و این‌ها! مردم خوب می‌توانند راجع به این نوع صاحبخانه‌ها بگویند. دل پردردی دارند؛ مثل من.

کدخبر: ۳۳۸۲۴۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر