پنج بازی برتر در نقش شخصیتهای منفی
روزنامه هفت صبح، امیر پایدار | بازیهای ویدئویی همواره یکی از بهترین بسترها را برای قرار گرفتن در نقش یک قهرمان فراهم کرده. قهرمانانی با رویکردهای کاملا مثبت که معمولا اشتباهی از آنها سر نمیزند و همیشه در مسیر درست قدم برمیدارند. اما در این میان، توسعهدهندگانی نیز وجود دارند که جسارت بالایی را از خود نشان میدهند و سعی دارند تا از کلیشهها فاصله بگیرند.
گاهیاوقات، قدم برداشتن با کفش شخصیتهای شرور داستان میتواند منجر به خلق تجربه منحصر بهفردی شود. پس از پرداختن به برخی از برترین شخصیتهای ضدقهرمان دنیای بازیها، اینبار قصد داریم به پنج بازی برتری که شما را در نقش شخصیتهای منفی قرار میدهند، بپردازیم.
Shadow of the Colossus
اگر از طرفداران بازی Shadow of the Colossus باشید، مطمئنا تا قبل از رسیدن به پایان داستان نیز جذب باسفایتهای حماسی و دنیای شگفتانگیز این عنوان شدهاید. اما پایانبندی Shadow of the Colossus شما را در بهت فرو میبرد و با برداشته شدن پرده از آخرین رازهای داستان، راهی ندارید جز اینکه حتی بیشتر از قبل نبوغ خالقان بازی را تحسین کنید. در پایان داستان میفهمید که طی تمام این مدت، چندین هیولای بیگناه را قربانی کردهاید که با اینکار، هر کدام از آنها بخشی از ذات پلید یک شیطان مرموز بهنام دورمین را آزاد کردهاند. قسمت دیوانهوار این پیچش داستانی آنجاست که واندر، پروتاگونیست بازی در حقیقت آن کسی است که به این موجود شیطانی وحشتناک تبدیل میشود.
Spec Ops: The Line
بازی Spec Ops: The Line (اسپکآپس) نسخهای از جهان را به تصویر میکشد که در آن، شهر دوبی طی جنگی بزرگ به ویرانی کشیده شده است. داستان بازی شما را در نقش کاپیتانی بهنام مارتین واکر قرار میدهد که وظیفه دارد تا وضعیت سرهنگی بهنام جان کانراد را جویا شود و بازماندگان دوبی را نجات دهد. اما با پیشروی در سفر شخصیت به ظاهر قهرمان قصه، اقدامات او را زیرسوال میبرید و از خود میپرسید که آیا مارتین واکر واقعا همان شخصی است که در ابتدا بهنظر میرسید؟
خب، داستان بازی مشخص میکند که اینطور نیست. بازیکن با این حقیقت مواجه میشود که در طول این مدت، او شخصیت منفی واقعی داستان بوده و با از دست دادن سلامت روان خود، جنایتهای جنگی بزرگی را علیه انسانهای بیگناه انجام داده است. Spec Ops: The Line از آن دسته عناوینی است که موضوعات اخلافی را بهطور عمیقی به چالش میکشد و میتوان گفت یکی از بهترین بازیهایی است که روی چنین ایدهای دست میگذارد.
Silent Hill 2
سایلنت هیل ۲ را میتوان یکی از کلاسیکترین گزینهها برای بازی کردن در نقش آدم بد داستان دانست. ماجرا از جایی آغاز میشود که جیمز ساندرلند، شخصیت اصلی داستان ما نامهای از سوی همسر مرده خود دریافت میکند که او را به سایلنتهیل فرا میخواند، جاییکه افراد با بزرگترین ترسها و گناهان خود روبهرو میشوند. موارد زیادی هستند که قسمت دوم Silent Hill را به یک شاهکار در ژانر وحشت تبدیل میکنند.
از فضاسازی بینظیر گرفته تا شکل دادن یکی از بهترین ساختارهای روایی آنهم با تمام محدودیتهایی که در زمان توسعه، یعنی ۲۰ سال پیش وجود داشت. اما در این میان، بازی بهشکلی استثنایی شما را به اعماق ذهن شخصیتها میبرد. پایان داستان این موضوع را برملا میسازد که همسر جیمز ساندرلند نه بهخاطر یک بیماری، بلکه توسط خود او به قتل رسیده است. تمام چیزهای وحشتناکی که در بازی میبینید، حاصل ذهن آشفته جیمز ساندرلندز است که ناخودآگاه او را بابت گناه مرتکب شده مورد سرزنش قرار میدهد.
Braid
شاید در اولین مقابله، بازی Braid را به دید یک عنوان مستقل ساده در سبک پازل پلتفرمر نگاه کنید. اما نگذارید ظاهر ساده آن شما را گول بزند. در حالیکه برخی مکانیزمهای جالب اعمال شده در گیمپلی مانند دستکاری در زمان وسوسهبرانگیز هستند، داستان Braid همچنان سناریوی ساده نجات دادن پرنسس از دست یک هیولا را در مقابلتان قرار میدهد. با اینحال، با به پایان رساندن بازی متوجه میشوید که همهچیز به این سادگیها هم نیست. تیم، شخصیت قابل بازی Braid در حقیقت همان هیولایی است که پرنسس از آن فراری بوده و تمام موانع و تلههایی که از آنها عبور کردهاید نیز توسط او قرار داده شده تا به وسیله آنها شما را از خود دور کند.
Assassin's Creed III
بازیکنان در نسخههای مختلف سری Assassin's Creed نظارهگر جدال بین آساسینها و تمپلارها بودهاند. اما در این میان، یوبیسافت برای شروع بازی Assassin's Creed III ایده جالبی را در نظر گرفته بود. فصل مقدمه نسخه سوم سری، شما را در نقش هیثم کنوی، یک شخصیت جذاب و کاریزماتیک قرار میدهد که در نگاه اول همانند یک آساسین دیگر بهنظر میرسد. اما او در اصل از فرقه تمپلارهاست و برای پیدا کردن معبد بزرگ به آمریکای مستعمره فرستاده شده.
هیثم در دوره رهبری خود تقریبا موفق میشود که آساسینها را از بین ببرد. او مردی آیندهبین است که بینش تمپلارها را یک چشمانداز ایدهآل میداند و برای دستیابی به آن، حاضر است هر کاری را انجام دهد. البته که او پایان نافرجامی دارد و در نهایت به دست کانر، پسر جوان خود کشته میشود. با اینحال، پرداختن به شکاف اعتقادی عمیق بین پدر و پسر و ایدئولوژی آنها، برخی از جذابترین بخشهای بازی را تشکیل میدهد.