کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۸۵۸۵
تاریخ خبر:

پرونده‌ای خواندنی درباره سریال می‌خواهم زنده بمانم‌

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | در بازار توزیع سریال‌های مختلف در شبکه نمایش خانگی، درحال حاضر «می‌خواهم زنده‌ بمانم» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی اثر به نسبت موفق‌تری است. بازیگران قابل قبولی برای ایفای نقش‌های آن انتخاب شده‌اند و شخصیت‌ها، روابط و به طور کلی داستان سریال براساس منطق درستی شکل گرفته است.

درست است که محور اصلی سریال روی همان الگوی همیشگی مثلث عشقی بنا شده اما اینبار یکی از اضلاع این مثلث، شخصیتی پرقدرت و صاحب نفوذی در دهه شصت است که می‌تواند حکم اعدام یک فرد را به حبسی چند ساله تبدیل کند و با یک امضا فردی را بالای دار ببرد. از این جهت اثر متفاوتی به حساب می‌‌آید. در این پرونده گفت‌وگوی مفصلی با بابک کریمی، بازیگر نقش همایون حقی در این سریال انجام داده‌ایم. علاوه بر این گفت‌وگو، هفت نقش مهم سریال را به همراه عملکرد بازیگرانشان مورد بررسی قرار داده‌ایم.

*** همایون حقی یک‌جورهایی خودم هستم
سوسن سیرجانی| بابک کریمی از اواخر دهه۸۰ با بازی در نقش بازپرس «جدایی نادر از سیمین» به مخاطبان معرفی شد و همان زمان هم بازی‌اش بسیار به چشم آمد. در این مدت با کارگردان‌های مختلفی از جمله اصغر فرهادی، شهرام مکری، شهرام شاه‌حسینی، محسن قرایی و … همکاری کرد و با اطمینان می‌توان گفت اثر بد در کارنامه‌اش ندارد. در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» نقش همایون حقی، یک راننده کامیون متهم به حمل مواد مخدر را دارد و خودش معتقد است این نقش یکی از مهم‌ترین کارهای کارنامه بازیگری‌اش است. درباره‌ این سریال و چگونگی انتخاب نقش‌ها و … با او گپ زده‌ایم.

* در بیشتر آثار جدید شهرام شاه‌حسینی، نقشی به عهده دارید. علت این همکاری پیاپی چیست؟
ما پیش از فیلم خانه دختر اصلا آشنایی با یکدیگر نداشتیم. زمان ساخت آن فیلم گروه سازندگان با توجه به اینکه بازی‌ام را در کارهای قبلی دیده بودند، من را مناسب نقش پدر در «خانه دختر» دیدند. بعد از خواندن فیلمنامه و جلساتی که با هم داشتیم احساس کردم نقش خوبی است. از آنجا شروع همکاری ما شکل گرفت و در کارهای بعدی شهرام شاه حسینی همچنان با او همکاری کردم.

* قبل از «خانه دختر» می‌دانستید که او از سینمای به اصطلاح بدنه یا تجاری می‌آید و برای شما که با آثار اصغر فرهادی و شهرام مکری وارد سینمای ایران شده بودید ممکن است ریسک داشته باشد؟
بله با علم به این موضوع جلو رفتم. اما در ابتدا فیلمنامه را خواندم و متوجه شدم موضوع بسیار مهمی است که باید حتما به آن پرداخته شود و همانطور که در سوال قبل گفتم، خود نقش پدر در این فیلم نیز به نظرم خیلی خوب بود. البته این را هم اضافه کنم که من اصلا دید طبقاتی به فیلمسازی و کارگردان‌ها ندارم و هیچ وقت نمی‌گویم این کارگردان تجاری‌ساز است و دیگری برنده اسکار. چون معتقدم نباید آدم‌ها و توانایی‌هایشان را به صورت صفر و صدی قضاوت کرد. روش من برای پذیرش بازی در هر فیلم به این شکل است که ابتدا فیلمنامه را می‌خوانم و درباره‌اش بحث و تحلیل می‌کنم. پس از آن در ذهنم جرقه‌ای می‌زند و به این نتیجه می‌رسم که بازی در آن فیلم درست است یا نه.

* در این چند سال فعالیت بازیگری فقط یک بار حضور در یک سریال تلویزیونی را پذیرفتید و آن هم مجموعه «پرگار» شهرام شاه حسینی بود. این تجربه چطور بود؟ از نتیجه کار راضی بودید؟
نه. آن سریال برایم فقط یک تجربه بود. فقط می‌خواستم ببینم کار در این مدیوم به چه شکل است و چطور می‌توان در یک پروژه طولانی چندماهه حضور داشت. از طرفی کار با شهرام شاه حسینی و فیلمنامه و داستان را بسیار دوست داشتم. اما به دلیل اختلاف‌هایی که با گروه تولید ایجاد شد، نتیجه خوبی نداشت. به هر حال به آن پروژه هم به چشم یک تجربه نگاه می‌کنم و بالاخره درس‌هایی هم از آن گرفتم.

* شما در بسیاری از آثار سینمایی و دو سریالی که حضور داشته‌اید، نقش یک پدر را برعهده گرفته‌اید. از پدر «خانه دختر» گرفته تا «بی‌همه ‌چیز» و حالا نقش همایون حقی در «می‌خواهم زنده بمانم». کدام یک از این پدرها برای خودتان جذاب‌تر بوده؟ و کدام به وجه پدرانگی شخصیت خودتان نزدیک‌تر؟
فکر می‌کنم همایون حقی. چون خودم یکجورایی به این شخصیت نزدیک هستم. همایون یک تلخ و شیرینی قشنگی در شخصیتش دارد و زندگی را مانند بقیه آنطور جدی نمی‌گیرد.

* با وجود این نزدیکی که به نقش حس می‌کردید برای شکل گرفتن این نقش فقط به متن پایبند بودید یا خودتان هم به آن چیزی اضافه کردید؟
اتفاقا خیلی از خودم به این نقش اضافه کردم. تمام حس و حال‌هایی که در دوران ساخت این سریال در وجود خودم بود به این نقش اضافه شده است. موضوعی که برای من در تقابل با نقش‌هایی که بازی می‌کنم وجود دارد این است که همیشه وقتی نقشی را تمام می‌کنم و پرونده‌اش را می‌بندم و آن را کنار می‌گذارم، رابطه‌ام را با آن نقش قطع می‌کنم و در کارهای بعدی اصلا از آن نقش‌های قبلی وام نمی‌گیریم.

در وجودم جا برای نقش‌های جدید باز می‌گذارم. مثل اینکه وقتی پروژه‌ای تمام می‌شود فایل‌ها را از روی کامپیوتر حذف می‌کنند تا جا برای فایل‌های پروژه جدید باز شود. این روند به شکلی است که اگر کسی پس از گذشت چندماه یا یک‌سال از من بپرسد آخرین کاری که انجام داده‌ای چی بود؟ هرچه فکر می‌کنم کامل آن را به یاد نمی‌آورم و باید برای جزئیات آن نقش به اینترنت رجوع کنم. اما درباره همایون حقی اینطور نبود. شاید چون دورانی که با ساخت این سریال در زندگی شخصی‌ام همزمان شده بود، دوران خوبی برایم نبود و حس می‌کنم خیلی از احساساتی که وارد نقش کردم یا از نقش وارد زندگی شخصی‌ام شد، هم در نقش و هم در وجودم ماندگار شده.

* یکی از مسائلی که درباره می‌خواهم زنده بمانم و مخصوصا نقش شما وجود دارد، این است که همایون حقی به ازدواج دخترش رضایت می‌دهد. خودتان به عنوان یک پدر حاضر بودید تنها با شنیدن حرف‌های امیر شایگان و استدلال‌های او در شرایطی که می‌دانید این ازدواج مصلحتی است، به عقد فرزندتان رضایت بدهید؟
ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که همایون حقی در شرایطی قرار دارد که زیاد حق انتخابی برایش وجود ندارد. او در زندان است و برایش حکم اعدام بریده شده. از سوی دیگر دخترش را می‌بیند و با توجه به شناختی که از او دارد حس می‌کند هما راضی است. از همه مهم‌تر اینکه همایون چاره دیگری ندارد. خیلی وقت‌ها تصمیم‌هایی که ما در زندگی می‌گیریم، با ایده‌آل‌های ما همخوانی ندارد. بعضی مواقع مجبوریم به دلیل شرایط، امکانات و موقعیت خودمان، اتفاقا تصمیمی را که دوست نداریم بگیریم. یعنی روزهایی برای آدم وجود دارد که زندگی تنها یک راه جلوی پا می‌گذارد و مجبوریم تنها همان راه را ادامه دهیم.

* از بازی مقابل سحر دولتشاهی برایمان بگویید. بده و بستان شما به عنوان پدر و دختر در این سریال چطور بود؟ قبل از رفتن جلوی دوربین برای بهتر شدن این رابطه به تعامل هم می‌رسیدید؟
واقعیتش این است که سحر دولتشاهی بازیگر بسیار توانایی است و خیلی با وسواس کار می‌کند. بنابراین لازم نبود که برای رسیدن به این رابطه خیلی با نقش و من به عنوان پارتنر کلنجار برویم. خانم دولتشاهی هم مثل من، خیلی نقش خودش را در سریال دوست داشت و اصلا اینطور نبود که فقط دیالوگ حفظ کند و جلوی دوربین برود. او با نقشش زندگی می‌کرد و از این لحاظ بسیار روش بازیگری شبیه خود من داشت. ما تک‌تک جملات را پیش از اجرای نهایی سبک و سنگین می‌کردیم و فکر می‌کردیم که مثلا اگر در جایی از متن جمله‌ای حذف شود و به جای آن یک نگاه یا یک اکت اضافه شود چه خواهد شد. همه‌ اینها بازی در این سریال و همکاری با سحر دولتشاهی را جذاب می‌کرد.

* پس از اینکه قصه می‌خواهم زنده بمانم وارد جزئیات زندگی امیر شایگان شده، او را تبدیل به شخصیت منفی کرده که مخاطب دلش برایش می‌سوزد. این موضوع شائبه‌ای را به وجود آورده که این سریال دارد از فرمول سریال «شهرزاد» استفاده می‌کند. چقدر با این فرضیه موافق هستید؟
ببینید در تمام تاریخ درام‌نویسی ما این خط داستانی را داشته‌ایم. خود سریال شهرزاد ساخته حسن فتحی هم که منبع اورجینالی نیست. از درام‌های یونان باستان بگیرد تا آثار عاشقانه شکسپیر و مولیر تا الان، همیشه دو قطب مثبت و منفی در درام وجود داشته و خواهد داشت. اگر این دوقطبی نباشد که اصلا درام شکل نمی‌گیرد. حالا چون شهرزاد الگوی موفقی است آن را به عنوان یک منبع در نظر می‌گیرند در حالی که خود آن هم از اصول همیشگی درام وام گرفته است.

* می‌خواهم زنده بمانم در ادامه بازهم مخاطب را غافلگیر می‌کند یا از این به بعد سراغ گره‌گشایی می‌رود؟ مواجهه مخاطب با همایون حقی به پایان رسیده یا بازهم اتفاق ویژه‌ای از او خواهیم دید؟
شما دارید از آشپز می‌پرسید غذایی که پختی خوشمزه است یا نه؟ من نمی‌توانم چندان درباره ادامه داستان چیزی بگویم و از آن تعریف کنم.تنها می‌توانم این را بگویم که می‌خواهم زنده بمانم همچنان شما را غافلگیر خواهد کرد.

* شما در دوران شیوع کرونا سرکار رفته‌اید و هنوز هم به فعالیت ادامه می‌دهید. بازی در این شرایط سخت بود؟
اصلا نگذاشتم که این بیماری روی بازی من اثر بگذارد. متاسفانه در موج اول و زمانی که سر فیلمبرداری فیلم «بی‌همه چیز» محسن قرایی بودم به این بیماری مبتلا شدم. از روز اول ابتلا تا زمانی که دوباره سرپا شدم و توانستم به کار برگردم نزدیک یک ماه و نیم طول کشید و من را کاملا از پا انداخته بود. از طرفی بیماری من در ماه‌های اول شیوع این بیماری اتفاق افتاد و هنوز دنیای علم هم چندان آگاهی درباره این بیماری به‌دست نیاورده بود. بسیار روزهای سختی را گذراندم. به دلیل مشکلاتی هم که داشتم خیلی رعایت می‌کنم و سر فیلمبرداری هم دائما در حال تست دادن هستیم.

* بعد از کرونا، دوست دارید اولین فیلمی که از شما اکران شود کدام فیلم باشد؟
من فیلم‌های زیادی دارم که اصطلاحا در آب نمک خوابانده شده‌اند. فیلم «جنایت بی‌دقت» ساخته شهرام مکری، «بی‌همه ‌چیز» محسن قرایی، «مجبوریم» رضا درمیشیان و «سینما شهرقصه» کیوان علیمحمدی، آثاری هستند که دوست دارم با هم اکران شوند. البته باید بگویم از میان اینها «سینما شهرقصه» را خیلی دوست دارم و نقش من در آن بسیار متفاوت است.

* در ابتدای صحبت‌هایتان گفتید با دید طبقاتی به فیلمسازی نگاه نمی‌کنید، اما وقتی کارنامه کاریتان را نگاه می‌کنیم، تا به حال شما را در اثر کمدی ندیده‌ایم. پیشنهادی در این زمینه نداشته‌اید یا خودتان نپذیرفته‌اید که در این حوزه فعالیت کنید؟
نقشم در «سینما شهرقصه» رگه‌هایی از طنز دارد، اما کمدی هوشمندانه‌‌ای است. در ایران فکر می‌کنند که اگر بازیگر با لهجه صحبت کند یا مثلا به درستی راه نرود کمدی است. این کمدی نیست بلکه لودگی است. تعریف کمدی هنوز در سینمای ایران به درستی جا نیفتاده. اتفاقا چند‌وقت پیش یک فیلمنامه به من پیشنهاد شد که وقتی خواندم دیدیم سراسر لودگی است و اگر دیالوگ‌ها را بدون ادا و اطوار بیان کنی اصلا خنده‌دار نخواهد بود.

از طرفی من کمدی که فقط بخنداند را نمی‌پسندم، ما با زبان کمدی می‌توانیم حرف‌های جدی بزنیم و من به این نوع کمدی علاقه دارم. مانند فیلم‌هایی که پدرم پیش از انقلاب می‌ساختند مثل «خانه خراب» یا «درشکه‌چی» که در آنها معضلات اجتماعی جامعه را به جای بیان جدی درام با طنز تعریف می‌کرد. فیلم‌های کمدی که به سمت لودگی می‌روند به واقعیت وصل نیستند. دوست ندارم کار فیک انجام دهم. البته این را هم اضافه کنم که ما به صورت خانوادگی رگه‌هایی از طنز در وجودمان است و خودم خیلی دوست دارم در این نوع آثار بازی کنم اما بر حسب اتفاق در مسیر فیلم‌های جدی افتاده‌ام. حتی در ایتالیا بیشتر در آثار کمدی بازی کرده‌ام و می‌کنم.

* گفتید تعلق خاطر خاصی به همایون حقی دارید. در کنار آن کدام نقش کارنامه کاری‌تان شاه نقشی است که خیلی آن را دوست دارید؟
من نقش‌های متفاوتی بازی کرده‌ام و مانند آن جمله کلیشه‌ای باید بگویم هرکدام مانند فرزندان من هستند. برای هرکدام زحمت کشیده‌ام تا به ثمر نشسته است. در یک خانواده هم وقتی نگاه می‌کنید یک بچه شاگرد اول می‌شود و باعث افتخار پدر و مادر است و شاید بچه دیگر تنبل و بازیگوش باشد و باعث شرمندگی والدینش شود.

اما در نهایت همه فرزندان آن خانواده هستند. اما مسلما برایم نقش بازپرس فیلم «جدایی نادر از سیمین» جایگاه ویژه‌ای در کارنامه‌ام دارد چون شروع همه چیز از آن نقش شکل گرفت.بعد از آن نقشم در فیلم ماهی و گربه شهرام مکری نیز در اول لیستم قرار می‌گیرد.در کنار اینها نقش پدری که در فیلم مرگ ماهی ساخته روح الله حجازی هم داشتم را بسیار دوست دارم.در اولویت‌های بعدی‌ام همین همایون حقی می‌خواهم زنده بمانم قرار می‌گیرد و نقشم در فیلم شهر قصه که ادای دینی است به پدرم.

دانلود PDF

کدخبر: ۳۸۸۵۸۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر