پدر آصف سریال یاور یا روباه مکار پینوکیو؟
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | داستان سریال «یاور» به اینجا رسیده است که آصف نیوندی (محمد رشنو) به قتل ناخواسته علی شهمیرزادی (اسماعیل محرابی) اعتراف میکند. هدف آصف این است تا در عالم رفاقت کمکی کرده باشد و دوست متهم و بیگناهش یعنی محسن چلویی (ارسلان قاسمی) به زندان نیفتد. موقعی که آصف زبان به اعتراف باز میکند، پدر او ابراهیم (با بازی پرویز فلاحیپور) از پشت در اتفاقی صحبتهایشان را میشنود. پدر که آدمی دروغگو و بیقید و بند به اخلاقیات است، نقشهای میکشد تا فرزند را از اعتراف منصرف کند.
*** مورد اول| مثل روباه مکار
همین ابتدا و بدون اشاره به مصادیق، بگوییم که کارهای ابراهیم نیوندی برای منصرف کردن پسر از اعتراف به قتل، یادآور یک شخصیت کارتونی است: روباه مکار در پینوکیو که با گربه نره مدام در حال نقشه کشیدن، رفتارهای خرابکارانه و فریب دیگران بودند. احتمالا حافظهتان یاری میکند و تصویر این شخصیت کارتونی پیش چشمتان قرار دارد. اگر فقط یک سکانس از سریال «یاور» و رفتارهای ابراهیم نیوندی را داشته باشید، بهخوبی میتوانید دست به مشابهتسازی بزنید.
*** مورد دوم| رفتارها
بارزترین مصداقی که میتوان برای مشابهت ابراهیم با روباه مکار بیان کرد، رفتارهای اوست. در قسمت بیست و چهارم «یاور» شخصیت ابراهیم را در هشت سکانس دیدیم. هر سکانس مقدمهای بود برای اینکه او بتواند زمینه انصراف پسرش آصف را از پذیرش قتل، فراهم کند. ابراهیم برای رسیدن به این هدف همه کار کرد. ابتدا تحکم داشت و با قاطعیت و تهدید حرف میزد. بعد لحنش نرمتر شد و اینجا بود که نقشههایش شخصیت کارتونی را بیشتر به ذهن متبادر میکرد.
اوج این مشابهت، در سکانس مکالمه تلفنی با محسن چلویی (ارسلان قاسمی) است. ابراهیم با قیافهای درهم و صدایی بغضآلود، به دروغ میگوید همسرش سکته کرده و حال پسرش بد است. در دیدار حضوری هم، همین رفتار را تکرار میکند. هدف ابراهیم این است تا زمان بخرد و محسن از روی ترحم برای دوستش، چند روزی ماجرای اعتراف به قتل را دیرتر به خانواده بگوید و خود را از اتهام مبرا کند. ابراهیم قصد دارد از این فرصت چند روز بهره ببرد و آصف را از ایران خارج کند.
*** مورد سوم| دیالوگها
عامل دیگری که شخصیت ابراهیم را کارتونی کرده، دیالوگها و شیوه بیان آنها است. در این بین بعضی دیالوگها را میتوان از جنس سعید مطلبی دانست؛ اما بعضیهایشان وصله ناجور است. از دیالوگهای قابل پذیرش میتوان این جمله ابراهیم به عاصف را مثال زد:«تمام زندانهای این مملکت تا غروب آفتاب برای مسافران جدید پذیرش دارند.» حتی شماتت همسر که چرا یک فرزند احمق تربیت کردی که اینقدر راستگو است را هم میتوان از جنس مطلبی دانست.
دیالوگها درباره آقازادگی اما نهتنها پاشنه آشیل این قسمت محسوب میشود که باعث شد شخصیت ابراهیم بیش از پیش یادآور روباه مکار باشد! او خطاب به آصف میگوید:«اگر زندان بیفتی، روزنامهها تیتر میزنند که یکی از این آقازادههای بیدرد و مرفه، یک پیرمرد زحمتکش را کشته. از کاخ گلستان هم عکس میگیرند و میگویند این هم خونهشون. مردم هم باور میکنند.» احتمالا مخاطب از خود میپرسد، ابراهیم وسط حرفهای ساده درباره عواقب زندان رفتن فرزندش چرا به یکباره پای آقازادگی را وسط کشید؟
*** مورد چهارم| بازی بازیگر
به رفتارها و دیالوگهای ابراهیم اشاره شد. نوع بازی بازیگر را هم نباید از یاد برد که به کارتونی شدن شخصیت ضریب داده است. در کارنامه پرویز فلاحیپور نقشهای خوبی دیده میشود اما نقش بد هم کم ندارد. یکی از آنها همین شخصیت ابراهیم است. اولا کاراکتر خوب طراحی نشده؛ هرچند میدانیم الگوی جناب مطلبی برای ترسیم شخصیتهای منفی، اغراق است و بزرگنمایی. دوما؛ هر وقت فلاحیپور میخواهد اگزجره بازی کند، ناکام بوده. نمونهاش همین شخصیت ابراهیم است که موقع دروغ گفتن، رفتار و گفتارش کاملا رو و مستقیم است.
*** مورد پنجم| کارگردانی
سریال «یاور» کم ایراد ندارد. پیشتر گافهای آن را برشمردیم و نوشتیم کارگردان بهراحتی میتوانست جلوی آن را بگیرد تا قصه، معقول و باورپذیر میشد. درباره شخصیت پدر آصف هم سهم کارگردان از کارتونی شدن آن را نباید از یاد برد. کارگردانهای سریال «یاور» موقعی که تصویر پرویز فلاحیپور را در قاب فیلمبردای میدیدند، متوجه اغراق و کارتونی شدن آن نبودند؟ نمیتوانستند با ایجاد کمی تعادل، یک شخصیت همراه برانگیز و باورپذیر خلق کنند؟ عجالتا پدر آصف خاطره کودکیمان از کارتون محبوب پینوکیو را زنده کرده است.