پدران و پسران| «ژن خوب» کافی نیست!
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | «پسر کو ندارد نشان از پدر / تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر»؛ شاید به خاطر همین بیت است که معمولا از درخشش و موفقیت فرزندان آدمهای معروف خیلی هم غافلگیر نمیشویم. حتی اگر تعداد این فرزندان خلف، زیاد نباشد. به همین امیر عابدزاده نگاه کنید. وقتی میدرخشد و مثل پدرش به دروازهبان اول تیم ملی تبدیل میشود، خیلی شگفتزده نمیشویم. انگار که او کار شاقی نکرده باشد. انگار خیلی هم طبیعی است که از پدری مثل احمدرضا، پسری به رعنایی امیر متولد و بزرگ شود.
انگار وظیفه ذاتی اوست که آنقدر بدرخشد که یاد و خاطره پدرش را زنده کند. اما وقتی پسری مسیر پدرش را انتخاب میکند و با وجود حمایتهای پیدا و پنهان، به جایگاه او حتی نزدیک هم نمیشود، کلی توی ذوقمان میخورد. این اتفاق خیلی زیاد رخ میدهد اما انگار قصد نداریم به این حقیقت تلخ عادت کنیم و هر بار از این پسری مثل پدرش نشد، دلمان میگیرد و افسوس میخوریم.
پسر علی پروین. محمد! او تقریبا از وقتی توانست روی پاهایش راه برود، وارد دنیای فوتبال شد. از همان کودکی پایش به تمرینات پرسپولیس باز شد و خودش هم پای ثابت نیمکت ذخیرههای این تیم در استادیومها بود. هیچکس هم نمیتوانست به پروین و پسرش خرده بگیرد که این چه وضع نیمکت ذخیرههای یک تیم در حد و اندازه پرسپولیس است. بگذریم! انگار که این پسر با توپ به دنیا آمده باشد و رسیدن به افتخارات پدرش کمترین انتظاری بود که میشد از او داشت.
اما محمد که گاهی در حرکاتش میشد یک چشمههایی از علی پروین را دید، در ۲۵سالگی فوتبال را کنار گذاشت! این در حالی بود که پدرش در ۳۶سالگی آقای گل باشگاههای تهران شده بود و تا ۴۲سالگی در فوتبال ایران جولان میداد. محمد نه تنها فوتبالیست خوبی نشد، بلکه در مقطعی به دلیل مشکلاتی که در کسب و کارش به وجود آمد به خوشنامی پدرش خدشه وارد کرد.
آتیلا پسر ناصر حجازی هم اگرچه بیشتر از پسر پروین در سطح اول فوتبال ایران فعالیت کرد اما او هم نتوانست به جایگاه پدرش حتی نزدیک شود. آتیلا هم بازیکن بدی نبود اما بدون شک اگر نام ناصر حجازی پشت او نبود، همین اسم و رسم نصفه و نیمه را هم به دست نمیآورد. همین دو مورد کافی است تا متوجه شویم که همه چیز هم به ژن مربوط نمیشود و کمی اراده و تلاش هم لازم است تا بتوانی یکی مثل پدرت باشی.
البته که این اتفاق در فوتبال جهان هم زیاد رخ داده است و مختص به ایران نیست. از پسر خلافکار پله اسطورهای که سالهاست در زندان به سر میبرد اگر بگذریم، یوردی پسر یوهان کرویف هم نتوانست در حد و اندازه پدرش بزرگ شود. از فرزندان مارادونا که در تمام قارهها پراکندهاند هم فوتبالیست بزرگی پدید نیامد و فعلا که فقط خاندان مالدینیها هستندکه همچنان در فوتبال ایتالیا متولد میشوند و رشد میکنند و میدرخشند.
پسران دیوید بکام هم انگار علاقهای به فوتبال ندارند و ترجیح میدهند مثل آقازادهها زندگی کنند و خوش بگذرانند. اما مثال نقض این اتفاق هم ارلینگ هالند است. پدرش فوتبالیستی متوسط اما حرفهای بود که سالها در لیگ برتر انگلستان بازی کرد اما هالندِ پسر، پا را از پدر هم فراتر گذاشته است. او همین حالا یکی از بهترین بازیکنان جوان جهان است که میتواند سالها مرد شماره یک فوتبال دنیا باشد و پدرش را سربلند کند.