کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۴۲۴۶۴
تاریخ خبر:

پدران و پسران| به نام پدر!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | ‌یک: جشنواره فیلم فجر که همین هفته قبل سوت پایانش به‌صدا درآمد، رکورد عجیبی از حضور آقازادگان سیاسی و فرهنگی در حوزه سینما رقم زد تا در غیاب بخش عظیمی از فعالان سینمایی، جشنواره را بیشتر مشابه یک دور‌همی خانوادگی کنند تا جشنواره‌ای در سطح استانداردهای فجر! این رخداد از پیش اعلام نشده، خبر از تزریق نسل جدیدی به سینمای ایران داد که مکانیزم ورودشان به سینما، تفاوت‌های آشکار و بنیادین با اضافه شدن مرارت‌بار و پر از مشقت سایر عشاق سینما دارد.

جالب‌تر اینکه در روز اختتامیه هیچ‌کدام از این نور چشمی‌ها نتوانستند حتی تا مرحله نامزدی سیمرغ هم پیش بروند، این در حالی بود که فردی مثل پژمان جمشیدی از حوزه ورزش وارد این سینما شده و بعد از گذشت یک دهه از بخت‌های مسلم کسب سیمرغ لقب می‌گیرد تا بی‌هنری آقازادگان بیش از پیش به اثبات برسد. فرقی هم نمی‌کند که این شخص، علی حضرتی باشد یا یوسف حاتمی‌کیا، حمید شاه‌حاتمی، پولاد کیمیایی، نادران، سینا مهراد و حتی ساعد سهیلی که دست‌کم در برخی از فیلم‌ها، استعدادی اندک از خود بروز داده ولی درکل نتوانسته از این‌همه موقعیت استفاده کرده و خود را بالا بکشد. گویا صرف انتساب به یک فرد معروف، مجوزی برای خلق شاهکار تلقی می‌گردد!

دو: پولاد برای هزارمین بار نقش نخست فیلم استاد مسلم سینمای ایران را بازی می‌کند تا تبدیل به یکی از مهمترین نقاط ضعف یکی از بهترین ساخته‌های بیست سال اخیر کارگردان کهنسال گردد. او در نقش یک گانگستر دهه سی ایران، به جای اینکه یادآور رابرت دنیرو باشد- با کمال تاسف- کیانوش گرامی را هم نمی‌تواند تداعی کند تا کماکان آثار استاد از «حب فرزند» ضربه ببیند و البته سایر بازیگرانی هم که به‌خاطر رفاقت با علی اوجی سر از این فیلم در‌آورده‌اند، تمام تلاش‌شان را مبذول می‌کنند تا هر کدام در حد وسع خویش، تیشه به ریشه این اثر زده و نماهای شسته رفته و پرزحمت‌اش را به شوخی بدل کنند حالا می‌خواهد مهران مدیری رفیق گرمابه و گلستان اوجی باشد و یا همسرش نرگس محمدی و یا حتی سام درخشانی و رضا یزدانی! به ضرس قاطع می‌توان اظهار داشت که با یک بازیگر‌گزینی مناسب‌تر می‌شد این فیلم را یک «سرب» دیگر در کارنامه پربار کیمیایی ثبت کرد!

سه: واقعیت این است که فرهنگ و هنر ایران، پدران و پسران زیادی به‌خود دیده که پسر فارغ از اشتهار پدر در حوزه‌ای دیگر از صفر شروع کرده و با عرق جبین و کد یمین سال‌ها دود چراغ خورده تا در آن عرصه برای خود کسی شده است. نمونه‌اش مجید انتظامی که با مرور آثار و شخصیت هنری و دقت در مسیر حرفه‌ای‌گری‌اش به این نتیجه می‌توان رسید که آدم‌های زیادی در رشد و بالندگی‌اش تاثیر‌گذار بوده‌اند که با مرتب کردن آن اسامی در دور‌ترین فاصله، انتسابش به عزت‌الله انتظامی را می‌توان مشاهده کرد و یا حتی فرزندان جمشید مشایخی که هرکدام در حوزه‌ای سرآمد بوده‌اند و نان بازوی خویش خورده‌اند.

یا اکتای براهنی که در سینمای ایران چند سالی‌ست فعال شده و چنان از دنیای ادبی پدر دوری گزیده که حتی از فضای داستان‌های غنی ابوی هم بهره نمی‌گیرد و فیلمش برگرفته از رمان معروف جنایات و مکافات (داستایفسکی) است در حالی‌که داستان‌های رضا براهنی برای علاقه‌مندان ادبیات ایران دست‌کمی از داستایفسکی ندارد و او با این کار سعی می‌کند همواره استقلال کاریش را کامل حفظ کرده و شائبه‌های سوء‌استفاده از نام پدر را از اذهان بزداید. همچنین است حکایت فرزندان بزرگان موسیقی از ناظری گرفته تا کامکارها، خواجه‌امیری و پورناظری‌ها!

چهار: همایون شجریان به‌عنوان اشبه‌الناس به نابغه بزرگ موسیقی سنتی ایران، تداوم منطقی صدای پدر است که برای ورود به خوانندگی از صفر شروع کرد و سال‌های سال در کنار پدر به نواختن تنبک مشغول بود و قدم به قدم جلو آمد و سال‌های زیادی نهایتاً با پدر همخوانی کرده و امروز به چنان تشخصی دست یافته که حتی بخش قابل توجهی از علاقه‌مندان جوانش شناخت چندانی از پدر نام‌آورش ندارند و صدای همایون را به‌عنوان آسمانی‌ترین صدای عمر با خود همراه دارند تا همایون به آرامی از زیر نام سنگین استاد و سایه بلندش بیرون آمده و تبدیل به هنرمندی مستقل گردد و صد البته علاقه‌مندان پدر را با صدا و تصویر خود به یاد محمدرضا شجریان پرآوازه بیندازد!

پنج: این قضیه در فوتبال ایران هم قدمتی دیرینه دارد و قبل از آن که امیر عابدزاده در چهارچوب دروازه تیم ملی بدرخشد و بر دستان پدر بوسه بزند و عکس خاطره‌انگیزش تبدیل به دیوارنگاره شود، سعید عزت‌اللهی هم در ترکیب تیم ملی حضور داشت که پدرش زمانی از بازیکنان مهم دهه شصت و هفتاد ملوان انزلی محسوب می‌شد و البته ایرج دانایی‌فرد را هم از قدیمی‌ها می‌توان نام برد که از نمونه‌های موفق بودند و صد البته ترانه علیدوستی دختر حمید علیدوستی بازیکن تیم ملی و باشگاه‌های هما، کشاورز و سایپا که تبدیل به یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران شده است.

از نمونه‌های نه‌چندان موفق می‌شود به پسران ناصر حجازی و علی پروین دو اسطوره بزرگ آبی و قرمز پایتخت اشاره کرد که هنگام حضور در باشگاه، از فرزندانشان هم در ترکیب تیم استفاده می‌کردند و حتی حجازی در یکی دو فصل همواره آتیلا را در میانه میدان به کار می‌گرفت و تمام پنالتی‌های تیم را به او می‌داد تا گاهی با هفت هشت گل در کورس رقابت برای آقای گلی هم قرار گیرد. او که تبحری عجیب در پنالتی زدن داشت در جریان بازی بازیکنی به‌شدت عادی بود که بنا به نقل مشهوری، خواهرش آتوسا بازیکن بسیار بهتری نسبت به او بود که در برهه‌ای در تیم‌های بانوان بازی کرد. آتیلا بعد از جدایی پدر مجبور به ترک استقلال شد و در تیم‌های دیگر هم نتوانست جایی ثابت برای خود دست و پا کند و به‌دنبال بخت خویش رفت تا امروز رضا عنایتی سرمربی تیم هوادار تهران در تصمیمی هوشمندانه فرزندش «معین» را برای بازی نپذیرد و او را مجبور کند که ابتدا شایستگی‌هایش را در تیم‌های دیگری اثبات کند.

شش: شاید به جرات می‌توان گفت یکی از مهمترین و موفق‌ترین خروجی‌های «حب فرزند»، لیلا حاتمی بود که ابتدا در فیلم‌های پدر ظاهر شد و بعدها تبدیل به یکی از بهترین بازیگران سینما گردید، هرچند حضورش در فیلم‌های علی حاتمی نتوانست افتخاری برایش به همراه آورد، این داریوش مهرجویی بود که با فیلم لیلا او را ستاره کرد.در چند دهه اخیر این حس گسترش یافته و «حب برادر» و «حب همسر» را هم زیر چتر خود قرار داده تا اکثر قریب به اتفاق کارگردانان سینمای ایران به‌نوعی در آثارشان، گوشه چشمی به اطرافیان خود داشته و میدان را برای تاخت و تاز آنها آماده کنند.

فرقی هم نمی‌کند که این فرد، هنرمند بزرگی چون بهرام بیضایی باشد که تمام آثار ۳۰ سال اخیر را برای همسرش مژده شمسایی نوشته و کارگردانی کرده و یا داوود میرباقری که تبدیل به پاشنه آشیل آثار اخیرش شده و حضور برادر و فرزندش در نقش‌های اصلی سریال‌هایی چون مختارنامه و شاهگوش باعث افت شدید سطح کیفی بازی‌ها شده و آن را کاملاً نامتوازن از کار درآورده و حتی دوبله هم نمی‌تواند ضعف بازیگری نقش ابراهیم اشتر را جبران کند و در همان مختارنامه، پسر نه‌چندان درشت‌اندام و قوی‌هیکل میرباقری در میانه میدان تیغ و شمشیر، به صغیر و کبیر رحم نمی‌کند

و هکذا حسن فتحی که همین روزها سریال جیران را برای علاقه‌مندانش عرضه کرده و یکی از نقش‌های اصلی را به پسرش امیرحسین سپرده تا از دیدن جمال بی‌مثال فرزند از پشت ویزور حسابی کیفور شود، کاری که در سریال شهرزاد هم انجام داد تا بازی نه‌چندان قدرتمند پسر خوشتیپ‌اش در مقابل بازیگر قدری چون پریناز ایزدیار نتایج درخشانی نداشته باشد. البته باران کوثری هم طی سال‌ها به زور توانست خود را به‌عنوان بازیگری خارج از سینمای مادرش رخشان بنی‌اعتماد معرفی کند ولی همین امسال وقتی خبرهای ساخت مستند فروغ توسط جهانگیر کوثری رسانه‌ای شد و گفتند که نقش فروغ را قرار است دخترش باران، بازی کند که هیچگونه سنخیتی از لحاظ قیافه، قدوقواره با فیزیک فروغ ندارد و موجبات اعتراض ریز و درشت زیادی را در فضای مجازی را فراهم کرد. در این میان فقط عباس کیارستمی یک استثنا بود که علاقه خاص فرزندش به سینما را نادیده گرفت و او را با تندخویی پس زد تا وادارش کند به تنهایی گلیم خویش از آب بیرون بکشد!

کدخبر: ۴۴۲۴۶۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر