پایان پدرخوانده و تراکتور کهکشانی در لیگبرتر؟
روزنامه هفت صبح | سه سال پیش بود که محمدرضا زنوزی رسما مالک باشگاه تراکتورسازی شد. او از همان شروع کار در این باشگاه پرطرفدار وعده داد که برای این تیم و هوادارانش برنامههای بزرگی دارد اما سه سال بعد آن روزها، چقدر از وعدههای زنوزی عملی شد و چه سرنوشتی در انتظار تراکتور است؟
چرا این همه مربی؟
از زمان حضور زنوزی تا امروز، ۹ سرمربی روی نیمکت این تیم نشستهاند. یعنی به ازای هر فصل سه سرمربی! جان توشاک صاحبنام، اولین سرمربی تراکتور در دوران زنوزی بود اما در هفتههای ابتدایی لیگ هجدهم نتایج خوبی نگرفت و پس از باخت به صنعتنفت در آبادان و حذف از جام حذفی، کنار گذاشته شد. محمد تقوی که دستیارش بود به طور موقت جایگزین او شد و نتایج خوبی هم گرفت اما رویای ساختن یک تیم کهکشانی باعث شد تا او کنار گذاشته شود و ژرژ لیکنز که سابقه هدایت تیم ملی بلژیک را هم در کارنامه داشت، روی نیمکت تراکتور بنشیند.
او در مقطعی خوب کار کرد اما در هفتههای پایانی و با باخت به سپیدرود در رشت، همه چیز خراب شد و تراکتور کهکشانی با آن همه ستاره حتی نتوانست سهمیه آسیا را بگیرد. این در حالی بود که زنوزی همچنان وعده میداد و مدعی بود برای دیدن تراکتور کهکشانی باید برای فصل بعد منتظر بمانیم. در فصل بعد مصطفی دنیزلی جایگزین لیکنز شد. دنیزلی شروعی فوقالعاده داشت اما پس از چند هفته نتایج ضعیف از راه رسیدند و خیلی زود دنیزلی هم با تراکتور قطع همکاری کرد و به ترکیه برگشت و پروژه تیم کهکشانی با سرمربی ترکتبار به بنبست رسید.
چند هفته احد شیخلاری هدایت تراکتور را برعهده گرفت و در نهایت ساکت الهامی روی نیمکت این تیم نشست. الهامی نتایج خوبی گرفت. تراکتور را در رده چهارم لیگ برتر قرار داد و موفق شد این تیم را قهرمان جامحذفی هم بکند و سهمیه آسیا را بگیرد اما برای فصل بعد به او اعتماد نشد و علیرضا منصوریان سرمربی تراکتور شد. او هم به دلیل شروع نهچندان خوب، نهتنها برف که باران تبریز را هم ندید و کنار گذاشته شد و مسعود شجاعی به عنوان مربی-بازیکن در این تیم مشغول به کار شد.
در نیمفصل دوم، رسول خطیبی، آلومینیوم اراک را رها کرد و به تراکتور آمد اما او هم در این تیم دوام نیاورد و همین دوشنبه شب بود که فیروز کریمی جانشین او شد. برای دیدن روند کهکشانیسازی تراکتور کافی است نام سرمربیان این تیم را در این سه سال به ترتیب مرور کنید تا ببینید تیمی که پروژههای بینالمللی داشت، امروز به کجا رسیده است.
چرا این همه ستاره؟
در اولین سال حضور زنوزی در تراکتور، مسعود شجاعی، اشکان دژاگه، احسان حاجصفی، یوکیا سوگیتا، آنتونی استوکس و هری اروین به این تیم پیوستند. در نیمفصل اکبر ایمانی، ساسان انصاری و کوین کنستانت به تیم اضافه شدند. فصل بعد رضا شکاری، رضا اسدی و محمدرشید مظاهری به عنوان بمبهای بازار نقل و انتقالات راهی تراکتور شدند. عکاشه حمزاوی و کوین فورچونه و چند بازیکن خارجی دیگر مثل ویلیان میمبلای پرویی و مازولای برزیلی هم بعدا به این تیم پیوستند. در ابتدای این فصل هم ستارههایی مثل سعید واسعی، محمد عباسزاده و … راهی تراکتور شدند اما نتیجه جذب این همه ستاره فقط یک جام حذفی بود که اگر حاشیههای استقلال نبود، شاید از آن هم خبری نبود.
چرا این همه قرارداد اشتباه؟
یکی از عجیبترین اتفاقات در دوران حضور زنوزی در تراکتور، قراردادهای عجیب، مبتدیانه و اشتباهی بود که با بازیکنان بسته میشد. آنتونی استوکس پس از مدتی بدون اجازه تبریز را ترک و قراردادش را فسخ کرد و رفت و بعد از شکایت موفق شد این تیم را در فیفا هم محکوم کند و چندصد هزار دلار دیگر از تراکتور بگیرد. هری اروین هم به راحتی قراردادش را با این تیم فسخ کرد و رفت. کوین کنستانت بدون حتی یک دقیقه بازی از تراکتور رفت و توانست با شکایت به فیفا حکم ۸۰۰ هزار دلاری علیه این باشگاه بگیرد.
ماجرا اما فقط به بازیکنان خارجی محدود نمیشود. چند بازیکن داخلی مثل رضا شکاری و محمدرشید مظاهری هم قراردادشان را با این تیم یکطرفه فسخ کردند و رفتند و تراکتور نهتنها نتوانست آنها را برگرداند بلکه در دادگاههای داخلی هم محکوم و مجبور به پرداخت چندصد میلیون تومان به آنها شد. خندهدار اینکه در تمام این پروندهها، مدیران باشگاه و مسئولان حقوقی مدعی بودند که برنده خواهند شد اما در تکتک آنها بازنده شدند و هزینههای گزافی را هم پرداخت کردند.
چرا این همه حاشیه؟
در تیمی پرستاره، ایجاد حاشیه خیلی هم عجیب نیست اما با حضور فردی مثل زنوزی و مدیرانی باتجربه مثل صادق درودگر، علیرضا اسدی و مشاوری مثل هوشنگ نصیرزاده مشخص نیست چرا اینقدر حاشیه در تراکتور ایجاد میشد و کسی هم نمیتوانست اوضاع را مدیریت کند. ماجرای اتهام تبانی به محسن فروزان پس از باخت به سپیدرود، درگیری هواداران با اشکان دژاگه و مسعود شجاعی در پایان بازی با پیکان، حاشیههای غیراخلاقی آنتونی استوکس، اتهام زدن به رشید مظاهری قبل از پیوستن به استقلال و در نهایت اختلاف بین ستارههای تیم با رسول خطیبی که منجر به جدایی آنها شد، مهمترین حواشی تراکتور در دوران مالکیت زنوزی بود. جناب مالک باشگاه هم البته مصاحبههای جنجالی زیادی داشتند و بارها اتهاماتی را به فدراسیون و باشگاههایی مثل پرسپولیس، استقلال، پیکان و سایپا وارد کردند که هیچ کدام اثبات نشد.
از تراکتور چه باقی مانده؟
امروز خبری از سرمربیان خارجی و حتی بزرگ داخلی در تراکتور نیست. زنوزی بعد از قبول استعفای خطیبی، به سراغ فیروز کریمی رفته که مدتهاست بیکار است و تنها مشغولیت او حضور به عنوان مربی در برنامه تلویزیونی ستارهساز بود. از آن همه ستاره بزرگ که چندمیلیون دلار برای جذبشان هزینه شد اثری باقی نمانده است. همه آنها رفتهاند و تراکتور مانده با چند بازیکن خوب و چند بازیکن معمولی! البته استفاده از بازیکنان داخلی و بومی و جوان اتفاق خوبی است که میتواند در تراکتور بیفتد اما این اصلا پروژهای نبود که زنوزی وعدهاش را به هواداران تراکتور داده بود. با روندی که از این باشگاه میبینیم و با توجه به بیثمر ماندن هزینههای نجومی در راه ساختن یک تیم کهکشانی، به نظر میرسد شاید خود زنوزی هم به زودی مالکیت تراکتور را واگذار کند و از خیر تیمداری بگذرد و برود.