پایان واقعی و غافلگیرکننده سریال هیولا
روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | سریال «هیولا» روی الگوی پایانبندی سریالهای کلیشهای تلویزیونی پیش نرفت و به عنوان یک اثر موفق در کارنامه مدیری و قاسمخانی به ثبت رسید. پایانبندی سریال را بررسی میکنیم.
«هیولا» تمام شد. به واقعیترین شکل ممکن هم تمام شد؛ بدون افتادن به ورطه پایان کلیشهای سریالهای ایرانی، بدون شعار و بدون قرارگرفتن در مسیر آرمانگرایی و پند و اندرز. این پایان غافلگیرکننده، کاملا درخور این سریال بود و باعث شد سریال نزد مخاطبانش ارزش بیشتری پیدا کند.
«هیولا» با وجود برخی ضعفها که در طول پخش سریال به آنها اشاره کردیم، یکی از موفقترین آثار چندسال اخیر مدیری بود و کاملا مُهر پیمان قاسمخانی را بهعنوان نویسنده روی پیشانی داشت. در این گزارش، دلایل موفقیت قسمت پایانی را بررسی میکنیم. اگر قسمت آخر را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم این گزارش را نخوانید چون مجبوریم آن را لو بدهیم.
*** اختلاف خوشایند هیولا و ارشاد
طبق عادت مرسوم سریالهای تلویزیونی انتظار داشتیم شخصیتی که در یک خانواده با اصل و نسب و شریف بزرگ شده و تمام زندگیاش با شرافت رفتار کرده، بعد از افتادن در دام فساد و دریافت پولهای کثیف و تبدیل تدریجی به یک هیولا، بالاخره در پایان داستان، به اصل خودش برگردد و علیه وضع موجود طغیان کند و شرافت را بر همهچیز ترجیح دهد.
چندروز پیش، وقتی خبر «اختلاف عوامل هیولا و وزارت ارشاد بر سر قسمت پایانی» منتشر شد، حس کردیم این پایانبندی با همیشه فرق دارد. سعید رجبی فروتن، عضو شورای پروانه نمایش خانگی وزارت ارشاد گفته بود: «پایانبندی سریال «هیولا» متاسفانه و شاید هم خوشبختانه آن چیزی نیست که شوراهای پروانه ساخت و نمایش به نویسنده و تهیهکننده سریال، پیمان قاسمخانی و سیدمصطفی احمدی پیشنهاد کردند. حاصل کار آن چیزی است که تیم سازنده بر اجرای آن اصرار داشتند.»
*** راز پانزدهدقیقه آخر
پایانبندی «هیولا»، تا قبل از پانزدهدقیقه آخر، دقیقا روی همان الگوی سریالهای تلویزیونی پیش میرود. هوشنگ شرافت و خانوادهاش به اعمال قبیح کامروا و اطرافیانش پی میبرند و تصمیم میگیرند آنها را رسوا کنند. هوشنگ، راز سودجویی کامروا از نقاش معروف را برملا میکند و فرهنگیان آسیبدیده را علیه او میشوراند و نهایتا کامروا را به زندان میاندازد.
اگر سریال در همین نقطه به پایان میرسید، با یک اثر معمولی روبهرو میشدیم و میتوانستیم بگوییم آنهم مثل سریالهای دیگر، با خطکشی میان بد و خوب، نشان داده است که بدها تا ابد بازندهاند و شرافت به پیروزی میرسد اما کلید جذابیت سریال، دقیقا در همان پانزدهدقیقه آخر است. جایی که مدیری و قاسمخانی تصمیم میگیرند روی موضعشان باقی بمانند و نشان دهند جریان فساد و پولشویی تمامی ندارد و کسی هم که مزه پول زیر زبانش رفته باشد، به این راحتیها متحول نمیشود.
*** یک پایان واقعی
مدیری و قاسمخانی، در نقطه پایان سریال، بازهم کوتاه نمیآیند و با سرنوشت متهمان پولشویی در زندان هم شوخی میکنند. نشان میدهند که این زندانیان هیچوقت در زندان نمیمانند، هیچ جرمی علیه آنها به ثبت نمیرسد و در مدت زمان کوتاه اقامتشان در زندان هم، استخر و تفریحاتشان در همانجا بهراه است.
در همین مدت هم، اوضاع اقتصادیشان تغییری نمیکند چون همهچیز موروثی به پسرانشان میرسد. مدیری همانطور که از ابتدای هیولا، در شوخی با دانهدرشتها و آقازادهها که دستی بر تمام اتفاقهای جامعه دارند چیزی کم نگذاشت، در پایانبندی هم دقیقا روی همین الگو پیش رفت و نهایتا هوشمند کامروا را بهجای پدر، روی صندلی پدرخوانده نشاند.
*** هیولا ماند
برگ برنده اصلی پایان «هیولا» جایی است که ما را با سرنوشت هوشنگ شرافت روبهرو میکند. انتظار داشتیم بعد از دیالوگهای انسانی هوشنگ با همسرش درباره شرافت و لودادن کامروا، او را فردی منزه و قانع ببینیم. مثلا فکر میکردیم مجددا به محل کارش برمیگردد و سر میز معلمی جا خوش میکند و از سادهزیستیاش لذت میبرد اما داستان دقیقا مخالف این دیدگاه پیش میرود.
شرافت بعد از آزادی از زندان، حتی بچههایش را بغل هم نمیکند. او در سوپرمارکت، بازهم سراغ شیشه مارچوبه(که در این سریال، بهعنوان نماد ثروت معرفی میشود) میرود و وقتی میخواهد پول شکلات را حساب کند، یک اسکناس تقلبی بیرون میآورد؛ اسکناسی که ابتدای سریال، یکبار از دست کامروا گرفته بود…
در این نقطه است که مخاطب را آزاد میگذارد تا خودش پایان سریال را حدس بزند. هوشنگ شرافت، با کت و شلواری که به نسبت قبل، مرغوبتر بهنظر میرسد، دم سطل آشغال میرود اما اسکناس تقلبی را دور نمیاندازد. او که از ابتدای سریال، هیچوقت سیگار نکشیده است حالا از توی جیب، یک سیگار بیرون میآورد و میکشد و دور میشود.
فرقی نمیکند شکلات را کجا میبرد! شاید با هوشمند همکاری میکند یا از ابتدا هم نقشه داشته است همه را لو دهد و نفر اول ماجرا شود. مهم این است که هیولا باقی میماند و به شرافتش برنمیگردد و همین برگ برنده سریال است.