کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۲۸۱۰۲۸
تاریخ خبر:

پایان نسل ‌حاجی‌ بازاری‌ها

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | چهار تفاوت و یک اشتراک نسل سرمایه‌داران سنتی مانند اسدالله عسگراولادی با ثروتمندان نوکیسه امروز. با در گذشت تاجر بزرگ ‌خشکبار یک نسل از متنفذین بازار به پایان رسیدند. این هفته و به خاطر مرگ اسدالله عسگراولادی، یکی از تاجران سنتی بازار که در میان افواه مردم با عنوان حاجی بازاری هم شناخته می‌شود؛ نگاهی داریم به ویژگی‌های کسب‌وکاری او و البته دیگر تجار سنتی در بازار و مقایسه‌ای کردیم میان آن‌ها با ثروتمندانی که این روزها در جامعه ایرانی می‌بینیم‌شان.

مرگ اسدالله عسگراولادی، به تعبیر یک روزنامه چاپ تهران یکی از بارزترین نشانه‌های پایان سرمایه‌داری سنتی در ایران است. نوع خاصی از سرمایه‌داری که در آن تاجر به قول معروف «حلال و حرام» سرش می‌شود، کتاب «مکاسب» (مجموعه قواعد و مقررات شرعی در خصوص تجارت و خرید و فروش اجناس) می‌خواند و با مسجد که اتفاقا در اغلب معماری‌های شهری ایرانی نزدیکی بازار بنا شده نسبت خوبی دارد و در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، از انقلابی که به نام اسلام و به رهبری مرجع عالی‌رتبه آن روزها یعنی امام خمینی (ره) پیش می‌رفت حمایت می‌کند. اما این سرمایه‌داری به جز این مختصات مشترک، دارای ویژگی‌های جالب دیگری هم هست که مخصوصا در این روزها که شاهد بروز و ظهور اشکال عجیب و غریبی از سرمایه‌دارهای نوکیسه در جامعه ایرانی هستیم؛ آن را مرور کنیم.

*** متولدین دهه ۱۰ و ۲۰
یکی از نکات جالب توجه در میان این نسل از سرمایه‌داران سنتی که حتی نقطه اشتراک آن‌ها با نسل سرمایه‌داران وابسته به رژیم پیشین هم هست؛ سال تولد آن‌هاست. مرحوم عسگراولادی متولد سال ۱۳۱۲ بوده است، علاء میرمحمد صادقی که بزرگ بازار سیمان است، متولد سال ۱۳۰۹ است، کاظم حاجی طرخانی هم که نخستین روغن نباتی را در ایران تولید کرد (و عکس او را در صفحه یک می‌بینید) متولد سال ۱۳۰۰ است، مرحوم عالی نسب که سماور تولید می‌کرد، در سال ۱۲۹۸ به دنیا آمده است.

بنابراین اینگونه می‌توان نتیجه گرفت که این نسل تقریبا همگی در ابتدای سده هزار و سیصد متولد شدند و از آن مهم‌تر اینکه توانستند، در محیط اقتصادی ایران از اوخر دهه ۳۰ تا اواخر دهه ۴۰ شمسی، بار خود را ببندند. (عسگراولادی در سال ۱۳۳۶ تجارت زیره را آغاز کرده و در سال ۱۳۴۷ تجارت پسته و کشمش را).

*** تولیدکننده کالاهای خرد
مسئله بعدی در خصوص سرمایه‌دارهای سنتی ایرانی، توجه به نیازهای واقعی جامعه و برآورده کردن آن از دل تولید کالاست. علاء الدینی پتو تولید کرده و به مردم داده، حاجی طرخانی‌ها عمدتا در کار روغن بودند، عالی نسب سماور تولید می‌کرده است، عسگراولادی به تجارت زیره با جهان پرداخته و حتی از نسل سرمایه‌دارهای وابسته، لاجوردی‌ها در کاشان به نساجی پرداختند و ایروانی به تولید کفش با برند ملی اقدام کرد. این موضوع در ساختار فعلی جامعه سرمایه‌داری ایرانی گم شده است.

چه به خاطر سخت بودن فرآیند تولید و موانع مختلف بر سر آن و چه به خاطر سودجویی افراد، به هر حال سرمایه‌دار امروز ایرانی دوست دارد سرمایه خود را از طریق واسطه‌گری محض افزایش دهد. مدل دیگری از این سرمایه‌داری نیز تلاش دارد تا با استفاده از رانت‌های مختلف دولتی چه از طریق بخش نفت (مثل بابک زنجانی) و چه از طریق خصوصی‌سازی به نان و نوایی برسد.

***دور از بانک
یکی دیگر از نکات جالب در سرمایه‌دارهای سنتی ایرانی، دوری از یک منبع پولی اغواکننده است: بانک. سرمایه‌دارهایی که ما امروز می‌شناسیم؛ از حسین هدایتی گرفته تا زنوزی، هر یک میلیاردها تومان به بانک‌های مختلف بدهی دارند و بعضا پرونده‌هایی در دادگاه دارند که چطور توانستند با زد و بند، وام‌های بسیار کلان دریافت کنند و آن را هم نپردازند. اما چنین مواردی را از نسل سرمایه‌دارهای سنتی ایرانی سراغ نداریم. عسگراولادی به طور مثال این‌گونه نبود و در مصاحبه مشهوری در خصوص رموز ثروتمند شدنش گفته بود: «سعى کردم از بانک‌ها وام نگیرم. بانک‌ها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمى‌کردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مى‌رفتم و بدهکار نبودم. اگر داشتم مى‌خریدم و اگر نداشتم، نمى‌خریدم.»

*** دارای تعاملات بین‌المللی
یکی دیگر از تفاوت‌های نسل امروز ثروتمندان با تاجران سنتی، حجم تعاملات بین‌المللی آن‌هاست. در شرایطی که تاجران این روزهای کشور دست کم ۱۳ سال است که با تحریم‌های شدید، تقریبا زمینه تعامل پایدار و آسان با تجار جهانی را از دست داده‌اند؛ نسل قدیم سرمایه‌داران سنتی، در کنار تولیدکنندگی، بازرگان هم بوده‌اند. عسگراولادی مثلا از همان روزهای اول فعالیت خود به سمت صادرات رفته است. او در مصاحبه‌ای گفته: «از کار در داخل خوشم نمى‌آمد مى‌خواستم صادرات داشته باشم.

کار را در سال ۱۳۳۶ و از صفر با صادرات زیره شروع کردم و قسطى پنج تن زیره خریدم. اولین مشترى‌ام در صادرات سنگاپور بود. با تمام دنیا از طریق اتاق‌هاى بازرگانى‌شان مکاتبه کردم و دنبال خریدار گشتم. اولین معاملاتم با نیویورک سال ۱۳۳۰ شروع شد…روزى رسید که دیکته‌کننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبه‌اى نبود که بازار ادویه نیویورک که زیره هم زیرمجموعه آن است باز شود و نرخ شرکت من ـ حساس ـ که الان ۵۱ ساله شده، روى میز نرود و معاملات شروع بشود.» این فرد تا لحظه مرگ خود نیز رئیس اتاق بازرگانی دو شریک راهبردی تجاری ایران یعنی عراق و چین بود.

*** یک اشتراک: سرمایه‌گذاری در ملک
با این حال، نسل جدید و قدیم سرمایه‌داران ایرانی اشتراکاتی هم با هم دارند و مهم‌ترین اشتراک، تکیه بر زمین و ملک به عنوان یک سرمایه پایدار است. عسگراولادی در سال ۱۳۹۰ و در مصاحبه‌ای با سایت اقتصاد ایرانی گفته بود: «درآمدم و هرچه را دارم این‌گونه تقسیم کرده‌ام: ‌۲۰ درصد مال خدا، ۲۰ درصد مال انفاق، ۲۰ درصد خرج خانواده و با بقیه‌اش چیزى مى‌خرم….

اولین خانه‌ام را ۵۶۰۰ تومان ، دومى را ۳۳ هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم ۱۴۰ هزار تومان، چهارمى را ۵۰۰ هزار تومان و پنجمى را ۱۴۰ میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند. اکثر این خانه‌ها را هنوز دارم آنها را اجاره داده‌ام و هیچ‌ یک را نفروخته‌ام…دفاترى در هامبورگ، دوبى و لندن دارم که دفاتر تجارى‌ام هستند…همان خانه ۵۶۰۰ تومانى امروز بیش از یک و نیم میلیارد تومان مى‌ارزد. خانه‌اى که ۱۴۰ هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان مى‌ارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر ۱۳۰۰ متر مساحت دارد.» این موضوع البته مختص عسگراولادی نیست.

کدخبر: ۲۸۱۰۲۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • khordbin

    بازار دیگه حاجی نداره که تعطیل کنن بازار و!