ویژه دربی | پایانی برای پنج سال خشکسالی
روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان | اسفند ۷۹،چند ماه باقیمانده تا معرفی دولت جدید و شاید یکی از ساکتترین ماههای دهه ۷۰ شمسی را پشت سر گذاشته باشیم؛سالی که از بهارش با هنر ایران سر ناسازگاری گذاشته بود و نعمتالله گرجی، هوشنگ گلشیری، فریدون مشیری، احمد شاملو را از مردم ایران گرفت.در روزهایی که سکه بهارآزادی ۶۰هزار تومان بود،همه چیز آماده میشد تا استقلال برای بار دیگر به قهرمانی لیگ آزادگان برسد.
دو ماه قبل یکی از خونینترین دربیهای تاریخ ایران برگزار شده بود و استقلال به لطف غش کردن هاشمینسب و نمایشی از سطح بالای فرهنگ مشتهای برومند توانست با یک تساوی باارزش از زمین خارج شود.اینبار اما پرسپولیس تنها به شکست تیم دوم پایتخت فکر میکرد و به نظر مشکل خاصی در رسیدن به این نتیجه نداشت.علی کریمی جوان در آن سالها بهترین نمایش یک فوتبالیست ایرانی را از خود بهجا گذاشته بود و در همان بازی دو ماه قبل هم با یک قیچی توانست مانع پیروزی استقلال شود.
اینبار اما او تصمیم گرفته بود که یکبار برای همیشه کار استقلال را تمام کند.دقیق به خاطر ندارم چندبار با طباطبایی تکبهتک شد اما تیم منصور پورحیدری قرار نبود آن روز گلی دریافت کند.دربی پنجاهم به دو بخش اصلی تقسیم میشود.نود و چند دقیقهای که پرسپولیس حمله کرد و چند ثانیهای که یک توپ از دفاع پرافتخارترین تیم فوتبال ایران گذشت و اکبرپور جوان موفق به به ثمر رساندن تک گل بازی شد. چند دقیقه قبل از گل اکبرپور اما آن طرف زمین چند پاس کوتاه و بلند، توپ را به اسماعیل حلالی رساند و او هم کارش به خوبی انجام داد.
رودو مونتی ایتالیایی اما تصمیم گرفت که یکی از چند پاس این گل را آفساید اعلام کند.موضوعی که در این لحظه شاید بیشتر از هر چیزی نظر بیننده تلویزیونی را جلب کند،کیفیت فیلمبرداری است. قاببندی و کیفیت تصویر به حدی یادآور فقر است که نمیتوان تشخیص داد توپ از کجا آمد و به کجا رفت.زمین آزادی اما دومین موضوعی است که به احتمال فراوان کیفیت فاجعه آن نظر هر بینندهای را جلب میکند.روایت است در آن سالها جدای از دیوار چین،از فضا میشد کیفیت بد زمین آزادی را هم دید.
مستطیلی که بیش از هر چیزی شبیه زمینی زراعی است که ورثه برای گرفتن حق مالکیت آن با یکدیگر اختلاف داشته و فعلا هیچکس روی آن کار نمیکند. آزادی ۷۹ نمایشی واضح از کیفیت فوتبال آن موقعهای ایران است؛فوتبالی که در پاسهای بلند بیدقت و نبوغهای لحظهای ستارگانش خلاصه میشود.ستارههایی مانند علی کریمی که به وضوح نشان میدهد چرا از دیگر بازیکنهای حاضر در زمین بهتر است و چرا نباید در فوتبال ایران بازی میکرد.
با تمام این تفاسیر اما استقلال آن بازی را به نفع خود پایان داد.بازیای که نهایتا شرایط را برای قهرمانی آنها در آزادگان فراهم کرد.این در حالی بود که شاید بزرگترین دستاورد استقلال از دربی ۵۰ تنها یک پیروزی خفیف نبود.آنها بعد از پنج سال بالاخره توانستند پرافتخارترین تیم ایران را شکست دهند؛ افتخاری که نصیب هر تیمی نمیشود.
* پینوشت: سردرگمی طرفداران، رسانهها و تاریخنویسان در شمارهگذاری دربیهای پایتخت شاید دیگر نشانه بزرگ کیفیت فوتبال ایران باشد؛فوتبالی که هنوز موفق به ثبت تاریخچه مهمترین مسابقه خود نشده.