کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۹۶۶۸
تاریخ خبر:

ویژه دربی | توپخانه قرمزها روشن بود

روزنامه هفت صبح، رضا فراهانی | یک: ‌تساوی در دربی ملال انگیزترین اتفاقی است که ممکن است رخ بدهد،اما همین نتیجه ملال‌انگیز محبوب مربیان محتاطی است که دلشان می‌خواهد به سلامت از این بازی عبور کنند و رویای قهرمانی را در رقابت‌های دیگر جست‌وجو کنند.با این همه تساوی برای گروهی رنج‌آورتر است،آنهایی که پیروز مسابقه بودند و گل تساوی را خورده‌اند،هرچقدر لحظه خوردن گل به لحظات پایانی نزدیک‌تر باشد رنج آن بیشتر و خنجر آن تیزتر می‌شود.

* دو: از آخرین دربی برگزار شده می‌گویم،جایی که استقلالِ فکری یکی از بدترین نمایش‌های فصل را نشان داد.از تیمی‌که اگر بخت یارش نبود یکی از سنگین‌ترین شکست‌های دربی را تجربه می‌کرد.استقلال بی‌هدف و متکی به ستاره‌ها به زمین آمد و تا بفهمد چه شده ‌چه نشده ارسلان دروازه پرسپولیس را فروریخته بود،تکلیف استقلال حالا در همین دقیقه دوم مشخص شد،فکری فرمان دفع‌الوقت با شعار «جان می‌دهیم گل نمی‌خوریم!» را صادر کرد.هافبک‌ها چسبیدند به خط دفاع و مهاجمان هم فقط برای این در زمین بودند که اسمش چهارچهاردو باشد!!

پرسپولیس نبض بازی را در دست گرفت هرچند آنها هم برنامه مشخصی برای گلزنی نداشتند،اما همین که دیدند استقلال در لاک دفاعی فرورفته از هرجا قصد دروازه می‌کردند.حاصل این شلخته بازی چند موقعیت نصفه نیمه بود که خوب معلوم بود حالاحالاها به گل ختم نمی‌شود،پرسپولیس برای شکست دادن استقلال به یک تغییر تاکتیک احتیاج داشت،البته نه تغییر خودش،تغییر در استقلال!

* سه: فکری بین دو نیمه به قرمزها نه نگفت و دقیقا همان کاری را کرد که آنها می‌خواستند،با تغییرات اشتباه در ارنج و تاکتیک باعث سوار شدن پرسپولیس بر بازی شد.از سوت شروع نیمه دوم تا دقیقه ۹۲ توپخانه سرخ‌ها بی‌رحمانه به سمت ما شلیک می‌کرد،این وسط پرسپولیس دو گل زد و چندتا هم نزد.صحنه گل‌های نزده‌اش هنوز می‌تواند موی تن آدم را سیخ کند.من هم تمام مدت با خودم می‌گفتم «زندگی مثل خیار است،تهش تلخ است!!» حالا چرا این توی ذهنم پخش می‌شد؟چون برای من همه چی به اتمام رسیده بود،چون من هیچ وقت به معجزه باور نداشتم!

* چهار: اما می‌دانید حتی اگر تیمتان جلو باشد از دست دادن چند موقعیت گلزنی مثل یک پمپ درونتان استرس پمپاژ می‌کند،با اولین فرصت از دست رفته بذر ترس در وجودتان کاشته می‌شود و با دومین فرصت مثل لوبیای سحرآمیز رشد می‌کند و همه وجودتان را می‌گیرد.ما که نه اما گویی قایدی بوی اضطراب پرسپولیسی‌ها را توی هوا حس می‌کرد،او بود که بدون نگاه به تابلو نتیجه دنبال نقشی بود که «حالا» باید ایفا می‌کرد،دنبال شوتی که حالا باید می‌زد،دنبال امتیازی که حالا باید می‌گرفت،دنبال خلق شادی برای هواداری که ۴۵دقیقه سخت را گذرانده.حالا وقتش بود که نشان دهد او پیش‌طرح یک فوتبالیست بزرگ است نه تکمیل شده یک بازیکن معمولی.
دقیقه پایانی ۹۲ قایدی همان کاری را کرد که ستاره‌ها می‌کنند.سرتوپ شوت لایی و گل!همه چی مساوی شد.

* پنج: حالا وقتش بود که داور سوت پایان را بزند،ما که بعد از گل به هوا پریده بودیم توی برگشت فهمیدیم که این یک نیمه چقدر سخت گذشته برایمان،حس کردیم همه حادثه‌های جهان از روی ما رد شده و چون ما به سلامت به خط پایان رسیدیم باختمان را با تساوی عوض کرده!حالا بعدها همه از تساوی دو-دو می‌گویند،شایسته بودن هیچ امتیازی ندارد،تابلو نتایج همه چیزی است که بعدها در مورد آن دربی به یاد می‌آورند.

در کنفرانس مطبوعاتی گل‌محمدی گفت بازی مساوی شد همه تعجب کردن،یک‌جوری گفت انگار دارد رازی را برملا می‌کند.
این تنها یکی از هزار نمونه‌ای نیست که نشان می‌دهد مساوی گاهی چقدر ناعادلانه است!من حالا می‌خواهم بروم فیلم تمام دربی ‌های مساوی شده را ببینم و بیشتر بفهمم که این عدد گل‌ها چقدر از چیزی که در زمین رخ داده دور است!

کدخبر: ۳۸۹۶۶۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر