ویژه دربی | اعتراف به حقیقتی که فضیلت نیست!
روزنامه هفت صبح، حمید رستمی | یک: اینکه یک رفیق شدیداً پرسپولیسی داشته باشی که سالهاست صبح اول وقت، ساعت ۸، چشم در چشماش بدوزی و رودررو صبحانه میل کنی و در لابهلای هر لقمه نان و پنیر، منتظر تیکهای به تیم محبوبات باشی برخی مواقع خیلی شیرین و دلچسب میتواند باشد ولی در بسیاری موارد اصلاً مطلوب نیست بهخصوص که فردای باخت باشد.«محسن» از آن پرسپولیسیهای دو آتیشه است که شاید شدت تعصبش بیشتر از بسیاری از بازیکنان حال حاضر قرمز باشد و اگر روزی روزگاری شنیدید به خاطر این میزان از عشق، خدای نکرده اتفاقی برایش افتاد و یا حتی مرتکب قتل شد لحظهای در باور کردن خبر تردید به خود راه ندهید از ما گفتن.
فقط امیدوارم آنکه به تیر بلا دچار میشود خودم نباشم. به زعم«محسن» در تمام بازیهای استقلال، سه چهار تا پنالتی به نفع حریف گرفته نمیشود و تمام سوتها و پرچمهایی که به نفع استقلال زده میشود اشتباه بوده و حتی یک اوت دستی ناقابل هم در طول بازی نباید به نفع استقلال اعلام شود و اگر اختیاردار بود، تیم را به دسته سوم که هیچ، حتی به مسابقاتی سطح پایینتر که در حد لیگ استانی هم نباشد تبعید میکرد و در مقابل معتقد است تمام تیمها در مقابل پرسپولیس از کمکهای داوری برخوردارند، فدراسیون و ابواب جمعیاش از سر تا پا ضد قرمزند.
حالا این آدم فردای روز دربی، در صورت باخت مطمئنا مرخصی گرفته و از صحنه روزگار فید میشود ولی در صورت تساوی یا برد چون آینه دق باید روبهرویت بنشیند و تمام اتفاقات دنیای بشریت را به بازی دیروز، صحنههای داوری و حرکت بچگانه فلان بازیکن و مربی مربوط بداند. قبول کنید در چنین فضای ناامنی کوچکترین اعتراف به قدرت حریف هیچ فضیلتی محسوب نشده و برعکس با اراده خودمان سوژه میدهیم به دست محسن خان که فردا همه اینها رو بکوبد به فرق سرمان! ولی چه میشود کرد؟ ما استقلالی هستیم و باید که سعی کنیم متفاوت از محسن باشیم. هر چند که این تفاوت تبعاتی هم داشته باشد.
* دو: هنوز هم بعد از گذشت ۴ ماه از دربی دور رفت تهران، جرئت بازبینی فیلم بازی به خصوص در نیمه دوم را ندارم که نکند یکهو سه چهار تا از آن همه موقعیت مسلم گلزنی را وارد دروازه کرده و یک شکست مفتضحانه را به آبیپوشان تحمیل کنند. با هر متر و معیاری حساب کنیم آن روز یک روز بهخصوص بود برای مدافعان پر اشتباه استقلال و نیمکتی که چنان محو بازی شده بود که به جز دست به دعا بر داشتن و چشم به عقربههای ساعت دوختن و انتظار برای شنیدن سوت پایان بازی با همان باخت حداقلی کاری دیگر از پیش نبردند و فقط میتوان حدس زد که احتمالاً والده یکی از بازیکنان و مربیان تیم آبیپوش سر سجاده بوده که مهدی قایدی توانست در دقایق پایانی گلی به آن زیبایی بزند و نتیجه مساوی شود.
قبل از آن و تقریباً اکثر اوقات نیمه دوم و با آن اشتباهات مهلک و بچگانه خط دفاعی که ادعایشان سر به فلک میسایید در سزاوارانهترین حالت ممکن باید چهار پنج گل در کیسه داشتیم که خوشبختانه نشد و هر جور شده سر و ته قضیه را هم آوردیم و چهار ماه برای بهبود وضعیت خط دفاعی فرصت داشتیم که از آن هم استفاده نکردیم و الان دو روز مانده به دربی هواداران ماتم گرفتهاند و با یادآوری اشتباهاتی که در مسابقات آسیایی رخ داد و گلهای پرشماری که دریافت کردیم - که حتی بودن شخصی مثل رشیدمظاهری هم نتوانست کاری از پیش ببرد- نهایتا باید فرجام کار را به قضا و قدر بسپاریم و امیدوار باشیم که مدافعان کمیکمتر دچار اشتباه شوند و اگر مثل بازی رفت پنیر لیقوان شدند خداوند به دست و پای فورواردهای حریف لرزه بیندازد و نتوانند با آرامش به توپ ضربه بزنند تا باختی مفتضحانه و تاریخی را تجربه نکنیم!
* سه: در بهمن ماه ۹۵ در حالیکه کل کوهستان زیر بار برف سنگینی فرو رفته بود، تیم آماده برانکو در مقابل تیم متزلزل علیرضا منصوریان صفآرایی کرد و با نیم نگاهی به شرایط دو تیم و بازیهای قبلی کسی در ثبت یک فاجعه تردیدی به خود راه نمیداد و وقتی در همان دقایق نخست سروش رفیعی، پرسپولیس را پیش انداخت و متعاقب آن یک موقعیت مسلم گلزنی توسط مهدی طارمی به هدر رفت خیلی از طرفداران آبی ساکن در کوهستان برای تمدد اعصاب هم که شده پارویی برداشته و به پشتبام رفتند تا دو ساعتی وقت خود را مثلا با پارو کردن برف تلف کنند و از دیدن این خفت و خواری رهایی یابند.
ولی فرشته شانسِ فوتبال، آنروز بر شانه علی منصور نشست و فرشید اسماعیلی، علی قربانی و کاوه رضایی موقعیتهای به دست آمده را تبدیل به گل کردند تا تیم خوش نقش برانکو بهرغم برتری کامل در نیمه نخست سه بر یک عقب بیفتد و تلاش خستگی ناپذیرشان در نیمه دوم هم ره به جایی نبرد و گل دقایق پایانی هم نهایتاً غم شکست را سبکتر کند. خیلیها آن روز، مشاورههای کیروش را در موفقیت منصوریان دخیل دانستند و برخی هم به طنز گفتند که منصوریان دوشنبه شب پای برنامه نود و بخش تحلیلش خواهد نشست تا ببیند چگونه و با چه تاکتیکی پرسپولیس منظم آن روزها را شکست داده است.
* چهار: شش ماه پس از بازی پرحاشیه دیماه سال ۷۳، در یک تابستان گرم و طولانی، استقلال کماکان سنتی آن روزها به مربیگری منصور پورحیدری رودرروی تیم جوان و به شدت پر مهره یورگن گده آلمانی قرار گرفت که فقط در خط حملهاش فرشاد پیوس، علی دایی و مرتضی کرمانیمقدم را داشت.«ساندرو پل»که داور فینال جام جهانی ۹۴ بود به عنوان نخستین داور خارجی بعد از انقلاب، سوت آغاز بازی را به صدا درآورد تا خیلی زود شوت تقریباً بیهدف ادموند اختر در عین ناباوری در درون دروازه قرمزها بغلتد.
چند دقیقه بعد هم یک پنالتی ناشیانه توسط نیما نکیسا تقدیم آبیپوشان شد تا صادق ورمزیار گل دوم را بزند و دقایقی بعد محمد تقوی که هر سه چهار سال یکبار گل میزد از یک زاویه تقریباً بسته گل سوم را به ثمر برساند و نیمه اول در کمال ناباوری سه بر صفر به نفع استقلال پایان یابد در حالی که خوشبینترین طرفدار استقلال هم نمیتوانست این برد را پیشبینی کند. حملات پردامنه قرمزپوشان در طول نیمه دوم به جایی نرسید و بهزاد غلامپور در درخشانترین بازی عمرش چنان در مقابل حملات خط حمله زهردار پرسپولیس ایستاد که اگر در بقیه بازیها نصف آن کیفیت را نشان میداد سالهای سال دروازهبانی مثل عابدزاده را نیمکتنشین میکرد. او درحالی که بیش از ۱۰موقعیت مسلم گلزنی را از قرمزپوشان گرفته بود، فقط یک بار تسلیم شد تا بازی با نتیجه ۳ بر یک خاتمه یابد.
* پنج: فاجعهبارترین بازی استقلال در سالهای اخیر دربی شماره ۸۲ بود که در بهار ۹۵ انجام شد و شاگردان پرویز مظلومی به دیدار پرسپولیس برانکو رفتند و قرمزها در جریان بازی - بهجز دقایق اولیه- چنان دست بالا را نسبت به حریف داشتند که اگر اندکی مدارا نمیکردند و مهدی طارمیطبق معمول در از دست دادن موقعیتها آنقدر اسراف نمیکرد خیلی زود هتتریکاش را کامل میکرد و شاید یکی از سنگینترین شکستهای تاریخ دربی رقم میخورد. در همان دقیقه ۵ طارمیگل اول را از روی یک ریباند زد در حالی که شوت نوراللهی هم به اندازه یک گل ارزش داشت.
در ادامه استقلال دو سه تا موقعیت خوب به دست آورد که اگر برهانی و حیدری دقت بیشتری به خرج میدادند شاید بازی مساوی میشد ولی در ادامه طارمی با ضربه سر گل دوم را زد تا همه چیز برای قرمزها بر وفق مراد باشد و چند دقیقه بعد هم با اعلام یک پنالتی فاجعه تکمیل شد و طارمیسومین گل را از روی نقطه پنالتی زد که مهدی رحمتی زیرکانه بعد از عبور توپ از خط دروازه آن را به میدان بازگرداند و کمک داور به اشتباه اعلام گل نکرد تا هنوز کورسوی امیدی باشد ولی شروع نیمه دوم با گل سوم قرمزها توسط رامین رضاییان همراه بود و در ادامه حتی اشتباه سوشا مکانی و تقدیم یک گل مفت به استقلال هم نتوانست امیدهای آبی را زنده کند.
و محسن مسلمان گل چهارم را به عنوان تیر خلاص زد تا ما شادمان از چهار گل دیگری که نخوردیم، پرویزخان سوبله چوبله را مورد عنایت قرار دهیم که با این باخت سنگین و البته فاجعه ایمون زاید تمام خاطرات خوبش از دربی را به باد داد، در حالیکه هنوز بعد از گذشت ۵ سال هم گاه گداری محسن سر صبحانه خیلی جدی و رسمی میپرسد:«به نظرت پاس میده یا هت تریک میکنه؟!» و آن چای شیرین تلخ میشود، زهر میشود زهر هلاهل میشود در کامم و دوست دارم روزی برسد که ۵ تا در دربی بزنیم و محسن یک هفته کامل مرخصی بگیرد و من تمام آن روزها هر چه دلم خواست چای شیرین تناول کنم.خدا را چه دیدهاید بلکه روزی این اتفاق افتاد! شاید!