کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۷۸۴۱۹
تاریخ خبر:

وقتی پزشکان، قربانی قاتلان می‌‌شوند؟

روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری| ‌ پزشکان به نجات جان آدم‌ها معروفند اما وای به وقتی پزشکان خودشان قربانی شوند و کسی نتواند جان‌شان را نجات دهد. یک عمر حواس‌شان باشد مریض‌ها را سالم کنند و بعد بر اثر یک حادثه، اتفاق، خشم یا کینه قربانی قاتلان شوند. مثلا همین هفته‌های پیش قتل دکتر محفوظی، رئیس اسبق پزشکی قانونی را داشتیم که دو نفر اجیر شده بودند تا او را به قتل برسانند آن هم بر سر اختلاف مالی فرد اجیرکننده با دکتر! حالا که قتل مشاغل را می‌نویسیم در این پرونده سراغ قتل پزشکان رفته‌ایم. بررسی پنج پرونده جنایی از قتل پزشکان و اهالی درمان.

یک: قتل خانم دکتر در کلینیک زیبایی با شلیک گلوله‌
بعدازظهر پنجشنبه ۱۲ خردادماه صدای تیراندازی‌های متوالی در یک کلینیک زیبایی در منطقه یوسف‌آباد به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش داده شد. ماموران به سرعت به محل حادثه رفتند و با پیکر غرق در خون یک زن و مرد جوان مواجه شدند و منشی مطب که به شدت ترسیده بود و جرأت حرف زدن نداشت. اما ماجرای قتل چه بود؟ در پی جنایت مسلحانه مردی آشنا در یک کلینیک زیبایی در تهران زن جوان که پزشک بوده توسط وی با ضرب سه گلوله به قتل رسید و قاتل نیز خودزنی کرده است.

این قتل در مطب خانم دکتر با تخصص زیبایی، پوست و مو رخ داد. بررسی‌ها درباره قتل خانم دکتر زیبایی حکایت از این داشت که زن، پزشک متخصص پوست و مو بوده و بر اثر اصابت ۳گلوله به قتل رسیده و مرد هم که ۳۵ساله بود بر اثر شلیک به سر خود با همان اسلحه جانش را از دست داده بود.در ادامه تحقیقات مشخص شد مرد جوان قاتل خانم دکتر بوده که پس از قتل وی، با همان اسلحه به سر خودش شلیک کرده است. آنطور که تحقیقات نشان می‌داد، خانم‌دکتر چندسال قبل با داشتن دو دختر از شوهرش که با او اختلافات شدیدی داشته جدا شده بود.

او حدود یک سال قبل با قاتل که مردی ۳۵ساله بود در یک مهمانی آشنا شده و به‌صورت موقت با یکدیگر ازدواج کرده بودند، اما مدتی بعد دچار اختلافات شده بودند؛ چراکه قاتل در ابتدای آشنایی مدعی شده بود شغل و کار مناسب دارد اما پس از ازدواج، خانم‌دکتر متوجه دروغ‌های او شده و تصمیم گرفته بود به زندگی با این مرد پایان بدهد.اظهارات آشنایان مقتول نشان می‌‌داد که قاتل برای مدتی در صافکاری خودرو مشغول به‌کار بوده اما بعد بیکار شده و در خانه مقتول زندگی می‌کرده است. خانم دکتر، مرد جوان را از زندگی خود بیرون می‌کند اما مرد اصرار می‌کند باز با هم باشند و حتی دوبار با قمه دم مطب خانم دکتر رفته بوده و در نهایت با قتل دکتر و خودش به داستان پایان داده است.

دو: داستان قتل عجیب دکتر سرابی
دکتر غلامرضا سرابی، فوق تخصص قلب و عروق و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران حوالی ساعت ۱۹:۳۰ چهارشنبه ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۸۹مقابل مطب خود در میدان ۵۳ نارمک از سوی فرد یا افرادی ناشناس هدف گلوله قرار گرفته اما این سوء قصد ناموفق بوده و این پزشک در بخش ICU بیمارستان امام حسین (ع) بستری شد. اما دکتر سرابی دوام نیاورد و جان سپرد. قاتلان او که بودند؟ دکتر «سرابی» که عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و از متخصصان بیمارستان فوق تخصصی خاتم الانبیا (ص) تهران به شمار می‌رفت پیش‌تر از سوی بستگان یک بیمار‌، تهدید به مرگ شده بود.

شواهد نشان می‌داد چند نفر از بستگان بیمار موردنظر که یک زن سالخورده بود دکتر «سرابی» را مسئول مرگ او می‌دانستند و با توجه به همین موضوع، دو مظنون شناسایی شدند اما خود را بی‌گناه خواندند. اما آنها که بودند سجاد و پدرش که مادرش را از دست داده بود و انتقام می‌خواست و دکتر را مسئول مرگ مادرش می‌دانست. بهمن ۵۸ ساله و پسرش سجاد که متهم اصلی پرونده بود به سمت غرب کشور متواری می‌شوند. بهمن موقع دستگیری خودکشی کرده و بالاخره سجاد هم بعد از کش و قوس‌های فراوان دستگیر می‌شود.

سجاد در دادگاه درباره علت قتل دکتر گفت: «من وقتی به پزشک مادرم در کرمانشاه مراجعه کردم و گفتم دکتر سرابی مادرم را تحت عمل آنژیوگرافی قرار داده است، آن دکتر گفت احتمال دارد که آنژیو باعث مرگ مغزی مادر شما شده باشد اما جواب قطعی به من نداد.» در نهایت سجاد به قصاص محکوم شد. یکی از عجیب‌ترین قتل پزشکان و اعدام قاتلش که در رسانه‌ها بازخورد زیادی داشت.او در روز اعدام در پاسخ به یک خبرنگار گفت:« جای خالی مادرم را نتوانستم تحمل کنم و دکتر سرابی را کشتم. به نظرم دکتر دچار اشتباه شده بود!»

سه: قتل اشتباهی دکتر محمود باستانی
دکتر سرشناس تهرانی بر‌اساس مدارک موجود در پرونده با دستور زنی کشته شد که برای انتقام‌گرفتن از برادرزن دکتر، نقشه قتل همسر و مادرزن او را کشیده بود، اما اشتباهی این پزشک قربانی شد. ساعت ۱۰:۳۰ شامگاه بیست‌و‌سوم فروردین سال ۹۸ صدای شلیک چند گلوله در خیابان ظفر پیچید و دو مرد مسلح بلافاصله از آپارتمانی خارج شده و سوار ماشین همدستشان شدند و گریختند.مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی وقتی در جریان شلیک شبانه قرار گرفتند، به خانه موردنظر رفتند و با پیکر خونین دکتر محمود باستانی ۶۲ساله که مشاور عالی رئیس بیمارستان فیروزگر بود، روبه‌رو شدند.

همسر این پزشک که هراسان بود، به مأموران گفت: من و همسرم در خانه تنها بودیم که صدای زنگ در شنیده شد و مردی که لباس آبی بر تن داشت، خودش را مأمور سازمان آب معرفی کرد. همسرم در را برایش باز کرد، اما دو مرد جوان به داخل خانه حمله‌ور شدند و به همسرم شوکر زدند. آنها با همسرم درگیر شدند و شوهرم روی مبل افتاد. سپس با تهدید مرا به داخل اتاق بردند و از من خواستند تا جعبه جواهرات را به آنها بدهم. من ترسیده بودم به‌همین‌دلیل جواهراتم را به آنها دادم.

همان موقع همسرم مقابل در رفته بود تا از همسایه کمک بگیرد که مردان مسلح با او درگیر شدند و با شلیک گلوله او را در پاگرد ساختمان کشتند. اما دکتر قربانی یک نقشه اشتباه شد که برای همسرش و مادر همسرش کشیده شده بود برای انتقام‌گیری از برادر همسرش! نقشه را هم کسی جز همسر سابق برادرزن دکتر نکشیده بود. این زن وقتی بازداشت شد گفت: من و همسرم همیشه با‌هم اختلاف داشتیم.

ما اختلاف سنی زیادی با هم داشتیم و همسرم به بیماری ام‌اس مبتلا بود. او هم‌سن پدرم بود و من علاقه‌ای به او نداشتم. رفتارهای مادر و خواهرشوهرم باعث شد از هم جدا شویم. دختر ۲۳ساله‌ام با من زندگی می‌کرد. من به فکر انتقام افتادم و تصمیم گرفتم مادر و خواهرشوهر سابقم را بکشم‌ اما مردانی که برای قتل اجیر کرده بودم، اشتباهی شوهر خواهرشوهرم را کشتند. این زن، مردان اجیر شده را در مترو پیدا کرده که دستفروش بودند و خانواده مقتول هم درخواست قصاص دارند.

چهار: قتل پزشک تبریزی با شلیک گلوله
مرد معتاد تبریزی وقتی نتوانست پزشک مرکز ترک اعتیاد را وادار کند که به او متادون دهد،با شلیک مرگبار گلوله او را جلوی چشمان همسرش به قتل رساند. سال ۹۹ دکتر محمد اعتمادی آمقان با شلیک گلوله فردی که اعتیاد داشت به قتل رسید. همسر او درباره جزئیات ماجرا در آن زمان به رکنا گفته بود:« من و همسرم هر دو در یک درمانگاه کار می‌کردیم.همسرم یک کلینیک ترک اعتیاد هم دایر کرده بود.روز حادثه یکی از اهالی بخش ایلخچی،به درمانگاه مراجعه کرد و از ما تقاضا کرد که به او داروی متادون بدهیم.

اما همسرم می‌گفت چون نام او در لیست بیماران ما نیست و در کلینیک ما پرونده ندارد نمی‌تواند به او دارو بدهد.با اینکه از همان لحظه اول همسرم به او گفت که خبری از متادون نخواهد بود اما بیمار دست بردار نبود.چند بار به همسرم اصرار کرد اما با شنیدن جواب منفی باز هم از درمانگاه بیرون نرفت.از او پرسیدم چرا نمی‌روی؟گفت می‌خواهم صبر کنم تا شاید آخر وقت که اینجا خلوت شد بتوانم دکتر را راضی کنم که به من متادون بدهد. درمانگاه خلوت شده بود.دکتر از مطب بیرون آمد و می‌خواستیم به خانه‌مان برگردیم که دوباره چشمش به همان بیمار افتاد.گفت من که گفتم نمی‌توانم به شما دارو بدهم.چرا اینجا ماندید؟

بیمار عصبانی شد و با خشم به همسرم گفت پس به من متادون نمی‌دهی؟همسرم هم گفت نه.بعد یکدفعه دیدیم که او سمت ماشینش رفت و سریع دوباره به داخل درمانگاه برگشت.یک کلت از جیبش بیرون کشید و شروع کرد به شلیک کردن به همسرم.در یک چشم بر هم زدن دیدم که همسرم غرق خون شد و روی زمین افتاد.من جیغ می‌زدم و همسرم می‌گفت که فرار کنم.قاتل بعد از شلیک چند گلوله پا به فرار گذاشت.» متهم بالاخره دستگیر شد و خانواده دکتر درخواست قصاص داده‌اند.

پنج: قتل خانم دکتر داروساز
صبح روز ۱۹‌اسفند‌ ماه ۹۹زن سالخورده‌ای همراه وکیل خانوادگی‌شان به اداره پلیس تهران رفت و گفت دختر ۶۳‌ساله‌اش که دکتر داروساز است، گم شده است.شاکی در توضیح ماجرا گفت: دخترم داروخانه بزرگی دارد. چند سالی است که بعد از فوت شوهرش تنها زندگی می‌کند و دو پسرش در کشور کانادا مشغول تحصیل هستند. سه روز قبل یکی از نوه‌هایم از کانادا تماس گرفت و گفت هرچه با مادرش تماس می‌گیرد تلفنش را جواب نمی‌دهد.

نوه‌ام گفت مادرش تلفن خانه‌اش را نیز جواب نمی‌دهد و همکاران محل کارش نیز از او خبری ندارند. او نگران مادرش بود و از من خواست که به محل کار و خانه دخترم بروم و از او خبری بگیرم. پس از این به محل کار دخترم رفتم که کارکنان داروخانه گفتند دخترم داروخانه را ترک کرده و قرار بود به خانه‌اش برود. پس از آن در خانه دخترم رفتم، اما او در را باز نکرد و احتمال می‌دهم که برای دخترم اتفاقی رخ داده باشد و به همین خاطر درخواست کمک دارم. پیرزن گفت:

من در این چند روز برای پیدا کردن دخترم تلاش کردم، اما وقتی به نتیجه نرسیدم به پلیس خبر دادم. اما سرنخ‌ها به مرد ۵۰ ساله‌ای رسید که همکار دکتر بود و برای فرزندان خانم دکتر دلار تهیه کرده و می‌فرستاد. آخرین بار که این فرد منزل خانم دکتر بود به دلیل اینکه دکتر به او می‌گوید بدهی‌هایت را باید پرداخت کنی عصبانی شده و دکتر را خفه می‌کند. او ترسیده و جسد دکتر را داخل یک چمدان در کمد لباس‌ها گذاشته و فرار می‌کند.

کدخبر: ۴۷۸۴۱۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر