وقتی عصارهمان این است...
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | شاید بهنظر برسد که در میان همه اخبار ملتهب اینروزها، مسئله تایید یا رد صلاحیت شدن نامزدهای انتخابات مجلس، اهمیتی ندارد. فکر و ذکر مردم هواپیمای سقوط کرده و دلایل آن است. این که سرانجام ماجرا به کجا ختم خواهد شد و چه کسی بابت آن ممکن است مجازات شود.
این که ناکارآمدیها در کشور به تصمیمات ساختاری و اصلاحاتی منجر خواهد شد یا باز همهچیز شامل مرور زمان میشود. دلخوری و اعتراض هنرمندان و ورزشکاران هم مثل بسیاری از مردم خبرساز است. وقتی که سعید معروف، کاپیتان تیم ملی والیبال در اوج شادی صعود به المپیک، متنی غمانگیز و احساسی منتشر میکند و به مردم میگوید، بیایید هوای هم را داشته باشیم چون فقط همدیگر را داریم، دارد به ما یادآوری میکند که فکر و ذکر مردم جای دیگری است و ممکن است، اصلا به انتخابات مجلس و این که کی قرار است نماینده مردم شود یا کی از فیلترها رد نشده، توجهی نداشته باشند.
برای آن اقلیتی که کمی جدیترند هم نظرات عمومی در مورد مجلس فعلی انگار بین نارضایتی و بیتفاوتی در نوسان است. کسانی که معتقدند این نمایندگان هم برای مردم کاری نکردهاند یا کاری از دستشان برنیامده. و کسانی که همچنان پرچم به دست دارند و معتقدند مجلس باید تند باشد و با دولت و با هرآنچه که در آن سوی خط قرار گرفته برخورد کند و برای همین، از دوره دهم مجلس که آخرین ماههایش را سپری میکند، آبی گرم نشده و باید آتش زیر آن را زیاد کرد.
به هر صورت این مجلس هم بخشی از مجموعهای بزرگ است که شرایط فعلی در کشور را شکل داده. هر حسن و عیبی که هست بخشی از آن هم به این مجلس و نمایندگان این دوره و دورههای قبل برمیگردد. اگر ایده و مطالبهای برای بهبود اوضاع هم وجود دارد، بخشی از آن را باید از قاب و کانال مجلس شورا و نمایندگان منتخب مردم انتظار داشت و پیگیری کرد.
در این احوال صحبتهای محمود کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان که میگوید ۹۰نفر از نمایندگان فعلی که برای دور بعد ثبتنام کردهاند رد صلاحیت شدهاند، از چندجهت قابل تامل است. رد صلاحیتشدگانی که به گفته کدخدایی، اغلبشان بهدلیل مسائل مالی مردود شدهاند و در این مطلب فرض کردهایم که بررسیها دقیق و کامل انجام شده است و اعتراض زیادی به آن وارد نیست.
اول اینکه باید در نظر گرفت عدهای از نمایندگان فعلی از ثبتنام برای دوره بعد صرفنظر کردهاند که دلیل آن میتواند نگرانی از رد صلاحیت بوده باشد. چه بسا اگر همه ۲۷۰نماینده دوره دهم ثبتنام میکردند عدد ردیها از ۱۰۰نفر هم بالا میزد. که مفهومش رد صلاحیت نزدیک به ۴۰درصد نمایندگان مجلس است.
دوم؛ حتی اگر همان ۹۰نفر و ۳۰درصد را درنظر بگیریم، اتفاقی که روی داده در حد زلزلهای ملی است. فرض این است که تمام نمایندگان کنونی با نظارت و بررسی دقیق از فیلترها رد شده و وارد مجلس شدهاند. پس اگر مشکلی برای آنها بهوجود آمده مربوط به همین چهارسال اخیر است.
اما وقتی ۳۰درصد نمایندگان مردم که قاعدتا برگزیدگان ملتاند و باید اسوههای درستی و تقوا باشند، چنان مسئلهدار میشوند که صلاحیت حضور در بهارستان را از دست میدهند، این سوال پیش میآید که واقعا آنجا چه خبر است. مجلسی که قرار است عصاره فضایل ملت باشد، اگر اینطور برای افتادن به بستر حاشیههای مالی مساعد است، یا به تعبیر دیگر اگر منتخب و بهترین مردم اینگونه راحت وسوسه میشوند، گول میخورند یا به هر ترتیب پروندهدار میشوند، در دیگر بخشهای مدیریتی کشور چه میگذرد؟ بخشها و مدیرانی که اینگونه زیر ذرهبین شورای نگهبان و نهادهای چندگانه هم نیستند.
آنوقت این مجلس در این شرایط قرار است خودش بر اجرای قانون و بر کارکرد قوای دیگر نظارت کند. وقتی که ۳۰درصد از نمایندگان فاقد شرایط استاندارد برای نمایندگی هستند، نظارت و پیگیریهای آنها برای اجرای قوانین و سلامت سازمانها و نهادهای حکومتی چقدر قابل اتکاست؟
سوم؛ اگر قرار باشد مجلس را بهعنوان مجموعهای برگزیده و منتخب، به عنوان جمعی از افراد جامعه با بالاترین سلامت، مسئولیتپذیری و اخلاص در نظر بگیریم، این اعداد و ارقام در جامعه بزرگتری که نامش ملت است، به کجا خواهد رسید؟ یعنی وقتی نمایندگان مردم با همه آن تفاسیر و همه آن نظارتها و چارچوبهای تنگ قانونی سرانجام در زمان خروج از مجلس، ۳۰درصد مسئلهدارند، کل جامعه باید چه وضعیتی داشته باشد؛ از چنین جامعهای با چنین شرایطی، چه انتظاری باید داشت؟ با چنین نمایندگانی!
چهارم؛ مجلسی ۲۷۰نفره که ۹۰نفر آنها صلاحیت نمایندگی ندارند، چقدر برای قانونگذاری و ایفای مسئولیتهای قوه مقننه صلاحیت دارد. قوانیناش چقدر قابل اعتمادند. هربار در زمان انتخابات مجلس و حتی ریاستجمهوری با این باگ قانونی مواجهیم و انگار بنای پرداختن به آن وجود ندارد.
اگر واقعا مشکل در ارزشیابیها و بررسی و نظارت است که باعث میشود مسئولان و منتخبان مردم مدام میان داشتن صلاحیت و عدم آن در رفت و برگشت باشد، نباید کل فرآیند را دوباره بازبینی و طراحی کرد؟در این وضعیت، این درخواست که مردم اعتماد و امید داشته باشند و در تصمیمات سیاسی سهیم شوند و با همه وجود برای اعتلای کشورشان تلاش کنند، با تبلیغات رسانهای و ترفندهای همیشگی قابل دستیابی است؟