وقتی ریسک دیدن بهنام بانی بالا میرود
روزنامه هفت صبح، بهنام بانی | در یکی از راکدترین هفتههای موسیقی به سر میبریم. آهنگ جدید نمیآید و اگر هم میآید مشخص نیست از چه پلتفرمی پخش میشود. در یکی دو سال گذشته، اینستاگرام و تلگرام بلایی به سر سایتهای دانلود و پخش آوردند که حالا دیگر طوری شده تقریبا در هیچ سایتی به صورت کامل متوجه نمیشوید که مثلا این هفته چند قطعه موسیقی به بازار آمده.
برای دانلود آثار رسمی در ایران چند مرجع مثل بیپ تونز و موسیقی ما و… وجود دارد که اگر چند روز آنها را پیگیری کنید متوجه میشوید که شیوه پخش بسیار نامنظم است. مثلا موسیقی ما به طور مشخص با برخی از خوانندهها کاری ندارد و آثارشان را پخش نمیکند. این رفتار در بسیاری از سایتهای دیگر هم که تا همین چند سال پیش هیچ آهنگی از زیر دستشان در نمیرفت مشاهده میشود.
حتی در سایتها و اپلیکیشنهایی که تا امروز فعالیت غیررسمی داشتند هم چنین برخوردی با موسیقی صورت گرفته. آنها عمدتا خوانندههای تحت قرارداد خودشان را حمایت میکنند. حتی اگر همایون شجریان هم امروز قطعهای را روانه بازار کند اینطور نیست که همه سایتها قطعه را منتشر کنند. هزینههای پخش و ساپورت یک قطعه، این روزها شاید حتی تا چند برابر هزینه تولید آن قطعه باشد.
اما از همه اینها گذشته اوضاع تولید و پخش بسیار عجیب غریب شده. مثلا از هفته گذشته تا امروز تنها ۴ قطعه در سایت موسیقی ما آپلود شده و این در مقایسه با مثلا سال گذشته که هفتهای حدودا ۲۰ تا ۳۰ قطعه جدید روی پیشخوان این سایت قرار میگرفت شوکهکننده است. اوضاع در باقی سایتها هم همین است.
شما با سر زدن به چندین و چند سایت نهایتا ۷ یا هشت قطعه جدید پیدا میکنید که از میان آنها شاید تنها یکی دو نفرشان را بشناسید. جالب است که تمام سایتها تلاششان این است که محتوایشان نهایتا دراکسپلورر اینستاگرام ظاهر شود. یعنی عملا خود رسانهها به رسانه دیگری وابسته شدند که هیچ
خط مشی مشخصی هم ندارد و موفقیت و وایرال شدن در آن هیچ تضمینی، مگر با هزینه بسیار بسیار بالا ندارد.
موضوع دوم برگزاری کنسرتهای جزیره کیش است. شما اگر الان به سایتهای خرید بلیت سر بزنید میبینید که انگار کرونا وجود ندارد. در هفته گذشته ترافیک خودروها برای رفتن به جزیره قشم سر و صدای زیادی به پا کرد. به همین میزان و یا شاید بیشتر هم مردم در این روزها به کیش رفتند. انتقادها حول این محور است که مردم از جنوب و جزیرههایش چه میخواهند؟ جواب مشخص است.
آنجا دارد کنسرت برگزار میشود. چرا نروند؟! این درست است که چرخ موسیقی باید بچرخد و اصلا هم موضوع لاکچری محسوب نمیشود چون جدا از چهرههایی که در عرصه موسیقی میشناسیم بسیاری از افراد دیگر هم در این حوزه هستند که تمام زندگیشان به شغلشان، وابسته است. بیشتر آنها را نوازندگانی تشکیل میدهند که بسیاریشان حتی بیمه هم نیستند. کنسرتها و راه افتادنشان در هر صورت میتواند تنها کمی دغدغههای مالیشان را کاهش دهد اما سایه کرونا آنقدر سنگین است که هیچ جور نمیتوان از آن غافل شد.
از طرفی قیمت بلیتها برای خانوادههای ایرانی مناسب نیست و با این شرایط تنها عده کمی میتوانند برای یک کنسرت هزینه کنند. در سایت ایران کنسرت برای کنسرت بهنام بانی در کیش چهار سانس اجرا در نظر گرفتند و قیمت بلیتها از ۲۲۰هزارتومان تا ۳۵۰هزارتومان متغیر است. سالن هم تا این لحظه کم و بیش پر شده و درصدی از صندلیها خریداری شده. رضا بهرام هم بلیتهایش از ۱۵۰هزارتومان تا ۳۵۰هزارتومان به فروش میرسد و صندلیهای او هم تا حدودی پر شده.
کنسرت محسن ابراهیمزاده هم کم و بیش همین وضعیت را دارد. خبری خوشحال کننده و در عین حال تامل برانگیز. حالا دیگر کنسرت رفتن برای یک خانواده چهار نفره بیشتر از یک میلیون تومان هزینه بر میدارد. آن هم بگذارید کنار هزینههای بالای سفر و سایه سنگین کرونا. جالب اینجاست که حتی نمیتوان مقصری برای این داستان پیدا کرد. خواننده و کنسرت گذار و مردم و حتی کیش هم در این موضوع به نوعی بیتقصیرند.