کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۸۶۳۵۴
تاریخ خبر:

وقتی حفاظت از اطلاعات شخصی هیچ ارزشی ندارد

روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | بی‌ارزش‌ترین چیز در کشورمان شده حفاظت از اطلاعات شخصی. باور ندارید همین الان کافی است به هر سایتی از وزارتخانه‌ها و سازمان‌های عریض و طویل که می‌خواهید سر بزنید تا به اسم شفافیت، شاهد ارائه هزاران ردیف اطلاعاتی باشید که بدون محافظت در اختیار هر کاربری قرار می‌گیرد.

الان شما کافی است که فقط نام و پیشه فرد مورد نظرتان را بدانید، اگر فرد مورد نظرتان در حد کارهای دفتری هم فعالیت داشته باشد، ظرف چند دقیقه می‌توانید بالاخره در یک سایت، کد ملی و نام پدر و باقی مشخصاتش را پیدا کنید؛ این در حالی است که در بسیاری از سامانه‌ها رمز اولیه با همین اطلاعات صادر می‌شود.

این عدم حفاظت از اطلاعات شخصی محدود به دولتی‌ها نیست و کافی است اخبار حوزه فناوری را دنبال کنید، ماهی نیست که میلیون‌ها ردیف اطلاعات کاربران ایرانی در بازارهای سیاه به فروش نرسد. چند استارتاپ ایرانی به طور مشخص در این فاجعه اطلاعاتی هم قربانی‌اند و هم به علت سهل‌انگاری متهم؛ اما کو کسی که بخواهد جرم‌انگاری کند!؟

همیشه هم بیانیه می‌آید که ریکوردها یا همان خانه‌ها و ردیف‌های اطلاعاتی قدیمی بوده یا اطلاعاتی بیش از نام و نام خانوادگی و شماره تلفن و کد ملی و … درز نکرده که با روش‌های دیگر هم در دسترس است! جدی؟ این قدر اطلاعات‌مان را ارزان می‌فروشیم؟ اگر این درز اطلاعات ناشی از گاوبندی‌های پشت پرده باشد، چه؟

همان قدر که در حفظ این اطلاعات، ناتوان که نه، بی‌اراده‌ایم، در حفظ فایل‌های سازمانی یک بی‌ارادگی نهادینه شده به چشم می‌آید. نمونه‌اش همین درز کردن فایل صوتی مصاحبه سعید لیلاز با ظریف. اصلا تصورش را هم می‌توانید بکنید مشابه چنین درز فایلی در کشورهای دیگر رخ بدهد و آب از آب در همان روز اول تکان نخورد؟

محمدجواد ظریف در بسیاری از نقاط این فایل سه ساعته اشاره می‌کند که دستگاهش را در جریان وقایع نگذاشتند. آیا همین درز اطلاعات که احتمالا هیچ ارتباطی هم به دستگاه ذی ربطش ندارد، نمی‌تواند توجیه بهتری برای همین عدم‌اطلاع‌رسانی‌ها باشد؟ هر چند سال یکی مانند جولین آسانژ ممکن است پیدا شود که از راز و رمز کشورها، خواسته و با اراده خودش پرده بردارد، اما درز اطلاعاتی این چنینی چه معنایی جز ساده انگاری دارد؟

آیا رمزنگاری نشدن فایل‌ها معنایی دارد؟ اگر رمزنگاری صورت گرفته چرا و چطور این رمز شکسته؟ دو سه هفته دیگر احتمالا با یک فاجعه رسانه‌ای دیگر، این ماجرا به حاشیه می‌رود و کسی هم دیگر پیگیر نمی‌شود که این ماجرا سهل‌انگاری بوده یا خرابکاری یا نفوذ یا با اهداف امنیتی سیاسی پیش رفته. هر چه که باشد برای ما درس نمی‌شود که اگر می‌شد کار به اینجا نمی‌رسید. ما به بهار پرهیاهو، هر چهارسال یکبار عادت کرده‌ایم. به بازی و بگم بگم‌های اطلاعاتی که مفت در اختیار است. چه باید کرد؟

باید ناشفاف بود یا درها را بست؟ به نظرم بیش از هر چیز باید فکر کرد. همانطور که برای شفافیت باید بخش‌هایی از اطلاعات را که به حقوق و حریم شخصی افراد آسیب وارد نمی‌کند، در دسترس قرار داد و نه همه اطلاعات را؛ بنابر اصول جریان آزاد اطلاعات می‌شد بخش‌هایی از این مصاحبه‌ها را نیز پیش‌تر و با اراده سفارش‌دهندگان، هر چند کوتاه در اختیار عموم قرار داد. آن زمان با درز کل محتوا، سونامی به راه نمی‌افتاد. خاطرمان باشد ما در حفظ این اطلاعات، بی‌اراده‌ایم، مگر این که چوبش را بخوریم.‌

کدخبر: ۳۸۶۳۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر