هفته مصاحبههای جذاب در فضای رسانهای
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | طی تقریبا یک هفته گذشته شاهد چهار مصاحبه جذاب در فضای رسانهای ایران بودیم. محسن هاشمیرفسنجانی به عنوان رئیس شورای شهر تهران در برنامه جهانآرا حضور یافت.
برای اینکه بدانیم مصاحبه با امیرحسین ثابتی کار سادهای نیست، کافی است به خاطر بیاوریم که یکی از پرسابقهترین نمایندگان ادوار مجلس؛ یعنی محمدرضا باهنر در برنامه جهانآرا در مواجهه با همین مجری لحظات سختی داشت و دیگر چهره اصولگرا، مصطفی میرسلیم، هم در نهایت اجازه نداد که مصاحبهاش با آقای ثابتی در برنامه رودررو پخش شود. بااینهمه، اعتمادبهنفس، آرامش و خوشاخلاقی آقای محسن هاشمی یکی از جذابترین شبهای برنامه جهانآرا را رقم زد.
مصاحبه دیگر که خیلی مورد توجه قرار گرفت، مصاحبه وزیر امور خارجه با شبکه تلویزیونی طلوع بود. البته قرار نیست در این ستون به این مصاحبه بپردازیم، اما اگر نسخه کامل آن را ندیدهاید، تماشایش شاید خالی از لطف نباشد. در همین روزها اما عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی، به یکی از بخشهای خبری آمد تا تلاشهای بانک مرکزی را برای خرید واکسن کرونا شرح دهد.
توضیحات نسبتا کوتاه او نشان داد که سروکله زدن با تحریمهای مالی آمریکا چقدر کار پیچیدهای است. پول خرید واکسن باید از طریق سیستم یوترن (دوربرگردان) انجام شود، چراکه ایران به طور مستقیم به نظام بانکی آمریکا دسترسی ندارد. درواقع حتی در روزهای خوب برجام هم این دسترسی وجود نداشت.
پول قرار بود از سوی کرهایها به بانک جی پی مورگان در آمریکا برسد و سپس از آنجا راهی سوئیس شود. هرچند که اوفک (دفتر کنترل سرمایههای خارجی در آمریکا) اجازه این تراکنش را صادر کرده بود، اما طرف ایرانی نگران بود که به محض ورود پول به نظام مالی آمریکا، این پول بر اساس برخی احکام صادرشده علیه ایران توسط قضات آمریکایی مصادره شود.
قاعدتا کرهایها نمیتوانستند تضمین کنند که چنین اتفاقی روی نخواهد داد، شاید حتی خود دولت آمریکا هم نمیتوانست چنین تضمینی بدهد. در نتیجه ایران از این مسیر منصرف شد و به دنبال راههای دیگری برای خرید واکسن رفت. حالا تصور کنید کشوری که از نظر مبادلات مالی بینالمللی تا این حد با محدودیت مواجه است چگونه تاکنون توانسته کموبیش بسیاری از اقلام ضروری مورد نیاز کشور را تامین کند.
به خاطر داشته باشید که واکسن آمریکایی کرونا را نمیتوان از بازارهای غیررسمیتر تهیه کرد و در نتیجه فرآیند آن باید کاملا شفاف طی شود؛ کاری که ظاهرا امکان انجام آن برای ایران بهخاطر تحریمها وجود ندارد. از یکسو باید گفت که تلاش مسئولان کشور برای تهیه و واردات بسیاری از اقلام دیگر قابلتوجه و حتی قابل ستایش بوده است، اما از سوی دیگر میتوان افسوس خورد که پول و انرژی بسیاری صرف چنین کاری شده، درحالیکه در جهانی بدون تحریم، نیازی به پرداخت این هزینهها نبود.
حتی اگر بپذیریم که طرف ایرانی مربوط به دور زدن تحریمها صرفا بهخاطر خدمت به کشور در چنین راهی گام نهادهاند، اما طرفهای خارجی مربوط به دور زدن تحریمها اصولا گروههایی هستند که در بخشهای غیرشفاف اقتصاد جهان مشغول به فعالیت هستند. اینکه تحریمها به رونق گرفتن کسبوکار چنین گروههایی کمک کرده، تصویر چندان خوشایندی نیست.
مصاحبه جذاب دیگر به صحبتهای دکتر سعید لیلاز درباره سیاست داخلی ایران مربوط میشود. اینکه چرا بعد از ۱۰ ماه، بخشی از مصاحبه که آن زمان حذف شده حالا منتشر میشود کمی سوالبرانگیز است، اما سوالبرانگیزتر حملاتی است که به سوی آقای لیلاز روانه شده.
آقای لیلاز اقتصاددان است، تاریخ ایران را به خوبی میشناسد و تجربه نسبتا دستاولی از شیوه حکمرانی سیاسی و اقتصادی دارد (و بسیار جذاب حرف میزند). اتفاقا باید به حرفهای افرادی مانند آقای لیلاز توجه کرد. نتیجهگیریهای سریع و شتابزده از بخش کوتاهی از یک مصاحبه مفصل هرچه که باشد، هوشمندانه نیست.