هشت نکته درباره شکست سنگین بارسا از بایرن
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | یک: این یک کشتار جمعی بود. نسل کشی. کاری که بایرن مونیخ با اشرافزادههای کاتالونیا کرد خمرهای سرخ با کامبوجیها نکردند. اینکه تیمی لیو مسی را در بین بازیکنان خود داشته باشد که بسیاری او را بهترین بازیکن تاریخ میدانند ،اینکه تیمی ستارههایی مثل دی یونگ،لویی سوارز ،ترشتگن،بوسکتس، ژرار پیکه و یوردیآلبا را در ترکیب داشته باشد که داشتنشان آرزوی بسیاری از تیمهاست،این که تیمی روی نیمکتش گریزمان و دمبله را داشته باشد که قیمتشان روی هم ۲۵۰ میلیون دلار است و آنگاه در یک بازی از حریف خود ۸ بر ۲ شکست بخورند. چگونه ممکن است؟
* دو: در سالهای گذشته یعنی در دو دهه گذشته در ملاقاتهای تیمهای بزرگ گاه چنین نتایجی رقم خورده. مثل غلبه ۸بر ۲ منچستریونایتد مقابل آرسنال یا پیروزی هفت بر یک شاگردان فرگوسن مقابل
آ.اس. رم منچستریونایتد یک بار ۶بر یک مقابل منچستر سیتی شکست خورده است. رئال مادرید هم یک شکست باورنکردنی ۶ بر۲ از بارسلونا در کارنامه دارد و در همین دو سه دهه گذشته یک پنج تایی هم از میلان در کوله بارش قرار گرفته است. امسال هم بایرن مونیخ قبل از این ۸ بر۲، تاتنهام را در لندن ۷بر ۲ در هم کوبیده است.
* سه: بارسلونا با سیستم ۴-۴-۲ بازی را شروع کرد. زوج سمدو وسرخی روبرتو در سمت راست و زوج آلبا و دییونگ در سمت چپ تا از بازی تهاجمی مونیخیها در جناحین جلوگیری کنند. اما مشکل از اینجا شروع شد که در سمت راست، زوج سمدو و سرخی روبرتو نوعی از پرفورمنس لورل و هاردی را به نمایش گذاشتند. دست و پا بسته و حیران و آماتور که بارها و بارها توسط پریشیچ و آلفونسو دیویس شخم خوردند.
مونیخی ها تاکتیک را بر پرس شدید قرار دادند و در انتهای بازی فقط ترشتگن متهم به ۱۱ از دست دادن توپ در همان یک سوم دفاعی خود شد. قدرت پرس مونیخیها با تکیه بر سرعت و توان بدنیشان بارسلونای تنبل و لوس را به خاک و خون کشیده بود و عجیب این که ستین هیچ ایدهای برای تغییر تاکتیک تیمی خود نداشت و تا انتها بر بازی سازی از ابتدای زمین تکیه کرد و مجازاتش را با از دست دادن مداوم توپ دریافت کرد.
* چهار: آیا تیمی قویتر از بایرن مونیخ فلیک این چند ساله دیدهاید؟ اعتراف میکنم این قویترین تیم فوتبالی است که من در عمرم دیدهام. حداقل این نمایشهای چند ماه گذشته بایرن مونیخ در یک کلام خوفناک هستند. میلان دوره آریگو ساچی تیم قدرتمندی بود ،یا یونتوس دست پرورده مارچلو لیپی یا برخی دورههای آرسنال ونگر و منچستر یونایتد فرگوسن ، خاطره اینتر میلان مورینیو یا حتی بایرن مونیخ دوره هاینکس. وقتی که ریبری و روبن و مولر و گوستاوو و گومز در ترکیب بودند.
اعتراف می کنم که حتی بارسلونای پپ گواردیولا هم با این بایرن مونیخ ترسناک قابل رقابت نیست. آنها در همین فصل پیروزی ۷ بر ۲ مقابل تاتنهام پوچتینو را هم در کارنامه دارند و غلبه ۴ بر یک مقابل چلسی لمپارد. آنها حتی تیم پرستارهای هم نیستند. در وسط گورتزکا و تیاگو آلکانترا بازی میکنند و در گوشها گنبری و پریشیچ.
در دفاع چپ یک پدیده ۱۹ ساله کانادایی دارند به اسم آلفونسو دیویس و در وسط هم بواتنگ که خیلیها دو فصل پیش تمام شده میپنداشتنش و آلابا که در اصل یک دفاع چپ است. تنها چهرههای بینالمللی تیم توماس مولر دوباره احیا شده است و لواندوفسکی فوق ستاره و احیانا کیمیچ که به وزنهای در خط میانی آلمانها بدل شده و در بازی با بارسلونا مجبور شد دفاع راست بازی کند.
* پنج: حالا بایرن مونیخ در حالی به نیمه نهایی و ملاقات (احتمالی ) منچستر سیتی میرود که دو تیم انگلیسی دیگر و همینطور تیم سابق و میراث گواردیولا را به فجیعترین شکل ممکن در هم کوبیده است و خب معمولا تاریخ، سرنوشت و رب النوع فوتبال با چنین تیمهای قدرتمندی شوخیشان میگیرد. مثل مجارستان ۱۹۵۴ یا هلند ۱۹۷۴ یا برزیل ۱۹۸۲٫ بعید هم نیست که این تیم بیرقیب و درجه یک اسیر سرنوشت بشود و دستش از جام کوتاه بماند. در نیمه نهایی و حتی در فینال.
* شش: لیو مسی غمگینترین مرد این بازی بود. او در طول بازی محو بود و خب این جایی است که طرفداران مثلا مارادونا میتوانند به مسی فخر بفروشند. مارادونا در چنین بازیهایی حتی با یارانی ضعیفتر همواره خود را در کوران اتفاقات قرار میداد و بار تیم را روی دوش خود میگذاشت اما مسی روحیه چندانی نداشت.
۱۵ بار توپ را تحت فشار بازیکنان مونیخی از دست داد و با فجیعترین شکست عمرش روبهرو شد. برای من به عنوان نگارنده محرز است که مارادونا بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است هرچند فقط پای چپ داشت و روی ضربات هوایی هم مسلط نبود اما او یک جادوگر همه کاره بود. یک فرمانده ذاتی. چیزی که نه مسی و حتی پله این خاصیت را نداشتند. تنها از میان نوابغ فوتبال این یوهان کرویف بود که چنین احساسی را به آژاکس و تیم ملی هلند منتقل میکرد.
* هفت: حالا در میان چهار تیم نیمه نهایی سه مربی آلمانی حضور دارند. ناگلزمان ، توخل و حالا هم فلیک. توخل و فلیک ۴۶ و ۴۵ ساله و ناگلزمان هم ۳۳ ساله است. به این سه تا مربی ،یورگن کلوپ را هم اضافه کنید تا ببینید که چگونه باد به پرچم مربیان آلمانی میوزد.
* هشت: سمدو ،آرتورویدال و لنگله بدترین بازیکنان زمین بودند و آلبا و سوارز و دی یونگ نمایشهای آبرومندتری داشتند. اما همه معتقدند که عمر این بارسلونا تمام شده است. آنها از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ ژاوی و آلوزو اینی یستا و نیمار را به دلایل مختلف از دست دادند و با پولش بازیکنانی را گرفتند که دردی ازآنها دوا نکرد. حالا حرف از دوران فاتی و پویج میزنند اما همه میدانیم که نه فاتیو نه پویج حالا حالاها به ستارههای مهمی تبدیل نخواهند شد.
باید چراغ سردر عمارت بارسلونا را خاموش شده بیانگاریم. چراغی که کرویف با کمک روماریو و استویچکوف و رونالد کومان روشن کرد و فرانک رایکارد و رونالدینیو آن را شعلهور کردند و گواردیولا و مسی و ژاوی و اینی یستا آن را به زیباترین نور تاریخ فوتبال بدل ساختند. اما هرچیزی پایانی دارد. این پایان قطعی بارسلوناست. تمام شد.