کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۹۳۳۴
تاریخ خبر:

نگاهی به چهار چهره‌ تاثیرگذار هفته گذشته

روزنامه هفت صبح، نگین باقری | در آخر هفته گذشته چند چهره‌ کمترشناخته شده به موضوع اول شبکه‌های اجتماعی تبدیل شدند و به راس اخبار آمدند. اول ویدئویی از دبیر سیاسی تحکیم وحدت در نماز جمعه، بعد ویدئوی دلسوزانه یک فعال محیط زیست در جنگل‌های هیرکانی و آخر هم فداکاری یک مامور اورژانس در تهران باعث شد که اسم این سه نفر در اینستاگرام و توئیتر فارسی بارها تکرار شود. در گزارش زیر به یک یک این افراد، کارشان و دغدغه‌هایشان پرداخته و اطلاعات بیشتری از آنها داده شده است.

یک: تکبیرهای نمازگزاران بین حرف‌های خطیب نماز جمعه
زهرا جوان، روز جمعه یکی از خطیب‌های نماز جمعه بود که به نمایندگی از دانشجویان پیش از برگزاری نماز پشت تریبون رفت. او اولین زنی نبوده که در این جایگاه قرار گرفته ولی سخنرانی این دبیر دفتر تحکیم وحدت از جهتی دیگر اهمیت پیدا کرد. این دانشجو در سخنرانی خودش از طرح صیانت و از ائمه جمعه انتقاد کرد. این ماجرا باعث شد که نمازگزاران میان حرف‌های او پی در پی تکبیر بگویند که احتمالا نشانه مخالفت آنها با حرف‌‍‌های او بوده است.

همه این‌ها باعث شد که ویدئوی سخنرانی او روز شنبه در شبکه‌های اجتماعی بازدید زیادی پیدا کند. «زهرا جوان» دانشجوی دانشگاه الزهراست. او به غیر از دبیر سیاسی تحکیم وحدت، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا هم هست. بیشتر پست‌های اینستاگرام او به مسائل زنان اختصاص دارد. از استوری‌هایش به نظر می‌رسد که اعتقاد داشته کاندیداهای ریاست جمهوری نگاه ابزاری به مسائل زنان دارند و «به جای اینکه درباره مشکلات اصلی این حوزه بپردازند درباره ورزشگاه و حجاب حرف می‌زنند. آنها به بهانه برابری جنسیتی جایگاه‌ زنان را تقلیل می‌دهند.»

حالا حرف‌های روز جمعه او چه بود که چنین واکنشی داشته؟ «جوان» درباره نمازهای جمعه اینطور گفت: «مردم امام جمعه‌ای را می‌خواهند که نماینده آنان و انعکاس دهنده مطالبات و مشکلات‌شان باشد. نه امام جمعه‌ای که نماینده حاکمیت در نماز جمعه باشد. اگر امروز از دست رفتن مرجعیت فکری ائمه جمعه را متذکر می‌شویم ناشی از همین فاصله گیری از نقش نماینده مردم بودن و پیشروی به سمت نماینده حاکمیت بودن است.»

او بعد از این به موضوع طرح صیانت رسید و گفت که نقدهایی که به این طرح می‌شود، نقدهای درستی است اما مسئولین به آن پاسخ قانع کننده‌ای نمی‌دهند یا در آن تجدید نظر نمی‌کنند. «جوان» اینطور گفت: «این رویه موجب شکل گیری چهره‌ای بی‌منطق از حاکمیت در اذهان عمومی می‌شود. چهره‌ای که برخورد او با مسائل برخوردی لجوجانه است و هیچ تلاشی جهت اصلاح امور نمی‌کند.» روز جمعه به دلیل نزدیکی به روز دانشجو تنها دانشجویان پشت تریبون رفتند و زهرا جوان هم یکی از آنها بود.

دو: مامور اورژانس، آدم حسابی مملکت
در اینستاگرام صفحه‌ای به اسم آدم‌حسابی‌ها وجود دارد که معمولا خاطرات جالب مخاطبانش درباره داستان‌های فداکارانه افراد را تعریف می‌کند و به این افراد عنوان «آدم حسابی» می‌دهد. حالا چند روز پیش این صفحه یک مامور اورژانس را معرفی کرد که پشت چهارراه متوجه نشانه‌های غیرطبیعی در صورت یک مرد سالمند می‌شود. به شیشه خودرو آنها می‌زند و درخواست می‌کند که مرد را معاینه کند و با این کار این پیرمرد را از سکته قطعی نجات می‌دهد.

داستان را دختر این مرد سالمند تعریف کرده و ما هم بدون دست بردن در لحن او آن را منتقل می‌کنیم: «چند روز پیش همراه پدرم که مشکل قلبی دارند بیرون بودیم. پشت چراغ قرمز سر چهارراه من حواسم توی گوشی بود که یه آقایی به شیشه ماشین زدند و خیلی محترمانه از پدرم خواستند که بعد از چهارراه متوقف بشه. علت رو که پرسیدم گفتند که اتفاقی به پدرم نگاه می‌کردن که متوجه حالت غیرطبیعی رفتارش شدند.

من که کنارش بودم متوجه نشدم، اما اون آقا متوجه شدند که پدرم هر لحظه ممکنه سکته کنند. ایشون از کارمندان زحمت کش و محترم اورژانس بودند که خارج از شیفت کاری با موتورشون کنار ماشین ما پشت چراغ قرمز ایستاده بودند. وقتی بعد از چهارراه ایستادیم ایشون سریع با کمک کوله پشتیشون کامل پدرمو معاینه کردند و جون پدرمو‌ نجات دادند. بعد هم خودشون با ۱۱۵ تماس گرفتند کامل و حرفه‌ای شرایط رو توضیح دادند و تا رسیدن آمبولانس همه کارهای لازم رو انجام ‌دادند.

بعدم با موتورشون تا بیمارستان دنبال آمبولانس اومدن. اونجا هم که همه ایشون رو می‌شناختند خیلی سریع به پدرم رسیدگی کردند و خدا رو شکر خطر رو پشت سر گذاشت.» بعد از این ماجرا دختر مرد سالمند دوباره به بیمارستان برمی‌گردد تا اسم مامور اورژانس را بپرسد. از اینجا او دوباره داستان را تعریف کرده و نوشته است: «تازه اونجا بود که فهمیدم این آقا کلا وجودش خیر و برکته. یکی از نگهبان‌های بیمارستان که ایشون رو می‌شناختند بهم گفتند که ایشون کلا خودشونو وقف کار خیر کردند.

چند مورد که خودشون دیده بودند {این بود که} برای کسانی که هزینه ترخیص از بیمارستان رو نداشتند این آقا یا خودش در حد توانش کمکشون کرده یا از طریق مددکاری بیمارستان به کمکشون رفته و کلا هم همه جا ناشناس این کارها رو انجام می‌داده.» او بعد از پیگیری‌های خود متوجه می‌شود که اسم این مامور اورژانس، مسعود نجفی بوده که به عنوان کارشناس فوریت‌های پزشکی در مرکز اورژانس جنوب شرق تهران کار می‌کند.

سه: جشنواره جنگل با تخریب صدها نهال
روز چهارشنبه یک جشنواره پاییزه در گرگان برگزار شد که با اینکه قصد داشت هم جاذبه‌های گردشگری شهر را نشان دهد و هم نگاه‌ها را متوجه زیبایی جنگل‌های هیرکانی کند، با ورود بیش از ۴هزار مخاطب، ضربه زیادی به محیط زیست این منطقه وارد کرد. این ماجرا را یک فعال محیط زیست در اینستاگرام خودش انعکاس داد و ویدئوی او در چند روز نزدیک به دو میلیون بار دیده شد.

«ظهیر طهرانی» آن روز در این مراسم حضور پیدا کرد و بعد از مشاهده آنچه برای طبیعت افتاده تصمیم می‌گیرد که دوربین خود را روشن کند و ماجرا را برای مخاطبانش تعریف کند. او در این ویدئو با دلسوزی درباره آسیب این مراسم توضیح و در واقع روی دیگر سکه جشنواره پاییزه شورای شهر گرگان را نشان می‌دهد. در همان ویدئو نماینده‌های شورای شهر را مقابل دوربین موبایل خود می‌آورد که دربرابر انتقاد او فقط سکوت می‌کردند و حرفی برای گفتن نداشتند.

اسم منطقه‌ای که مراسم در آن برگزار شده بود، النگدره بود. اگر فکر می‌کنید که حالا یک جشن کوچک که آسیبی به جنگل ۲۱ هزار متر مربع متری نمی‌زند پس باید حرف‌های آقای طهرانی را گوش کنید. به گفته او با وصل کردن اسپیکرهای بزرگ، اولین اتفاق این بوده که پرنده‌های منطقه آنجا را ترک کردند و به نقطه دیگری رفتند. از طرف دیگر فعالان محیط زیست قبلا برای افزایش پوشش گیاهی در دل این جنگل حدود ۱۰۰ نهال‌ بلوط کاشته بودند ولی با این مراسم همه آنها پاکوب شدند و از بین رفتند.

نکته غم‌انگیز این ماجرا این است که این سال پنجم است که جشنواره برگزار می‌شود. فعالان محیط زیست به خاطر قدمت درختان این منطقه (حدود ۶۰ میلیون سال) به آن دایناسور زنده می‌گویند. آنها قبل از این جشن ۸ هزار امضا هم جمع کرده بودند که لوکیشن آن را به جای دیگری انتقال دهند یا حداقل ورود خودرو را به آنجا ممنوع کنند که هیچ کدام انجام نشد.

چهار: ماجرای درگیری سرباز با سارق در روز روشن
‌چند روز پیش فیلمی از لحظه یک سرقت در فضای مجازی منتشر شد که نشان می‌داد سارقی در پیاده‌رو دنبال یک خانم بوده و در یک لحظه مناسب به او حمله می‌کند تا کیف زن را بدزدد. ماجرا وقتی جالب می‌شود که درست وقتی این سارق زن را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد، یک خودروی پراید به رانندگی یک سرباز از راه می‌رسد و به این سارق می‌کوبد. در ادامه این سرباز از خودرو پیاده و با سارق مذکور درگیر می‌شود.

خلاصه ماجرا اینکه این سرقت با اقدام شجاعانه این سرباز ناکام می‌ماند. این سرباز که محمد نوری نام دارد، متولد سال ۷۲ و سرباز دانشگاه امام حسین (ع) است، در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرد تا جزئیات ماجرا را تعریف کند. او اینطور گفت: «بنده هر روز ساعت ۱۶ از پادگان خروج می‌کنم، آن روز به دلیل سردرد مرخصی ساعتی گرفته و حدود ساعت ۱۳ از پادگان خارج شدم. حدود ساعت ۱۳:۱۵ بعد از خروج از در دژبانی، متوجه شدم سوئیچ را جا گذاشته‌ام لذا برای برداشتن سوئیچ مجددا به محل خدمت بازگشتم.

طبق روال، خواستم خودرو را در کوچه پارک کنم اما جای پارکی در کوچه نبود به همین دلیل تصمیم به پارک خودرو در یک کوچه دیگر گرفتم؛ در همین حین با صحنه سرقت از آن خانم مواجه شدم.»این سرباز ادامه داد: «آن لحظه غیرتم قبول نکرد و با خودرو به وی زدم و با آن سارق درگیر شدم، دست من از پیش از این ماجرا آسیب دیده بود و حین درگیری، آسیب دستم بیشتر شد.»او با بیان اینکه این سارق چاقو همراه خود داشت و چاقوی وی روی زمین افتاد، درباره علت اینکه چرا سارق از محل متواری نمی‌شد، گفت: این سارق مدام به من می‌گفت که چاقویش را به او پس دهم!

نکته جالب دیگر این ماجرا این بوده که یک صفحه در اینستاگرام برای محمد ساخته شده که با پخش تصاویر این ماجرا، خود را جای این سرباز معرفی کرده است. گویا مردم نیز بی‌خبر از همه‌جا پول به او داده‌اند و این فرد از این اقدام سوءاستفاده کرده است. در این برنامه تلویزیونی معاون اجرایی دانشگاه امام حسین(ع) هم حضور داشت و گفت که قرار است برای تشویق این سرباز ۶ ماه اضافه خدمت او که به دلیل اعزام دیرهنگام به سربازی برای او بریده شده بود، ببخشند.

کدخبر: ۴۲۹۳۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر