نوجوانان قرن ۱۵ چه خیالهایی میبافتند؟
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| کتاب خطی ووینیچ احتمالاً اوایل قرن پانزدهم نوشته شده است؛ به زبانی که اسمی ندارد و هنوز کسی نتوانسته سر از آن اشکال عجیب و اسرارآمیز درآورد. نویسنده ناشناس در کتاب حدوداً 200 صفحهایاش نقاشیهایی از گیاهان و زنان و اجرام آسمانی کشیده است. عدهای فکر میکنند شاید این کتابی جادویی درباره اکسیر حیات باشد.
چراکه بیشتر گیاهان نقاشی شده، زمینی و آشنا بهنظر نمیرسند. سالهاست که دانشمندان در تلاشند تا آن حروف ناشناخته را رمزگشایی کنند و بفهمند واقعاً با کتاب حلال مسائل هستی روبهرو هستند یا فقط با یک دفترچه جلد چرمی حاوی شوخیهای قرون وسطایی.
نوجوان که بودم با دوستانم خطی مخصوص خود اختراع کرده بودیم. حروفی پیچیده به قصد نوشتن نامه سر کلاسهای کسالتبار. بعد از ماهها تلاش موفق شده بودیم یکی دو جمله با خط رمزیمان بنویسیم اما هربار برای خواندنش باید سراغ دفترچه راهنما میرفتیم. تصور کنید اگر آن کاغذها را نگه داشته و در یک عصر دلگیر پاییز تکهپارهشان نکرده بودیم، چند قرن بعد دستنوشتههایمان بهدست بازماندگان هیجانزده نسل بشر میرسید که داشتند زور میزدند با خواندن آن متن، چیستانی تاریخی را حل کنند.
به خیالشان آن کاغذهای مرموزِ زرد شده، اسنادی باستانی بود که نشان میداد چه بر انسان میرای سابق گذشته است. در حالیکه ما نهایتاً از سوژهای تینیجری حاصلِ امواج بالا و پایین رونده هورمونها نوشته بودیم تا آن کلاسهای جانفرسا را برای خود تحملپذیر کنیم.
دوست دارم بالاخره هوش مصنوعی پرده از اسرار کتاب ووینیچ بردارد. خواندن دستنوشتههای یک نوجوان قرن پانزدهمی که قصدش سرکار گذاشتن آیندگان بوده، باید تجربه جالبی باشد.