کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۱۲۸۴۹
تاریخ خبر:

نمایش «کارداجین» روایتی نو از مرگی اسطوره‌‌ای

روزنامه هفت صبح، سمانه استاد | نمایشنامه «کارداجین» به‌تازگی توسط نشر نیو به چاپ رسیده. این متن پیش از چاپ اما اجرایی موفق نیز داشت و مخاطبان بسیاری را به تفکر و تامل واداشت. به بهانه چاپ این کتاب مروری می‌کنیم بر نمایش «کارداجین» که محمد میر‌علی اکبری آن را در تماشاخانه مهرگان به‌روی صحنه برده بود. در خلاصه نمایش کارداجین چنین آمده است: «کارداجین به‌معنی کشتن یا مصدوم کردن شخصی با ضربات کارد است. ایرج بعد از ۱۰سال به محله قدیمی‌اش در حاشیه شهر باز‌می‌گردد…»

به اشکبوس محله و در ظهر عاشورا با ضربات پیاپی چاقو به قتل می‌‌رسد. «محمد میرعلی اکبری» در این نمایش، از چهارده نابازیگر استفاده کرده. او روایتی متفاوت از قتلی بیان می‌کند که در ظهر عاشورا اتفاق افتاده؛ روایتی که به تعزیه طعنه می‌‌زند. کارداجین را می‌‌توان شکلی نوین از تعزیه دانست. داستان بیننده را طوری متاثر می‌‌کند که در دلش برای ایرجی که چنین ناعادلانه کشته می‌‌شود، اشک بریزد. این اتفاق، همان تعریف تعزیه بوده که در قالب قصه‌ای امروزی روایت شده است.

کارداجین روایتی نو از مرگی اسطوره‌‌ای است، روایت آدمی است که اهالی اشکبوس محله او را دوست داشته یا از او متنفر بوده و می‌‌ترسیده‌‌اند. ایرج همچون پهلوانی می‌‌نماید که معرفت داشته، چشم‌‌پاک بوده و دختران خاطرخواهش پس از مرگ او، به مرگ عشق پی برده‌‌اند. اما قصه ایرج تئاتری نیست که روی صحنه دیده شود، بلکه روایتی است که روی صحنه شنیده می‌‌شود. بازیگران میرعلی اکبری هرکدام به شکلی راشامون‌‌وار، روایت خودشان را از ایرج، پسر سیاوش‌‌خان برای مخاطب تعریف می‌‌کنند.

آنها از عشق‌‌شان به ایرج، از مردانگی‌‌اش، از ظلمی که به او شده و از نفرتشان می‌‌گویند. کارداجین سراسر منولوگ است، دیالوگی برقرار نمی‌‌شود، اکتی اتفاق نمی‌‌افتد، صحنه و دکوری هم ندارد. مهم‌‌ترین امتیاز کارداجین بی‌‌شک نمایشنامه قوی و متن سنگین آن است. شخصیت‌‌پردازی همه کاراکترها در نمایش به‌درستی صورت گرفته است. شخصیت‌‌هایی که از دلِ اشکبوس محله برخاسته و در کسوت‌‌های مختلف ظاهر شده‌‌اند.

همین شخصیت‌‌ها به خوبی ایرجی را که نیست به تصویر می‌‌کشند، آنقدر که بیننده به وضوح می‌‌تواند شمایل ایرج، ظاهر، صورت، اخلاق و مرامش را ببیند. متن از مرگی مبهم در ظهر عاشورا شروع می‌‌شود و گام به گام شخصیت ایرج و زندگی او را روایت می‌‌کند و در نهایت از ایرج اسطوره‌‌ای می‌‌سازد که مرگش محله را در اندوه فرو می‌‌برد. اما نمایشنامه به این حد بسنده نکرده و سرنوشت تک‌تک کاراکترهایش را هم مشخص می‌‌کند و با ساختن دنیایی کامل از اشکبوس محله و آدم‌‌هایش، همذات‌‌پنداری مخاطب را برمی‌‌انگیزد.

کارگردانی و میزانسن دادن به چهارده نفر در سالن کوچک مهرگان کار دشواری است که میرعلی اکبری به‌خوبی از پس آن بر آمده است. از عناصر ظاهری نمایش، تنها پوشش و لباس بازیگران است که موقعیت نمایش و اشکبوس محله را می‌‌رساند. میرعلی اکبری از نابازیگرانش نیز به‌خوبی بازی گرفته و اعتماد به‌نفسی به آنها بخشیده است که به‌درستی در قالب شخصیتی که برایشان تعریف شده، عمل کرده و تنها با میمیک صورت، نحوه بیان و بدون هیچ اکت اضافه‌‌ای، موقعیت را می‌‌رسانند. کارداجین متنی گیراست که خواندنش بی‌شک به اندازه دیدن نمایش بر روی صحنه جذاب است.

نویسنده و کارگردان: محمد میرعلی اکبری
بازیگران: لیلی ابراهیم‌‌زاده/ فرشید حاجیان/ ستاره حبیبی/ سحر حسامی/ محسن خانی/ عطیه رضایی/ سحر روهینا/ پریسا سجودی/ اکرم سلمان/ متین شهبازی/ عسل عبیری/ کسری کاریان/ کامیار گرامی/ ملیکا محمدصادق/ محمد منفرد

کدخبر: ۴۱۲۸۴۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر