نقش برادرزاده رفسنجانی در معامله اسلحه با آمریکا
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | یک: روز گذشته انتشار ویدئویی از علی هاشمی بهرمانی برادرزاده آیتالله هاشمی در مورد مک فارلین، بار دیگر این ماجرا را بر سر زبانها انداخت. او تکلیف یک شایعه را روشن میکند و خط بطلان به روی حرفهایی که در مورد سفر هیات ایرانی به سرزمینهای اشغالی زده شده، میکشد.
آنطورکه فارس گزارش داده علی هاشمی بهرمانی در یک فیلم مستند به نام قمار ماجرا را اینطور شرح میدهد:« من هرگز برای مذاکرات به سرزمینهای اشغالی نرفتم و این کذب محض است. فقط یک سفر به آمریکا از طریق ترکیه داشتم. ا من لندن نرفتم و در بروکسل بلژیک مذاکرات انجام شد. از ترکیه با یک هواپیمای کوچک رفتیم سوئیس، سپس ایسلند، سپس واشنگتن؛ بدون اینکه من ویزا داشته باشم. بعدها که مشخصات فرودگاه را به آقای سعید امامی توضیح دادم، گفت: آن فرودگاه متعلق به سیا است.»
* دو: اما ماجرای مک فارلین از چه قرار بود؟ مک فارلین را بسیاری به نام رسوایی ایران کنترا میشناسند. اتفاقی که ریگان را به گوشه رینگ فرستاد و هر چند او مدتها دست و پا زد تا خودش را از اتهامات مبرا کند اما تا امروز نام او با این رسوایی گرهای اساسی خورده است.در میانه جنگ ایران و عراق و در زمانی که لبنان هنوز درگیر جنگ داخلی بود، یک گروه لبنانی تعدادی از شهروندان آمریکا را به گروگان گرفت.
تصور آمریکاییها این بود که ایران میتواند واسطه آزادسازی گروگانهایی باشد که هر از گاه در بیروت، گرفتار میشدند. رئیس سیا پادرمیانی و الیور نورث، مامور امنیت ملی ایالات متحده از نفوذش استفاده کرد تا ایده معامله سلاح با بزرگترین دشمن آمریکا در خاورمیانه، در قبال آزادی گروگانها رقم بخود.
در آن زمان هرگونه ارتباط و فروش سلاح به تهران، بر اساس قوانین و تحریمها غیرممکن و غیر قانونی بود اما دولت ریگان عزمش را جزم کرده بود تا در قبال استفاده از نفوذ دولت هاشمیرفسنجانی در لبنان در حال جنگ، به ایران سلاح بفروشد، پس یک دلال اسلحه ایرانیالاصل را واسطه کرد تا با «محسن کنگرلو» یکی از معاونان نخست وزیر وقت ارتباط بگیرد تا مقدمات این معامله آماده شود. در این معامله رژیم صهیونیستی هم تبدیل به یک واسطه شد.
* سه: یک سال بعد الیور نورث، رابرت مکفارلین تحلیلگر سازمان سیا و مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در راس هیاتی به ایران سفر میکنند. میگویند این گروه یک انجیل، اسلحه کلت و یک کیک با خود به تهران آورده بودند. بر اساس خاطرات آیتالله هاشمی، این گروه با یک هواپیمای حمل سلاح وارد ایران شدند. در بدو ورود به ایران، اعضای این هیات به یک هتل برده شدند. در مدت پنج روز مکرراً به درخواستهای رابرت مکفارلین مبنی بر ملاقات با یکی از مسئولان ردهبالای ایران پاسخ منفی داده میشد اما بعد مذاکراتی میان هیات آمریکایی و برخی از ایرانیها برگزار شد اما بعد از هفت دور دیدار پر تنش، بدون حاصل شدن یک توافق آمریکاییها تهران را ترک کردند اما مبادلات کماکان تا یک سال بعد ادامه یافت.
معاملات یک سال کم و بیش ادامه داشت، سقوط یک هواپیمای آمریکایی که راهی نیکاراگوئه بود، ماجرا را لو داد. آمریکاییها سود حاصل از تجارت با ایران را روی حمایت از یک گروه مسلح در این کشور سرمایهگذاری کرده بودند که به نظرشان میتوانست دولت کمونیست نیکاراگوئه را سرنگون کند. این رسوایی، ریگان را برای معذرتخواهی به تلویزیون کشاند.
* چهار: علی هاشمیرفسنجانی که حالا نامش بر سر زبانها افتاده، در روزگار مک فارلین جوانی ۲۵ ساله بود که شغل و منصبی نداشت. به نظر میرسد که آمریکاییها تنها به خاطر اینکه این مرد جوان، ارتباط خونی با رئیس جمهور وقت ایران دارد، پایش را به این معامله باز کرده بودند. یک نام دیگر در این پرونده، عدنان خاشقچی است. او پسرعموی همین خاشقچی است که دو سال قبل به دستور بنسلمان در استانبول قطعه قطعه شد.
طبق گفتههای آیتالله هاشمی، ایران با استفاده از دلالهایی چون منوچهر قربانیفر یا عدنان خاشقچی به خرید موشکهای هاگ، قطعات اف ۱۴ و…. می پردازد. او در خاطراتش مینویسد: در این جریان رژیم صهیونیستی نیز یک پای ماجراست . حضرت امام خمینی (ره) وقتی متوجه ورود اسرائیل به بازار خرید اسلحه ایران میشوند میفرمایند: « اسرائیل دست به دریا هم که بزند دریا نجس میشود.»
پس از افشای جریان ورود مک فارلین به تهران که به دستور امام خمینی (ره) صورت گرفت و در حالی که رژیم صهیونیستی به نوعی در این قضیه زیر سوال رفته بود، بیانیهای ازسوی اسحاق شامیر منتشر شد که در آن تاکید شده بود « دولت اسرائیل تایید میکند که به درخواست آمریکا در انتقال تسلیحات به تهران همکاری کرده و وجه این تجهیزات توسط یک نماینده ایرانی به بانکی در سوئیس واریز شده است.»
* پنج: از ماجرای مک فارلین ۳۴ سال گذشته است. با پنهانکاری آمریکاییها ریگان با یک معذرتخواهی اوضاع را آرام کرد و متهمان که برخی از آنها به زندان محکوم شده بودند، در دولت بوش عفو شدند. با این حال ماجرای مک فارلین هنوز یک رسوایی برای ایالات متحده، یک بدنامی برای ریگان و یک راز نیمه گشوده باقی ماند.