نقشه ملک فاروق برای طلاق فوزیه و آشپزی افتضاح مصدق
روزنامه هفت صبح، مرتضی کلیلی | با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته میکنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکسهایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، عکسهای فوتبالی، نوستالژیک و… برای دیدن تصاویر و شرح آن ادامه مطلب را بخوانید.
قاب مشاهیر ۱
خاطرهای از برخورد امام خمینی با گرانی نان و پنیر؛ حجتالاسلام محمدعلی رحمانی، از اعضای دفتر امام خمینی در گفتگو با سایت جماران به نقل خاطرهای پرداخته که با توجه به موضوع گرانی نان و ماکارونی مرور آن خالی از لطف نیست: «یکی از خاطرات خیلی دلنشینی که من از آقای رجایی دارم، این است که یک روز نوبت من بود در دفتر امام باشم و آقای رجایی وقت ملاقات با امام گرفته بود تا گزارشی بدهد. اتفاقا ایشان آمدند و هنوز حاج احمد آقا هم تشریف نیاورده بودند.
چای آوردیم و با ایشان صحبت و احوالپرسی کردیم. وقتی مرحوم حاج احمد آقا وارد شدند آقای رجایی گفت میشود من ملاقات امروز را کنسل کنم؟ حاج احمد آقا فرمودند آقا وقتی برای کسی وقت میگذارد، اگر ملاقات را کنسل کنید معلوم نیست چه موقع نوبت به شما برسد. آقای رجایی گفت هر بار که در این چند وقت خدمت امام رسیدهام ایشان از ریزترین چیزهایی که بر مردم میگذرد اطلاع دارند و با آن روحیهای که نسبت به طبقه ضعیف جامعه دارند، دست روی یک چیزی میگذارند که چرا این گران یا نایاب شده است؟ الآن اتفاقی افتاده که من در جریان هستم و اگر بخواهند از من بپرسند، من خجالت میکشم.
به هر حال اینطور چیزها از ناکارآمدی ما است. آقای رجایی خدمت امام رسیدند و گزارششان را داده بودند. بعد که ایشان بالا آمد و دوباره نشست و حاج آقا هم با تأخیر آمدند، روی صورتش دست گذاشت و شروع به گریه کرد و گفت چیزی که نگرانش بودم اتفاق افتاد. تا من شروع به گزارش کردم، آقا گفت: «چه شده که در این جامعه پنیر وجود ندارد و اگر هست، گران است؟ شما میدانید طبقه مستضعف ما دلشان خوش است که صبحانهای دارند و با یک لقمه نان، یک ذره پنیر و یک چای شیرین صبحشان را میگذرانند؟
درست نیست که پنیر هم سر سفره آنها نباشد.» گریه ایشان برای این بود که رهبر بزرگوار ما برای کوچکترین چیزی که باعث نگرانی و ناراحتی مردم میشود اینقدر حساس است. به امام پاسخ داده بود که «فرمایش شما صحیح است. شما همیشه به فکر طبقه مستضعف هستید و ما خودمان هم از همین طبقه هستیم. در تنظیم قرارداد وزارت بازرگانی ما با بلغارستان اشتباهی صورت گرفته و به من گزارش دادند که همین امروز کشتی در بندر پهلو گرفته و قرار است تخلیه شود و تا چند روز دیگر انشاءالله این مشکل حل میشود.» شبیه این خاطره را از آقای مهندس موسوی دارم که آنجا امام جمله جالبی گفتند.
ایشان گفته بود ما میخواهیم نان یک مقداری گران شود. امام فرموده بود شما میدانید از هر خانواده مستضعف چه بسا یک پسر یا دو پسر که بیرون کار میکردند و نانآور خانواده و پدر و مادر پیرشان بودهاند امروز در جبههها به سر میبرند؟ مردمی که اینطور فرزندانشان در جبهه بهسر میبرند اگر نانشان گران شود از کجا تهیه کنند؟ به این قضایا دقت کنید؛ اینطور ارزاق عمومی را خودتان کنترل کنید و اجازه ندهید که یک وقتی خدای ناخواسته اینها به دست سرمایهداران بیفتد که آنها بالا و پایین میبرند و دودش به چشم طبقه مستضعف و کمدرآمد مینشیند.
قاب مشاهیر ۲
کنایه اقبالالممالک درباره آشپزی افتضاح مصدق؛ مصدق درباره آشپزی برای یکی از شخصیتهای سیاسی در خاطراتش مینویسد: «این غذا (غذایی فرانسوی به نام کرم رانورسه) را یک روز پرستارم ماری ترز در پاریس جلوی تختخوابم درست کرده بود، ولی از میزان آمیختن شیر و تخممرغ چیزی به خاطر نسپرده بودم. این بود که مقدار شیر که زیاد بود با تعداد تخممرغها تناسب نداشت و دوستم اقبال برای اینکه من از جای خود حرکت نکنم، دستور داد اجاقی از سنگ پهلوی چادر درست کردند و مشغول کار شدم.
نظر به اینکه هیزم تر بود و خوب نمیسوخت و مقدار شیر هم با تعداد تخممرغها متناسب نبود تا وقت صرف ناهار حاضر نشد. عصر هم باز مقداری هیزم آوردند که تر بود و اقبالالممالک با نی قلیان به آتش فوت میکرد و تا وقت شام به این کار مشغول بود که باز هم دسر حاضر نشده بود. روز بعد، باز اول وقت از همان رقم هیزم آوردند و ظهر که سر دیگ را برداشتند شیر را به همان شکلی دید که روز پیش در دیگ ریخته بود که این بار از کوره در رفت و گفت: «اگر تحصیلات شما در مالیه هم مثل معلوماتی باشد که در آشپزی به دست آوردهاید، برای این مملکت باید گریست!»
کتاب مصدق، خاطرات و تالمات
قاب مشاهیر ۳
نقشه ملک فاروق برای طلاق فوزیه؛ ماجرای طلاق همسر اول محمدرضا پهلوی با توجه به اینکه روابط میان ایران و مصر را نیز درگیر میکرد و یک پیوند شاهزادگی بود، از جمله وقایع تاریخی مورد توجه دوران پهلوی است. در این حوزه آنچه جالب توجه است، انجام دو طلاق در یک زمان خاص بود. در این زمینه بهرام افراسیابی مترجم و مولف کتابهای تاریخ مینویسد:«در اوایل سال ۱۹۴۵ ملک فاروق طی نامهای خطاب به شاه ایران و شاهزاده خانم فوزیه که در آن موقع ملکه ایران بود، خواهر خود را برای تغییر آب و هوا و گردش چند ماهه به مصر دعوت کرد.
این دعوت غیر مترقبه و بیموقع بود، معذلک محمدرضا موافقت کرد که فوزیه برای یکی دو ماه نزد برادر خود به قاهره و اسکندریه برود و ملکه فوزیه در بهار همان سال با هواپیما از تهران به اسکندریه پرواز کرد. در فرودگاه محمدرضا پهلوی شخصا حضور یافت و در حالی که به همسر خود توصیه میکرد زودتر به ایران مراجعت کند، از فوزیه خداحافظی نمود. ولی فاروق، فوزیه را برای گردش و تغییر آب و هوا به مصر دعوت نکرده بود، نقشه او این بود که وسیلهای برای طلاق خواهر خود از شاه ایران فراهم کند
و مخصوصا سعی داشت این طلاق در روزی واقع شود که او هم فریده زن خود را طلاق میدهد، زیرا فریده در میان مردم مصر محبوبیت داشت و فاروق که مدتها در فکر طلاق او بود، میخواست وسیلهای برانگیزد تا از تأثیر این طلاق در افکار عمومی مردم مصر بکاهد. بهترین وسیله برای انجام این نقشه شیطانی فراهم ساختن مقدمات طلاق فوزیه از شاه بود، زیرا در این صورت توجه مردم بیشتر به این موضوع جلب میشد و طلاق آنها، طلاق فریده را تحتالشعاع قرار داده و از قبح عمل فاروق میکاست. »
منبع: بهرام افراسیابی، همسران شاه (کافه تاریخ)
قاب تاریخ
فضولی موقوف؛ توصیفی از عملکرد مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۴ از زبان یکی از نمایندگان آن دوره: «از این مجلس هم دلم به هم میخورد. هر وقت که میخواهد جلسه تشکیل شود باید دید چه کسی توانسته یک سوژه تازه برای دعاگویی و بیان تملق پیدا کرده باشد که پشت تریبون رفته آن را ادا نماید. از بس دعاگویی به آریامهر شده دیگر گوش آدم سنگینی میکند. حرف هم که نمیشود زد. یکی از نمایندگان چند کلمه درباره لایحه بودجه کل مملکتی انتقاد کرد، ارباب (محمدرضا پهلوی) عصبانی شده پیغام فرستاده: این فضولیها چیست؟ به وکلا بگویید فضولی موقوف» (پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر)
شرح عکس: سخنرانی افتتاحیه؛ محمدرضا پهلوی در اجلاسیه مشترک دوره چهارم مجلس سنا و دوره بیستویکم مجلس شورای ملی، با حضور هیات وزیران در محل مجلس سنا.