نقشه زن رمال و دخترش برای پیرمرد کارخانهدار
روزنامه هفت صبح | زن رمال برای پیرمرد بیمار تهرانی نسخهای عجیب پیچید. پیرمرد ثروتمند وقتی شنید برای شفای بیماریاش باید همسر خود را طلاق دهد، شوکه شد. این مرد ۸۰ساله که به بیماری سرطان دچار شده بود و پزشکان از او قطع امید کرده بودند، برای ادامه زندگی به یک رمال مراجعه کرد که با کلاهبرداری نقشه اخاذی از او را داشت. چندی پیش یک وکیل دادگستری با مراجعه به دادسرا ادعای عجیبی کرد و پرده از یک کلاهبرداری فریبکارانه برداشت. این وکیل گفت موکلش پیرمردی پولدار بوده و برای ادامه حیات در دام زنی رمال افتاده است.
*** دام برای پیرمرد
پیرمرد و همسرش سالها با یکدیگر زندگی کرده بودند تا اینکه مرد گرفتار سرطان شد. هراس از مرگ او را شکننده کرده بود و هر تجویزی را چشمبسته میپذیرفت تا اینکه سرایدار اتاق مدیرعامل کارخانه که در جریان بیماری رئیس خود بود، ادعا کرد زنی را میشناسد که میتواند این بیماری را از تن پیرمرد دور کند. او در گفتههایش عنوان میکند، میدانستم رمالها حقهباز هستند اما بهعلت بیماری خواستم که این راه را هم امتحان کنم.
*** نسخه رمال با اخاذی
زن رمال بعد از دیدن مرد ۸۰ساله از او خواست هر هفته یکبار نزدش برود و هربار یک بطری از مایعهای بیرنگ را که مزههای متفاوتی داشتند، به او میداد و در ازای هر بطری پنجمیلیون تومان پول میگرفت. در حین تجویز درمانهای مندرآوردی توسط زن رمال، زن رمال در دیدارها متوجه شد پیرمرد از تمکن مالی خوبی برخوردار است. به همیندلیل در جلسه پنجم از پیرمرد خواست تا همسرش را طلاق دهد چراکه باید با یک دختر جوان ازدواج کند تا بر اثر زندگی با یک روح جوان و سالم، بیماری از تنش بیرون برود!
و بعد از خوبشدن دوباره با همسرش ازدواج کند. آنقدر زن رمال تکرار کرد که پیرمرد به همسرش گفت، برای زنده ماندن باید او را طلاق بدهد. بعد از ازدواج با دختری که بعدها مشخص شد دختر زن رمال است آنها با حیله و ترفند چند تکه زمین و خانه را به اسم خودشان زدند. اما در این میان زن جدید، پیرمرد را کتک میزد. آخرینبار که پیرمرد به بیمارستان رفت، راز این پرونده آشکار شد چراکه سرطان همه وجودش را گرفته بود و درمان نشده بود.
با طرح شکایت وکیل پیرمرد کارخانهدار، بازپرس پرونده دستور داد تیمی از پلیس کلانتری زن رمال را در خانهاش دستگیر و محل کار وی را نیز تحت بازرسی قرار دهند. وقتی زن رمال بازداشت شد و پلیس در تجسسهایش چند کتاب قدیمی، جانوران و حشرات خشکشده، بطریهایی پر از مایعهای مرموز، اسطرلاب و مهرههای مار را پیدا کرد، وی پیش روی بازپرس نشست.
زن رمال چارهای جز اعتراف نداشت. وی پذیرفت به بهانههای مختلف از جمله شفابخشی بیماران لاعلاج، بختگشایی دختران جوان، رفع بلا، محبت شوهر به همسر یا خانوادههای زن و شوهر به کلاهبرداری از زنان و مردان سادهلوح پرداخته و توانسته با پولهای بادآورده چهار آپارتمان را در شرق تهران خریده و اجاره دهد.
وی در زمینه کلاهبرداری از پیرمرد کارخانهدار گفت: روزهای نخست وی را نیز مانند دیگر مشتریانم میدانستم و با دادن مایعهای بیخاصیت از وی کلاهبرداری میکردم تا اینکه شنیدم همسرش مخالف آمدن او به محل کار من است و انگار به بچههایش در خارج خبر داده بود و آنها پیرمرد را تحت فشار قرار داده بودند تا نزد من نیاید.
وی افزود: از آنجایی که میدیدم پیرمرد از من بیشتر حرفشنوی دارد و از مرگ میترسد، نقشهای کشیدم و بعد دخترم را که گاهی با هم شیشه میکشیم، راضی کردم در نقش نجاتبخش با پیرمرد ازدواج کند. من در این مدت نزدیک ۱۰۰میلیون تومان گرفته بودم که ۱۰میلیون آن را به رویا داده بودم. باز نقشهمان عوض شد.
میخواستیم او را تحت فشار بگذاریم تا داراییاش را به نام دخترم بزند. اما پیرمرد از رفتارهای دخترم راضی نبود و آخرینبار تلفنی وقتی از کتکخوردن خود بهدست دخترم حرف میزد، گریه کرد. با رویا تماس گرفتم و او گفت چون شیشه کشیده بود، درحال خودش نبوده و پیرمرد را کتک زده است. از شانس بد ما دقیقا روزی که پیرمرد میخواست بخشی از داراییاش را به نام رویا بزند، حالش بد شد و به بیمارستان آمد.
با این اقرارها، دختر زن رمال نیز شناسایی و دستگیر شد. وی در اعترافاتش گفت: وقتی پیرمرد را کتک زدم، در توهم شیشه بودم. این گزارش حاکی است، تحقیق در پرونده کلاهبرداری زن رمال از جنبه عمومی جرم و شناسایی دیگر طعمههایش ادامه دارد.