نقد و بررسی ناامیدکنندهترین بازی مستقل سال
روزنامه هفت صبح، بهادر نوبخت| ساموراییها از آن دست گروههایی هستند که بهخاطر شیوه زندگی و مرامشان، شهرت دارند. آنها راه جنگیدن را بهخوبی میدانند اما همواره در تلاشند تا از قدرت خود بهنفع مردم استفاده کنند. شرافت، بزرگترین خط قرمز ساموراییها بهحساب میآید و هرکس که از این خط قرمز عبور کند، دیگر راه برگشتی نخواهد داشت.
دنیای سینما پر از فیلمهایی با تم سامورایی است که نمونههای شرقی آنها اکثرا آثاری قابل احترام و دقیق هستند. آکیرا کوروساوا بارها بهخاطر به تصویر کشیدن زندگی ساموراییها مورد تحسین قرار گرفت و امروز اگر کسی بخواهد عنوانی با تم مخصوص به ساموراییها بسازد، ناخودآگاه با فیلمهای این کارگردان بزرگ ژاپنی مقایسه خواهد شد.
بازی Trek to Yomi هم از همان لحظه معرفی، به چنین سرنوشتی دچار شد و بهواسطه استفاده از فیلتر سیاه و سفید، به سرعت در کانون توجه قرار گرفت. بسیاری بر این عقیده بودند که استودیوی Flying Wild Hog راه را بهدرستی رفته و حالا با عنوانی در حد و اندازههای کوروساوا مواجه هستیم. حالا که بازی منتشر شده، میتوان گفت که این ادعاها تا چه اندازه راست بوده و آیا Trek to Yomi عنوانی شایسته تقدیر است یا خیر؟
بازیکن در طول بازی کنترل شخصیتی بهنام هیروکی را بهدست میگیرد؛ کودکی که در تلاش است تا با یادگیری فنون شمشیرزنی، روزی به یک سامورایی شریف تبدیل شود. دست بر قضا روزی به دهکده آنها حمله میشود و اهالی روستا جانشان را از دست میدهند. از اینجا هیروکی قسم میخورد تا انتقام بگیرد و به این شکل بازی آغاز میشود.
اگر دنبال داستان خاص و روایت منحصر بهفرد هستید، دور Trek to Yomi را به کل خط بکشید؛ زیرا تمام خط داستانی در همین نقطه به اتمام میرسد. هیروکی شخصیتی یکبعدی است که فقط دشمنان خود را از بین میبرد و کار دیگری هم انجام نمیدهد. شخصیتهای جانبی هم تقریبا وجود ندارند و تمام دیالوگهای آنها به آه و ناله و یا فریاد زدن به هنگام کشته شدن خلاصه میشود. منطق روایی داستان هم زشت و احمقانه است؛
به شکلی که مخاطب با فهمیدن سرنوشت شخصیت منفی در اواخر فصل سوم، احساس میکند که به شعورش توهین شده. کیفیت دیالوگها هم به هیچوجه خوب نیست و حتی تیم نویسنده نتوانسته تا پیش از مبارزه با باسفایتها، بدهبستانهای جالبی خلق کند. باسفایتها هم که فقط یک جمله میگویند و میمیرند؛ اگر شما هم داستانی استخراج کردید، به ما هم بگویید. بازی سه پایان مختلف دارد اما هیچکدامشان به شکلی نیستند که بخواهید بهخاطرشان، دوباره به تجربه بازی بنشینید.
خوشبختانه Trek to Yomi در بخش گرافیک عملکرد قابلقبولی دارد و بازی از لحاظ هنری چشمنواز است. دقت تیم سازنده در پیادهسازی فضای دوره Edo ژاپن فیودال مثالزدنی است و این موضوع بهواسطه استخدام تاریخشناس مطرح ژاپنی یعنی Aki Tabei Matsunaga میسر شده. در کنار بحث تاریخی، اسطوره هم نقش پررنگی در بازی دارد و طبق گفته سازندگان از اسطورههای شینتو برای خلق این بازی بهره گرفته شده است.
همین موضوع باعث شده تا Trek to Yomi به دو بخش تقسیم شود: مراحلی که رنگ و بوی واقعی دارند و دیگری مراحلی که جنبه اسطورهای دارند که در طی آنها هیروکی در توهم خود سیر میکند. با این حال نباید فراموش کرد که بازی یک تجربه ۵ ساعته است و بهواسطه تکرنگی بودنش، نمیتوان بهصورت مداوم پای آن نشست و بهطور قطع، چشمتان اذیت میشود. این موضوع در فصلهای مربوط به توهم هیروکی به اوج خود میرسد؛ زیرا بهواسطه ماهیت مراحل، خیلی از اجسام سر جای خود قرار ندارند و به احتمال زیاد، چشمانتان برای پیدا کردن راه، بیش از پیش خسته خواهند شد.
چیدمان دوربین هم از آن مواردی است که در برخی موارد بهشدت سینمایی و گاهیاوقات هم اعصاب خردکن میشود. در طول یکی از مراحل، دوربین عقب میرود تا بتوانید بهتر به جنبه هنری بازی پی ببرید؛ غافل از اینکه دشمنان در حال مبارزه با شما هستند و بهخاطر عدم تسلط روی مبارزه، ضربات بیموردی را دریافت میکنید.
در مورد موسیقی دوست داشتم بیشتر حرف بزنم زیرا بسیاری از ادوات موسیقایی دوره Edo در این بازی مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ اما اینجا هم مشکلاتی وجود دارد که سبب میشود تا نتوانید بیشتر لذت ببرید. بهخاطر یک باگ صوتی، دو مرحله از مجموع هفت مرحله بازی، به کل صدای بازی قطع شد و نهتنها موسیقی، بلکه شخصیتها هم بدون صدا شدند و احساس کردم که یک ساعت فیلم صامت میبینم با این تفاوت که در آن زمان، موسیقی وجود داشت!
اگر این مورد را ندید بگیریم، باید بگویم که موسیقی تا حدودی جذابیت دارد هرچند که اغلب قطعات با تصاویر، زیبا میشوند و بهطور مستقل، هویت چندانی ندارند. صداپیشهها هم کار زیادی انجام ندادهاند و بهجز صداپیشه نقش هیروکی، بقیه در حال فریاد زدن و گریه کردن هستند و نمیتوان عملکرد آنها را قضاوت کرد. Trek to Yomi اثری است که باید در ژانر اکشن Hack & Slash طبقهبندی شود؛ بازیای که در ظاهر جذابیتهای زیادی دارد اما در باطن با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند.
بسیاری از کمبوهایی که آزاد میکنید، به دردتان نمیخورند زیرا در درجه سختی نرمال، دشمنان با دو ضربه کشته میشوند و همین که یک دکمه را مداوم بزنید، کارتان راه میافتد. این موضوع زمانی عجیب میشود که ضربات تمامکننده متنوعی تدارک دیده شده اما کمتر پیش میآید که از آنها استفاده کنید. هیروکی در طول بازی از شمشیر خود بهعنوان سلاح اصلی بهره میگیرد اما هرچه پیش میرود، سلاحهای کمکی بیشتری مانند تیر و کمان، شوریکن و البته نوعی سلاح گرم به دست میآورد.
شرح عکس: این بازی بدونشک تاثیر مستقیمی از آثار کوروساوا گرفته.