کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۷۷۵۷
تاریخ خبر:

نظر آرش خوشخو درباره فیلم «روز صفر»؛ تلف شده

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | درباره‌ « روز‌ صفر » که قربانی‌ تلقی کهنه سازندگانش از‌ مفهوم تریلر حادثه‌ای سیاسی‌ شده است .

« روز صفر » در وهله اول نشان می‌داد که فیلم « شبی که ماه کامل شد » و «ماجرای نیمروز» چه فیلم‌های خوبی بوده‌اند. داستان پرهیجان دستگیری عبدالمالک ریگی به فیلمی ‌اکشن و پرحادثه بدل شد که بین آن و فیلم‌های ذکر‌شده نمی‌توان تناظری پیدا کرد.

اگر قرار باشد بین « روز صفر » و فیلمی ‌از سینمای ایران همزادی پیدا کنیم، تنها نمونه‌ای که به‌یادم می‌آید «تاراج» ساخته مرحوم ایرج قادری است. کسی با ساخت فیلم حادثه‌ای مخالف نیست. کسی با خلق قهرمان برای توده‌های مردم از چشم سینما مخالفتی ندارد، کسی نمی‌تواند انکار کند که ثبت حوادث بزرگ تاریخ معاصر برای مردم ما چقدر الزامی ‌و تماشایی است.

اما همه این‌ها به این معنا ختم نمی‌شود که فیلمساز فیلم بدی بسازد. همه این‌ها دلیل نمی‌شود که کارگردان و عوامل سازنده فیلم سطح پایینی در همان ژانر اکشن تولید کنند؛ دلیل نمی‌شود که به‌خاطر اهمیت سوژه،‌ حرکات و سکنات این قهرمان را بپذیریم. نمی‌شود یک تریلر سیاسی بسازیم اما به‌جای مثلا «سی دقیقه بامداد» از رمبو الگو بگیریم.

نمی‌شود یک فیلم حادثه‌ای و سیاسی بسازید و در همان ۴۰دقیقه ابتدایی ۱۰تا جسد روی دست تماشاگر بگذارید. نمی‌شود بدمن شما پنجره لندکروز مشکی‌اش را پایین بکشد و با یک کلت کوچک و طلایی،‌ مغز پلیس پاکستانی درحال فرار را از فاصله سی-چهل متری هدف قرار دهد و او را بکشد. حتی جان وین و کلینت ایستوود هم در فیلم‌هایشان از این تردستی‌ها نمی‌کردند.

آخرین نمونه مشابه به فیلم‌های مت هلم از دین مارتین بر می‌گردد. یا قهرمانتان با یک هفت‌تیر(یا کلت یا رولور یا هرچی!) مجموعه‌ای از تروریست‌ها را قلع و قمع کند. در سینمای روز دنیا نمونه مشابهی پیدا نمی‌کنید مگر آنکه به حادثه‌ای‌-کمدی‌های هندی ارجاع کنید. الگوی ذهنی فیلمساز از قهرمان اکشن کهنه و قدیمی ‌است.

چیزی در ردیف رمبو و غارتگر و کارهای استیون سیگال و ژان کلود ون‌دام. کاش حداقل اگر دلتان برای یک قهرمان اکشن در یک تریلر سیاسی بال‌بال می‌زد، ‌از کاراکتر کیفر ساترلند در ۲۴ الگوبرداری می‌کردید. نمی‌شود در ژست ساخت یک فیلم پرهزینه و پرجزییات فرو رفت و آن‌وقت جلوه‌های ویژه فیلمتان این‌قدر سطح پایین باشد.

نمی‌شود تکنیک آتش‌سوزی‌ها و پروازهای هواپیماهایتان و عبور هلیکوپتر بر فراز شب تهران، این‌قدر جعلی از آب دربیایند. چطوری می‌توانید قهرمان داستانتان را سوار برموتور به سمت یک تروریست مسلح به کلاشینکف حرکت دهید و رگبارهای گلوله مثل اکشن‌های بامزه هندی(که در فضای مجازی پر هستند) به اطراف موتورتان بخورد؟

چرا این‌قدر از جریان سینمای حادثه‌ای دنیا عقب هستید که فکر می‌کنید قهرمان فیلمتان باید در شروع هر ماموریت قولنج گردنش را بشکند و به قول رفقا گردن بگیرد. مگر دوران فیلمفارسی است؟ نه. مشکل « روز صفر » ‌سینمای حادثه‌ای و قهرمان‌پردازانه نیست. مشکل نسبت معکوس و وارونه فیلمساز با واقعیت، واقعیت‌نمایی و سینمای روز دنیاست.

مشکل تلقی اشتباه سینماگر از مفهوم قهرمان است. این‌که نمی‌تواند بفهمد، دوران استیون سیگال‌ها گذشته. « روز صفر » نه قهرمان ملی خلق می‌کند و نه می‌تواند قهرمانی در تراز بین‌المللی به نمایش بگذارد. فیلم از همین روز تولدش قدیمی است. تنها وجه مثبت فیلم بخش اطلاع‌رسانی آن است.

قبول دارم فیلم در صحنه‌هایی پرهیجان از آب درآمده اما اگر یک فیلم مستند درست‌وحسابی درمورد این اتفاق ساخته شود، هیجان کمتری نخواهد داشت. قبول دارم که فیلم پرفروش خواهد بود و قبول دارم که بخشی از خدمات ماموران امنیتی برای مردم ملموس‌تر خواهد شد اما حتی همه این مزایای اجتناب‌ناپذیر هم دلیل نمی‌شود که « روز صفر » را فیلمی ‌شکست‌خورده تلقی نکنیم.

ملکان و دوستانش باید به‌شکل جدی سینمای حادثه‌ای روز دنیا را دنبال کنند. حداقل «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان و «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار را دوباره نگاه کنند.سعید ملکان مرد بانفوذ و معتمدی است اما این فرض رهایم نمی‌کند که نکند کاستی‌های «تنگه ابوقریب» و «تختی» هم مثل همین « روز صفر »، به‌خاطر نگاه او به سینما و روایت باشد؟

کدخبر: ۳۰۷۷۵۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر