نقد و بررسی بازی دشوار «دیمنز سولز»
روزنامه هفت صبح، محمد طالبیان | در طول یک دهه گذشته، بارها پیش آمده تا اسمهایی همچون «دارک سولز»، «هیدتاکا میازاکی» و استودیوی فرام سافتور به گوشمان بخورد؛ اسمهایی که همیشه با یک مفهوم همراه بودهاند: سختی و دشواری! واقعیت این است که میازاکی پیش از خلق سهگانه دارک سولز، اثری خلق کرده بود که سختگیرترین منتقدان هم آن را یک محصول انقلابی میدانستند؛ اما طول کشید تا تفکرات آخرین پدیده بازیسازی شرق، در دل میلیونهای جا بگیرد.
بازی دیمنز سولز همان عنوانی است که به واسطهاش با میازاکی آشنا شدیم؛ اثری دشوار با فرمولی پیچیده که هرکسی نمیتوانست با آن ارتباط برقرار کند. سیستم تنبیه دیمنز سولز با مخاطبانی که عادت داشتند چکپوینتهای پشتسرهم ببینند، اصلا جور درنمیآمد، اما این بازی جادوی به خصوصی داشت و بالاخره توانست طرفداران زیادی را برای خود دستوپا کند.
از آن زمان ۱۱ سال گذشته و در این مدت، میازاکی و تیم دوستداشتنی فرامسافتور بازیهای فوقالعادهای ساختهاند، به همین دلیل سونی تصمیم گرفت تا دیمنز سولز را به صورت کامل بازسازی کند و ازاینرو، استودیوی بلوپوینت را برای انجام این کار انتخاب کرد. نسخه بازسازی دیمنز سولز فقط برای پلیاستیشن ۵ عرضه شده و برنامهای برای سختافزار نسلهشتمی سونی وجود ندارد.
داستان این بازی، مانند اکثر ساختههای میازاکی به قدرتطلبی پادشاهان اشاره دارد.
سرزمین بالتاریا سالهاست که درگیر یک مه مرموز شده و موجودات شیطانی با تسخیر روح انسانها، زندگی را برای آنها حرام کردهاند. اینجاست که قهرمان بینامونشان داستان، وارد داستان شده و تصمیم میگیرد تا اسرار این سرزمین را کشف کند و به ظلم بیپایان شیاطین خاتمه دهد. اگر با روایت در بازیهای میازاکی آشنا نیستید، همینجا خیالتان را راحت کنم که در این عنوان، خبری از کاتسینهای پیچیده و سینماتیک نیست و تمام بار داستانی را آیتمهایی به دوش میکشند که از روی زمین برمیدارید.
درواقع توضیحات روی هر آیتم و ارتباط آن با دیگر آیتمها، بسیاری از رازهای داستان را برایتان برملا میکند و باعث میشود تا کمی نگرش شما نسبت به روایت تغییر کند. بازیکن در طول بازی به پنج دنیای مختلف سفر میکند و وظیفه دارد که شیاطین اصلی هرکدام از این دنیاها را از بین ببرد. هر دنیا داستان مخصوص به خود را دارد، اما در نهایت همهچیز در خدمت مسیر اصلی؛ یعنی سرزمین بالتاریا حرکت میکند و پیوستگی روایت حفظ میشود.
اگر تا به حال این عنوان را تجربه نکرده و درعوض، سراغ سهگانه دارک سولز رفته باشید، متوجه خواهید شد که بسیاری از ایدههای میازاکی از دیمنز سولز آمدهاند؛ بهعنوانمثال باسفایت Storm King کوچکترین تفاوتی با Yhorm the Giant ندارد و شیوه مبارزه و حتی اسم سلاحی که باید از طریق آن باسفایت را از بین ببرید، کاملا مشابه یکدیگر است. نمونه دیگر Old Monk است که اگر آنلاین باشید، متوجه شباهتهای او به باسفایت Looking Glass Knight خواهید شد.
تنها تفاوت بزرگ میان دیمنز سولز و دارک سولز به گستردگی دنیاهایشان بازمیگردد؛ جایی که به واسطه هزینههای بیشتر میتوان فهمید که چقدر دارک سولز بزرگتر است، اما نخستین ساخته مهم میازاکی تا چه اندازه خلاقانه و ساختارشکن بوده. وقتی از بازسازی یک بازی حرف میزنیم، بهطورقطع جلوههای بصری نقش بسیار پررنگی برای جذب کردن مخاطب ایفا میکنند. این مورد در ظاهر، بزرگترین پیشرفت دیمنز سولز سال ۲۰۲۰ محسوب میشود، زیرا گرافیک، اولین ویژگی برای به دام انداختن بازیکن خواهد بود.
استودیوی بلوپوینت برای یک عنوان که هنگام عرضه کنسول منتشر میشود، شاهکار کرده و اثری تحویل داده که باید آن را یک محصول درخور برای نسل بعد توصیف کرد. کیفیت بافتها در نسخه بازسازی استثنایی بوده و بهقدری بازیکن را در اتمسفر تاریک و ترسناک بازی غرق میکند که یادش میرود تصویر مقابلش، فقط یک بازی ویدئویی است. درواقع بلوپوینت با آگاهی از آنچه مخاطبان در طول این ۱۱ سال مشاهده کردهاند، سعی کرده نهتنها به فضای اصلی وفادار بماند، بلکه آن را بیش از پیش به ساختههای چند وقت اخیر میازاکی نزدیکتر کند.
همین موضوع سبب شده تا محیطها در عین آشنا بودن برای مخاطب قدیمی، جذابیتهای خودش را حفظ کرده و حتی گاهیاوقات، بازیکن را شگفتزده کنند.به عنوان نمونه کافیست تا وارد دنیای چهارم شوید و همان ابتدا مشاهده کنید که رعدوبرق به درختی برخورد کرده و آن را به آتش میکشد؛ موردی که در نسخه کلاسیک وجود نداشت. مثالها بسیارند و بهطورقطع، مشاهده دیمنز سولز برای کاربری که سالها قبل، آن را تجربه کرده، جذابیت دوچندانی خواهد داشت. تیم سازنده تنها به بخش گرافیک اکتفا نکرده و با تنظیم دوباره موسیقی و اجرای آن در یک کلیسای کاملا آکوستیکشده، روح تازهای به بخش صدا بخشیده است.
حالا موسیقیهای حماسی شونسوکه کیدا در قالب و فرمی جدید گوش شما را نوازش میکنند و ترشح آدرنالین در خون شما را به حداکثر میرسانند. باید در نظر داشت که بهجز منطقه نکسوس (هاب بازی) و باسفایتها، موسیقی در هیچ نقطه دیگری شنیده نمیشود؛ موضوعی که به امضای میازاکی و عناوین سولز لایک بدل شده است.
از بخش موسیقی که عبور کنیم، به افکت ضربات میرسیم که دستکمی از شاهکار ندارند. برای اولینبار در طول این مجموعه میتوانید صدای واقعی برخورد ضربه سلاحها به سپر و… را به درستی درک کنید. برای درک گفتههای بالا کافی است تا با سلاح Dragon Bone Smasher به دشمن خود ضربه بزنید تا متوجه شوید که تیم طراحی صدا، چه عملکرد درخشانی از خود برجای گذاشتهاند.