کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۷۴۸۸
تاریخ خبر:

میخکوب کننده از جهنم

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | محمد کارت با « شنای پروانه » می‌رود در کنار سعید روستایی و هومن سیدی قرار می‌گیرد.‌شاید‌کمی‌ بالاتر از آنها! « شنای پروانه » اولین اتفاق مثبت جشنواره امسال بود. فیلمی ‌که در فضای «ابد و یک‌روز» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و «متری شیش‌و‌نیم» نفس می‌کشد. زندگی در جنوب شهر و در دالان روابط زیرزمینی. قاچاقچی‌ها و دوزخی‌ها و لات‌ها. فیلم از نقطه‌ای نگران‌کننده آغاز می‌شود. از یک قتل شبه‌ناموسی و تلاش خانواده برای گرفتن بخشش از خانواده مقتول. خانواده عروسشان.

دیدگاه فیلم در این لحظه غافلگیرکننده است. تلاش برای گرفتن رضایت در جهت رهایی یک لات کلاسیک از اعدام آن‌هم وقتی همسر خود را به قتل رسانده است. این آشفتگی ایدئولوژیک در جهت‌گیری فیلم شنای پروانه ، ‌تلاش جواد عزتی، برادر محکوم به اعدام را مشکوک نشان می‌دهد. این آشفتگی ترکیب می‌شود با دست و دلبازی فیلمساز در نمایش عزاداری و زاری خانواده متهم به قتل.

این سردرگمی ‌اما در محتوا وجود دارد و در فرم محمد کارت نشان می‌دهد که از چه سلیقه بصری ممتاز و سختگیرانه‌ای برخوردار است. این فیلمساز مشهور حوزه مستند، در اولین فیلم بلند سینمایی خود با خلاقیت و اعتماد به نفس انواع و اقسام تکنیک‌های سینمایی را به کار می‌گیرد و بعد از گذشت دقایقی تماشاگر به فیلم و روایتش اعتماد می‌کند و خود را به دست کارگردان می‌سپارد.

خوشبختانه از نیمه فیلم سردرگمی‌ ایدئولوژیک فیلم نیز با چرخشی غافلگیرکننده اصلاح می‌شود. کارت هوشمندانه و در حرکتی قابل تقدیر، سمپاتی تماشاگر از قشر الوات را سد می‌کند. او نمی‌گذارد که فیلمش به غمخواری ضدجریان با ژانر لات‌ها بپردازد و در دام نوستالژی مردانگی جعلی آنها نمی‌افتد. و در انتهای خود، فیلم در جایی می‌ایستد که از عاقبت مغزهای کوچک زنگ‌زده و یا متری شیش‌و‌نیم، ‌قابل دفاع‌تر و موجه‌تر است.

در این میان نباید از بازی دینامیک جواد عزتی چشم پوشید که پیش از این در «لاتاری» و در نقشی فرعی توانایی‌های خود را در ارائه نقش یک لات مثبت نشان داده بود. اما در « شنای پروانه » کار او بسیار پیچیده‌تر است و می‌تواند به‌ آرامی ‌به یک قهرمان محبوب تماشاگر بدل شود. برادری تشنه انتقام که در مسیر خود به حقایقی تکان‌دهنده برمی‌خورد. چیزی که با آغاز سنگین و تاکید بیش از اندازه بر فریادهای مادر و دیگر اعضای خانواده قاتل، روح تماشاگر را آزرده می‌سازد.

اما خوشبختانه از میانه فیلم، ‌داستان به تریلری جذاب و پرهیجان بدل می‌شود که خب در جای ‌جای آن برخی شباهت‌های روایتی‌اش با مغزهای کوچک زنگ‌زده، ممکن است تماشاگر را آزار دهد. برادری که به زندان افتاده و لات ارشد محله بوده و برادری که در بیرون از زندان می‌خواهد داستان را جمع کند. و همین‌طور آشپزخانه‌های شیشه و لشگرکشی الوات برای همدیگر و فضای نابه‌هنجار خانوادگی. اما با این‌حال « شنای پروانه » به‌رغم آغاز کُند خود و پایان بیش از اندازه کشدارش، ‌از نمونه‌های مشابه خود بالاتر می‌ایستد.

در واقع محمد کارت در ژانری حرکت می‌کند که خودش در آن مرجعیت دارد. کارت در مستندهای معروفش مثل «آوانتاژ» بارها به قلب حاشیه‌های جنوب شهر سفر کرده است و روایتگر برخی از مردان و زنانی بود که در دنیایی عجیب و بیغوله‌وار زیست می‌کنند. او در واقع با « شنای پروانه » نشان می‌دهد که کت تن کیست. اگر مغزهای کوچک زنگ‌زده و یا متری شیش‌و‌نیم برایتان تحسین‌آمیز بوده است، کارت در « شنای پروانه » اصل جنس را به شما نشان می‌دهد. روابطی واقعی‌تر و دقیق‌تر. گزارشی میخکوب‌کننده از اعماق جهنم.

شنای پروانه فیلم تیزهوشانه‌ای است که اجازه نداده حجم متظاهرانه تعهد اجتماعی‌،‌ سرگرمی و روایت و سینما را از فیلم دور کند. فیلم به وضوح به یک تدوین مجدد احتیاج دارد. به‌خصوص در فصل پایانی خود اما به یمن بازی‌های درخشان و یکدست بازیگرانش(عزتی‌،‌ امیر آقایی‌،‌ طناز طباطبایی‌، ‌پانته‌آ بهرام و…)‌،‌با تکیه بر نگاه صریح و سلیم فیلمساز به خانواده‌های مجرمین آن هم به دور از سانتی‌مانتالیسم رایج‌،‌ به کمک خودداری فیلمساز از همراهی با موج‌های مشکوک فضای مجازی در همدلی با بزهکاران و مجرمان و با فاصله گرفتن از نگاه چپگرایانه فرد قربانی اجتماع به‌نفع نگاه متعهدانه به مسئولیت فردی هر کس‌،‌ فیلمی درخشان و تماشایی است‌. کارت برخلاف روستایی و سیدی می‌تواند فیلم‌های بسیار بهتری هم بسازد.

محمد کارت حالا می‌رود و در کنار سعید روستایی و هومن سیدی می‌ایستد. فیلمسازانی که می‌توانند از نمایش بیغوله‌ها و محرومیت‌ها و تنگدستی‌ها و بزهکاری‌ها، ‌هیجان و تنش و نمایش بیافرینند و خب این موهبت کمی ‌نیست. می‌توان به‌راحتی پیش‌بینی کرد که « شنای پروانه » مثل متری شیش‌و‌نیم و مغزهای کوچک زنگ‌زده به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۹۹ بدل شود. این آغازی دلنشین برای محمد کارت در سینمای حرفه‌ای ایران است.

کدخبر: ۳۰۷۴۸۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر