نشانههایی مرتفع از تجمیع ثروت در بخشهای دولتی و حاکمیتی
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | در نگاه اول این عکسی ساده است که مرضیه سلیمانی، عکاس خبرگزاری ایرنا، از فراز برج میلاد از کیفیت هوای پایتخت در روز چهارشنبه گرفته است. به مدد یکی دو روز باد و باران، شاخص در این روز ۶۴ بود و این یعنی هوایی سالم در تهران. نگاهی دیگر به این عکس اما تابلویی نمادین است از اقتصاد ایران. مالکین برجهای بلندی که در این شهر، در پایتخت اقتصادی ایران، و زیر سایه دماوند هستند نه مردم و نه بخش خصوصی که خود دولتیها هستند.
رسم شده در ایران که گرانی تقصیر کاسب بازار باشد و طمع بخش خصوصی ولی واقعیت چیز دیگری است. ریش و قیچی و نان و سرمایه، در دست دولتیها، خصولتیها و حکومتیهایی است که ساکت، در کنار اتوبانها و خیابانهای اصلی شهر هستند و صدایشان هم درنمیآید و کسی هم آنها را مقصر وضع موجود نمیداند.
این برج نیمهکاره پایین عکس را میبینید؟ اینجا ساختمان در حال ساخت شرکت مخابرات ایران است. شرکتی که امسال برای اولینبار زیانده شده است. شرکتی که انحصار تلفن ثابت در ایران را در اختیار دارد، تمام شبکه زیرساختی اینترنت ثابت را در اختیار دارد و اصلا به همین دلیل است که اینترنت خانگی در ایران رشد اندکی داشته ولی امسال ۱۷۶۰ میلیارد تومان زیان دیده است. حالا این شرکت در کنار اتوبان همت، برجی بیست، سی طبقه میسازد تا اینبار در برجی نو، یک شرکت زیانده باشد.
آن طرف اتوبان همت، آن پشت، ساختمانی قرمز رنگ هست که بیمه ایران است. بیمه دولتی کشور. بیمهای که هنوز گرفتار قانونی به نام بیمه شخص ثالث است که از نظر کارشناسان بیمه ایرادات زیادی دارد ولی ساختار فقهی و حقوقی کشور اجازه تغییر آن را نمیدهد. بیمهای که از حدود ۱۰ سال گذشته، هشت سالش را زیانده بوده است.
پشت این ساختمان، یک برج تیره بلند است که سقف آن هم کج طراحی شده است. نامش هست برج جهان کودک. در تجاریترین نقطه تهران بنا شده است. مالک آن کیست؟ سایتهای معماری نوشتند که نمیدانند ولی نام سابق آن نشان میدهد که دستکم زمانی متعلق بوده است به بازوی اقتصادی یک هلدینگ حاکمیتی - نظامی.
آن پشت دیگر ساختمانها خیلی ریز میشود ولی میتوانیم از حفظ برایتان بگوییم. در تپههای عباس آباد تهران، فقط و فقط چهار نهاد توانستند ساختمان بسازند. استانداری تهران، بانک سپه، وزارت راهوشهرسازی و شرکت راهآهن. در مورد ماجرای اقتصادی این چهار نهاد اصلا حرفی نمیزنیم ولی شما بگویید چرا شرکت راهآهن که جایش در جنوب تهران است، باید منطقهای که معروف است به ریه تهران را اشغال و برجسازی کند؟
و برویم به سه راه ضرابخانه. به تقاطع اتوبان همت و خیابان شریعتی. به جایی که بانک ملت، برجی بلند ساخته که با وجود بارها و بارها مزایده نتوانسته برای آن مشتری پیدا کند و کمی این طرفتر یک نهاد نظامی اقتصادی دیگر، برجی بلند ساخته ولی حتی نتوانسته آن را کامل کند. میبینید؟ تمام ساختمانهای بلند این شهر برای نهادهاست. پس چرا به اندازه همین ساختمانها کاری برای اقتصاد نمیکنند و چرا برای هر بحرانی، انگشت اتهام را به سمت حجرههای بازار و کاسبین خرد مغازههای بر خیابان میبرند؟