کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۲۱۱۶
تاریخ خبر:

نسبیت مطلق؛ به‌مناسبت‌ فینال فینالیست‌های شب‌های مافیا

روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی | دیمیتری دیویدف با تجربه ۲۵ سال مطالعه و تحقیق در حوزه روانشناسی بدون شک یکی از عجیب‌ترین بازی‌های قرن را ساخته است. بی‌جهت نیست که این بازی اواخر دهه نود اولین‌بار در بخش روانشناسی دانشگاه مسکو برگزار شد.کسانی که گمان می‌کنند بازی فقط بر مهارت فریب دادن تأکید دارد، بی‌تردید یا اطلاعی از قوانین بازی ندارند و یا اینکه سردستی ماجرا را از این و آن شنیده‌اید چون بازی با موشکافی عجیبی راه‌های شناخت در انسان را به چالش می‌کشد.

اگر مجموع آرای معرفت‌شناسان را جمع کنیم و به شکلی کاملا موجز بپذیریم که شناخت در انسان در سه مسیر عقلی، نقلی و شهودات خلاصه می‌شود، آن‌وقت این بازی قرار است تمام این‌ها را به چالش بکشد. چون بازی به دقت شبیه زندگی مدرن طراحی شده است؛ ناتوانی انسان معاصر در کشف حقیقت و البته توانایی‌های فردی و جمعی ما.

انسانی که به هرکدام از این راه‌ها، بی‌توجه به دیگر ابزارها توسل کند، قطعا بازنده خواهد بود و اگر هم پیروز شود، برد او مدیون توانمندی‌اش نیست بلکه به جهت ناآگاهی دیگران در استفاده از ابزارهای شناخت است. به همین دلیل استدلال و منطق و تجربه (عقل) در کنار روایت دیگران (نقل) جمع می‌شود و همراه با شهودات و یا آنچه از آن با عنوان الهام و یا حس ششم یاد می‌کنند، می‌تواند همه چیز را به نفع شما برگرداند. اما زیبایی بازی اینجاست که گاهی با توسل به تمام این‌ها هم شکست می‌خورید!

چراکه بازی طوری طراحی شده تا بدانید خوشبختی شما در گرو خوشبختی همراهان شماست. هرچند در طرح بازی نقش‌هایی هم در نظر گرفته شده تا یک نفر به‌تنهایی بتواند از خود قهرمان بسازد؛ حتی اگر تمام انسان‌ها دست رد به سینه‌اش بزنند. عموما در زندگی روزمره چنین چیزی بعید به نظر می‌رسد و جزو موارد استثناست؛ پس جالب است بدانید بازی هم دقیقا به همین شکل طراحی شده. نقش‌های زندگی به شکلی تقدیری (یا تصادفی) بین بازیکن‌ها (انسان‌ها) پخش می‌شود.

ممکن است نقش مهمی داشته باشید و ممکن است هیچ نقش خاصی هم نداشته باشید. اما بازی از شما مسئولیت می‌طلبد یعنی باید برای هر نقشی استراتژی مشخص داشته باشید والا می‌توانید یک نقش فوق‌العاده را تباه کنید. در عین حال گاهی یک نقش ساده می‌تواند بسیار مفید باشد. برای همین بی‌جهت نیست که وقتی بازی مافیا را نگاه می‌کنید، گمان می‌کنید در حال تماشای هر کدام از انسان‌ها با نقش‌های مختلف در زندگی هستید. چشم‌ها را می‌بندید و نمی‌توانید مطمئن باشید چه کسی چه نقشی دارد.

گاهی البته ممکن است دست‌هایی هم از غیب برسد و شما را نجات بدهد؛ بدون آنکه شایستگی‌اش را داشته باشید. گاهی هم البته ممکن است شایسته باشید و نجات پیدا کنید. هر چیزی در نوعی نسبیت مطلق غوطه‌ور است و هیچ‌کس به یقین و جرأت نمی‌تواند درباره دیگری قضاوت کند. اینجا فقط یک نفر (خدای بازی یا همان گرداننده) حق قضاوت دارد. مابقی گاهی خواب هستند، گاهی بیدار و در این خواب و بیداری، با ابزارهای ناقصی از شناخت که در دست دارند می‌توانند پیش بروند.

استدلال همیشه چاره‌ساز نیست چون گاهی یاران شما گوش شنیدن استدلال را ندارند، شهودات همیشه کارساز نیست چون گاهی آلوده با توهم است، حرف دیگران که به هیچ وجه منبع اتکا نیست، چون ممکن است دروغ بگویند. عجب بازی فوق‌العاده‌ای. دست سوم فینال فینالیست‌های «شب‌های مافیا» به جرأت حکایت از عجز انسان دارد؛ انسانی که گاهی با یکی از ابزارهای شناخت می‌تواند به حقیقت دست پیدا کند و انسانی که گاهی با توسل به تمام ابزارهای شناخت، راه به هیچ آبادی ندارد.

کدخبر: ۴۲۲۱۱۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • _user_1546414614

    بسیار ژوست