کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۳۹۴۰
تاریخ خبر:

ملیکا؛ قاتل مهسا ‌از اعدام نجات پیدا کرد

روزنامه هفت صبح | پرونده ملیکا با اسم قتل اسلامشهر سر زبان‌ها افتاد،پرونده‌ای که با کشف جسد دختر ۲۲ ساله‌ای به نام مهسا در جریان رسیدگی قرار گرفت. در قتل اسلامشهر ملیکا به اتهام قتل دوستش مهسا بازداشت شد. شواهد می‌گفتند که در درگیری‌ای که بین دو دختر در گرفته بود مهسا توسط ملیکا به قتل رسیده.ملیکا بازداشت شد و پرونده‌اش فرازونشیب‌های زیادی طی کرد،حالا خبر می‌رسد که با گذشت اولیای دم، ملیکای جوان از مرگ نجات پیدا کرده است.

خبرگزاری رکنا درباره ماجرا اینطور نوشت:«ملیکا آزاد شد»؛این خبر کوتاهی است که عطر امیدواری می‌دهد. بخشیده شدن ملیکا مثل این می‌ماند که از یک تونل وحشت به دنیای نور و روشنی پرتاب می‌شویم. مثل این است که یک نفر به روزگار پر از کسالت زندگی هدیه می‌دهد و آن فرد کسی جز شاکی پرونده ملیکا نیست.

ماجرای کشته شدن مهسا توسط ملیکا از این قرار بود که درگیری بین ملیکا و رفیق گرمابه و گلستانش از کل‌کل در اینستاگرام آغاز شد. دوستان دیگر این دو دختر جوان با تحریک آنها به خشمشان دامن زدند و ملیکا برای گفت‌وگو با مهسا مقابل خانه آنها رفت.اما دو دوست صمیمی باز هم با یکدیگر درگیر شدند و مهسا با ضربه چاقو از سوی ملیکا از پای در آمد.خود ملیکا ماجرا را اینطور توضیح داده بود:

«من و مهسا دو سال بود از بهترین دوستان همدیگر بودیم.من او را خیلی دوست داشتم و بعد از اینکه پدر و مادرم از هم جدا شدند،تنها چیزی که آرامم می‌کرد این بود که در کنار مهسا و در جمع دوستانم باشم.خیلی وقت‌ها با هم مهمانی می‌رفتیم و شب قبل از حادثه هم باز با هم مهمانی بودیم. همان شب من متوجه شدم که مهسا و یکی از دوستانم پشت سر من بدگویی کرده‌اند.خیلی ناراحت شدم. من از مهسا ناراحت شدم چون او دو سال بود دوست صمیمی من بود و نباید با این کارش به رفاقتمان خیانت می‌کرد.

با اینکه خیلی ناراحت بودم اما تصمیم گرفته بودم اهمیت ندهم و فقط می‌خواستم دیگر با مهسا کاری نداشته باشم اما فردای آن روز یکی از دوستان مشترکمان با من تماس گرفت و گفت شب گذشته،بعد از مهمانی مهسا در اینستاگرام لایو گذاشته بود و به من در لایو فحاشی کرده بود. بعد آن دوستم گفت بیا برویم با مهسا دعوا کنیم و بگوییم چرا این حرف‌ها را پشت سر تو زده است. من هم حالت گیج و منگ داشتم و بدون فکر دنبال دوستم راه افتادم و به مقابل خانه مهسا رفتیم.

چند وقتی بود به خاطر مشکلات اعصاب دارو مصرف می‌کردم.داروها خواب‌آور بود.آن روز هم دارو خورده بودم.زنگ در خانه‌شان را زدم و او مقابل خانه آمد.انگار هنوز در حالت گیجی و خواب و بیدار بودم.می‌خواستم در خانه‌شان را هل دهم و داخل بروم اما او مانع من می‌شد و پایش را لای در گذاشت.نمی‌دانم چه شد که با هم دست به یقه شدیم و یکدفعه چاقویی را که دستم بود به گلویش زدم.اینقدر در حالت منگی بودم که تصویر درستی از آن لحظه در ذهنم ندارم.بعدا که کمی حالم بهتر شد به ذهنم فشار آوردم و یادم آمد در آن حالت چطور به مهسا ضربه زده بودم.»

ملیکا بلافاصله بازداشت شد و با تقاضای اولیای دم به قصاص محکوم شد. در حالی که شمارش معکوس برای قصاص ملیکا آغاز شده بود، خانواده ملیکا سعی کردند با همدلی و ابراز ندامت رضایت آنها را جلب کنند.اولیای دم با شرط دریافت دیه از قصاص گذشت کردند و با یاری مردم نیکوکار و تلاش رسانه‌ها، سرانجام دیه تامین شد و پدر و مادر مهسا از قصاص گذشت کردند. حالا یک هفته‌ای هست که ملیکا آزاد شده است.در صدای مادر ملیکا آرامشی وجود دارد که قبلا نبود اما اولین چیزی که به زبان می‌آورد این است:«از روزی که دخترم آزاد شده، یک لحظه از یاد دوستش مهسا خارج نمی‌شود. او به شدت غمگین است.»

مادر ملیکا می‌گوید:«ملیکا تنبیه شد و خانواده مهسا به ما درس بزرگواری دادند.آنها می‌توانستند دخترم را به خاک سرد گور رهسپار کنند اما با بخشیدن زندگی به دخترم به او یک بار دیگر حق حیات و نفس کشیدن دادند. آنها می‌توانستند از حق خودشان استفاده کنند و اگر دخترم قصاص می‌شد، زندگی ما هم نابود می‌شد. اما حالا ملیکا پی به اشتباه خود برده، می‌تواند فرصت زندگی داشته باشد.»

او در ادامه گفت:«روزهای تلخ بدی را در کابوس اعدام شدن ملیکا گذراندیم اما با کمک مردم نیکوکار و بزرگواری خانواده مهسا این روزها تمام شد. درسی که مردم و اولیای دم به ما دادند درس انسانیت و بزرگواری بود. دلم می‌خواهد با تمام وجود از آنها تشکر کنم و تا آخر عمرم مدیون و قدردان آنها هستم.»

کدخبر: ۴۰۳۹۴۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر