نام کدام شخصیتهای زن سینما روی فیلمها ثبت شده؟
روزنامه هفت صبح، محمد صابری| در همین پروندههای موضوعی «هفتصبح» تا به امروز به بهانههای مختلف سراغ اسامی فیلمهای خاطرهساز سینما رفتهایم. واقعا اسامی فیلمها گاهی میتواند حتی سمت و سوی خاصی به محتوا و داستان آنها در حافظه ما بدهد و همین ویژگی جذاب است که باعث میشود هرازگاهی، دفترچه خاطرات خود را ورق بزنیم و فیلمها را از منظر اسامیشان مرور کنیم. اینبار بهانهمان عرضه فیلم سینمایی «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی در شبکه نمایش خانگی بود و به همین بهانه سراغ فیلمهایی رفتهایم که نام یک زن را بر خود دارند؛ فیلمهایی که بهنام قهرمانشان میشناسیم.
بانو/ داریوش مهرجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
تنها یک سال بعد از فیلم تحسینشده و جریانساز «هامون» بود که داریوش مهرجویی، اینبار سراغ روایت تنهایی یک کاراکتر زن رفت. او که در هامون بهخوبی توانسته بود سرگشتگیهای یک مرد در میانه تعارضات موجود در زندگی شخصی و اجتماعیاش را به تصویر درآورد، در فیلم «بانو» سراغ روایت تنهایی پرهیاهوی یک زن میرود که بهواسطه بیمهری همسرش، در بزنگاهی تلخ قرار گرفته و حالا تلاش دارد با دعوت از افرادی غریبه به خانهاش، خود را از محاق تنهایی برهاند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
کاراکتر بانو، در این فیلم، بعد از آنکه با تصمیم همسرش برای زندگی مشترک با زنی دیگر مواجه میشود، تصمیم میگیرد در خلوت خود، با تنهاییاش کنار بیاید. او برای آرامش بیشتر خود، از یک زوج باغبان برای حضور در خانهاش دعوت میکند اما از جایی بهبعد متوجه خیانت اطرافیان این زوج به خود میشود. مهرجویی در جایی اعلام کرده بود که «بانو» همان نسخه زنانه «هامون» است.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
بیتا فرهی که با فیلم «هامون» بازیگری حرفهای در سینما را آغاز کرده بود، یک سال بعد، در نقش اصلی فیلم «بانو» حضور پیدا کرد تا تجربه همکاریاش با داریوش مهرجویی ادامهدار شود. تجربهای که همین اواخر با «لامینور» یادآوری شد.
سارا/ داریوش مهرجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
داریوش مهرجویی در سال 71 و با اقتباس از نمایشنامه «عروسک» نوشته هنریک ایبسن، فیلم سینمایی «سارا» را کارگردانی کرد. فیلمی که بسیار از سوی منتقدان و علاقهمندان سینمای مهرجویی موردپسند قرار گرفت و تا همین امروز هم جزو آثار محبوب در کارنامه این فیلمساز محسوب ميشود. داستان فیلم درباره زنی است که هزینههای درمان همسرش را به هر طریقی تأمین میکند اما زمانیکه همسرش بعد از درمان، متوجه کمک گرفتن همسرش از فردی بهنام گرشاسب میشود، او را از زندگیاش طرد میکند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
کاراکتر سارا، موقعیتی دوگانه در روایت فیلم دارد. او در فضای ذهنی خود تمام تلاشش را کرده است تا جان همسرش را نجات دهد و بابت تأمین هزینه مالی درمان او، به دور از چشم همسرش، به سختی کار میکند اما زمانیکه در موضع یک اتهام قرار میگیرد، حداقل اعتمادی از سوی همسرش مشاهده نمیکند و تلختر اینکه از سوی او طرد میشود.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نیکی کریمی در اولین تجربه همکاریاش با داریوش مهرجویی، در فیلم «سارا» ایفاگر نقش اصلی بود. نقشی که نامزدی بهترین بازیگر نقش اصلی زن از جشنواره فیلم فجر را برای او به همراه آورد.
پری/ داریوش مهرجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
داریوش مهرجویی همواره علاقهمند ادبیات بوده و به همین دلیل هرگاه بحث بر سر اقتباس در سینمای ایران میشود، حتما بخشی از آثار این فیلمساز مورد توجه قرار میگیرد. «پری» هم از این منظر یکی از تجربههای اقتباسی داریوش مهرجویی است که آن را براساس کتاب «فرنی و زویی» از نوشتههای سلینجر روایت کرده است. فیلم البته داستانی ایرانی دارد و آنچه از نسبت کاراکترهایش با دغدغه دینداری و زندگی ارائه میدهد، برای مخاطب ایرانی کاملا قابل درک است.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
پری که محور اصلی این فیلم مهرجویی است، دختری است دانشجو که بهواسطه مطالعه یک کتاب، دچار افراط در پیدا کردن مسیر رسیدن به خدا میشود و به روند طبیعی زندگی پشت میکند. او که دانشجوی ادبیات و تئاتر است، برای تجربه سلوکی متفاوت، به سمت مسیری میرود که پیشتر برادرش اسد آن را تجربه کرده بود. در این میان داداشی، با بازی علی مصفا، تلاش دارد پری را به زندگی عادی بازگرداند و به او ثابت کند تعارضی میان عشق به خدا و زندگی عادی نیست.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نیکی کریمی در فیلم «پری» ایفاگر نقش اصلی است. او در این فیلم دومین همکاری خود با داریوش مهرجویی را تجربه کرد که اتفاقا از تجربههای موفق کارنامه بازیگریاش نیز محسوب میشود.
لیلا/ داریوش مهرجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
بعد از دو فیلم «سارا» و «پری» میتوان این فیلم را تکمیلکننده یک سهگانه در کارنامه فیلمسازی داریوش مهرجویی با محوریت زنان دانست. البته مهرجویی همواره توجه ویژهای به زنان در آثار خود داشته است اما ویژگی مشترک این سه فیلم که آنها را بهترتیب و بهدنبال یکدیگر کارگردانی کرد، اقتباسی بودن آنها هم بود. مهرجویی «لیلا» را در سال 76 و براساس داستانی نوشته مهناز انصاریان ساخت. داستان فیلم درباره زنی است که به دلیل نازایی، از سوی خانواده همسرش تحتفشار است و حالا تصمیم میگیرد برای رفع این مشکل زمینه ازدواج مجدد همسرش را فراهم بیاورد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
لیلا در این فیلم داریوش مهرجویی، یکی از غریبترین موقعیتهای یک کاراکتر زن در سینمای ایران را به تصویر درمیآورد. زنی که برای حفظ زندگی مشترک خود با همسری که به او علاقه دارد، تصمیم میگیرد تن به ازدواج مجدد او بدهد تا بلکه بهواسطه بچهدار شدن همسرش، فشارها از روی زندگی مشترکشان برداشته شود.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
لیلا حاتمی در اولین تجربه همکاری مشترکش با داریوش مهرجویی، در این فیلم ایفاگر نقش اصلی شد. این نخستینبار بود که او در مقابل دوربین کارگردانی، غیر از پدرش بهعنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخت.
بمانی/ داریوش مهرجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
این فیلم را میتوان یکی از غریبترین تجربههای فیلمسازی در کارنامه داریوش مهرجویی توصیف کرد. فیلمی که مهرجویی در سال 80 آن را کارگردانی کرد. فیلم روایتی اپیزودیک دارد و در سه داستان مجزا به سرنوشت تلخ دخترانی میپردازد که قربانی دگماندیشی و تعصبات کور خانواده خود میشوند. دلارام، نسیم و بمانی، سه کاراکتر دختری هستند که مهرجویی در یکی از تلخترین فیلمهای خود، سرنوشت آنها را به تصویر درآورده است.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
ماجرای بمانی در سومین اپیزود از فیلم روایت میشود. او که فرزند خانوادهای پرجمعیت است، دوران تحصیل در دبیرستان را سپری میکند که دلبسته چوپانی جوان میشود. با این وجود و به اصرار پدر خانواده، او بهازای اجاره سه سال خانه، باید به عقد صاحبخانه دربیاید! او ناگزیر تن به این ازدواج میدهد اما زمانی که کاسه صبرش لبریز میشود، دست به خودسوزی میزد تا به دلیل بدن و صورت سوختهاش، صاحبخانه او را طلاق دهد!
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
داریوش مهرجویی برخلاف اکثر آثار کارنامهاش، در «بمانی» سراغ بازیگران ناشناس رفته است. نقش کاراکتر بمانی در این فیلم را هم بازیگری بهنام معصومه بخشی ایفا کرده که این فیلم تنها تجربه بازیگری در کارنامهاش بوده است.
نرگس/ رخشان بنیاعتماد
درباره فیلم چه میدانیم؟
فیلم «نرگس» هرچند چهارمین تجربه کارگردانی در کارنامه رخشان بنیاعتماد محسوب میشود اما میتوان این فیلم را یکی از نقاط عطف در کارنامه فیلمسازی او دانست. فیلمی که بسیار تحسین شد و مورد توجه قرار گرفت و اینگونه جایگاه بنیاعتماد بهعنوان یک فیلمساز صریح با دغدغههای اجتماعی را تثبیت کرد. این فیلم در سال 70 روایتگر یک عشق نامتعارف میان یک جوان خلافکار و دختری از طبقه پایین جامعه بود که عشقشان سرانجامی تراژیک پیدا میکند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
شاید بتوان از منظری کاراکتر محور فیلم «نرگس» را آفای با بازی فریماه فرجامی دانست اما از آنجایی که داستان فیلم پس از دلبستگی عادل با بازی ابوالفضل پورعرب به نرگس، شکل میگیرد، نام او بر روی فیلم گذاشته شده است. به تعبیری میتوان گفت نرگس در مقام یک معشوق، موتور پیشبرنده داستان است که وضعیتی نمادین در زندگی عادل پیدا میکند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
ایفای نقش نرگس در روایت این فیلم سینمایی را عاطفه رضوی برعهده داشته است. او که در سال 66 با فیلم «آن سوی آتش» کیانوش عیاری به سینما معرفی شده بود، برای فیلم «نرگس» نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر زن از جشنواره فجر شد.
گیلانه/ رخشان بنیاعتماد
درباره فیلم چه میدانیم؟
سه سال بعد از فیلم تحسینشده و تأثیرگذار «زیر پوست شهر»، رخشان بنیاعتماد یکی از متفاوتترین تجربههای کارنامه فیلمسازیاش را به ثبت رساند. فیلمی که در ابتدا قرار بود تکاپیزودی از یک روایت سهگانه درباره زندگی زنانی باشد که متأثر از جنگ بودهاند اما در نهایت تبدیل به روایتی مستقل شد. «گیلانه» یکی از موفقترین تجربههای سینمای ایران در زمینه ارائه روایتی از تأثیر جنگ بر زندگی زنان محسوب میشود. داستان فیلم از سالهای ابتدایی جنگ روایت میشود؛ جایی که ننه گیلانه تنها پسرش را عازم میدان جنگ میکند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
گیلانه در واقع نمادی از مادران چشمانتظار در سالهای جنگ محسوب میشود. او که فرزند جوانش را راهی میدان جنگ میکند، پس از آسیب دیدن پسرش در جنگ، زندگیاش را وقف پرستاری از او میکند و آنچه در این فیلم بهتصویر کشیده شده است، روایتی تأثیرگذار از عمق ایثار یک مادر است. مادری که سایه شوم جنگ، همه آرزوهای او برای فرزندش را به باد داده است.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
بیتردید ایفای نقش «گیلانه» را میتوان یکی از شاهنقشهای کارنامه حرفهای فاطمه معتمدآریا محسوب کرد. نقشی ماندگار که نامزدی دریافت سیمرغ فجر را هم برای او به همراه آورد.
باران/ مجید مجیدی
درباره فیلم چه میدانیم؟
از فیلمهای موفق در کارنامه مجید مجیدی محسوب میشود که مجیدی آن را بعد از دو فیلم تحسینشده کارنامهاش یعنی «بچههای آسمان» و «رنگ خدا» کارگردانی کرد. فیلم روایت یک عاشقانه متفاوت است که کارگردان در بستر آن نیمنگاهی به وضعیت مهاجران افغان در کشور نیز داشته است. فیلم روایت عشق لطیف به باران است. دو کاراکتر افغان که هر دو در ساختمانی مشغول به کار هستند و از جایی به بعد دلبسته هم میشوند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
یکی از کارگران مشغول در یک برج در حال ساخت که با لطیف همکار است، رحمت نام دارد اما از جایی بهبعد و بر اثر یک اتفاق، لطیف متوجه میشود که رحمت در واقع یک دختر است که با پوششی مردانه مشغول به کار شده است. نام واقعی این دختر هم «باران» است. حضور باران در روایت فیلم مجیدی، صورتی نمادین از یک عشق اصیل دارد که در بند زرق و برق دنیا نیست.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
همچون بسیاری دیگر از فیلمهای مجید مجیدی، در این فیلم هم ایفاگر نقش اصلی، بازیگری گمنام است. زهرا بهرامی که در فیلم «باران» نقش دختری افغان را ایفا کرده، بعد از این حضور، در هیچ فیلم دیگری بازیگری را تجربه نکرد.
هیوا/ رسول ملاقلیپور
درباره فیلم چه میدانیم؟
زندهیاد رسول ملاقلیپور، اساسا از آن دست فیلمسازانی بود که میتوان گفت روایتهایش برآمده از دل بود و به قاعده صنعت فیلمسازی، هر قصهای را برای ساخت انتخاب نمیکرد. در میان آثارش اما میتوان «هیوا» را یکی از دلیترین تجربهها توصیف کرد. فیلمی که خودش میگوید متأثر از مواجههاش با همسر شهید حمید باکری آن را به تصویر درآورده و بهنوعی ادای دین این فیلمساز به همسران شهدا محسوب میشود.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم میگیرد تا از مناطق جنگی و خانهای که در آن با همسرش زندگی میکرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده است میخواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا بهرغم نشانههایی از کشته شدن حمید همچنان در پی شوهرش است. به تصویر درآوردن ارتباطات حسی خاص هیوا با همسر شهیدش، از ویژگیهای بارز این فیلم است.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
گلچهره سجادیه ایفاگر نقش «هیوا» در این فیلم است. یکی از نقشهای پیچیده کارنامه این بازیگر که نامزدی دریافت سیمرغ بلورین بازیگری را هم برای او به همراه آورد.
ناهید/ آیدا پناهنده
درباره فیلم چه میدانیم؟
فیلم «ناهید» را آیدا پناهنده در سال 93 کارگردانی کرد تا به صورت حرفهای وارد عرصه کارگردانی در سینمای بلند شود. پناهنده که پیشتر کارنامهای درخشان در عرصه سینمای کوتاه داشت، در اولین تجربه کارگردانی بلند خود بهخوبی توانست نظر مثبت منتقدان و سینمادوستان را با خود همراه کند. «ناهید» حضور بسیار موفقی هم در جشنوارههای جهانی داشت و توانست این کارگردان سینمای ایران را به شهرت بیشتری برساند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
مانند بسیاری دیگر از فیلمها با محوریت زنان، «ناهید» هم بر پایه مصائب زنان روایت خود را سامان داده است. ناهید، زن جوانی است که از شوهرش احمد به خاطر اعتیادش جدا شده و خرج زندگی خود و پسر خردسالش را از طریق تایپ پایاننامههای دانشجویی درمیآورد. طبق توافق با همسر سابقش، او تنها در صورتی میتواند بچه را نزد خودش نگه دارد که ازدواج نکند. او دلباخته مرد ثروتمندی به نام مسعود است که به او پیشنهاد ازدواج هم داده، اما ناهید به خاطر ترس از دست دادن فرزند به پیشنهاد مسعود جواب رد داده است.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نقش ناهید را در این فیلم ساره بیات ایفا کرده که میتوان آن را یکی از موفقترین تجربههای بازیگری او به حساب آورد.
سوگند/ شاپور قریب
درباره فیلم چه میدانیم؟
شاپور قریب بهرغم پرکاریاش در سالهای قبل از انقلاب در سینما، پس از انقلاب، فیلمساز چندان پرکاری نبود و هرازگاهی داستانی را برای روایت مقابل دوربین میبرد. او فیلم «سوگند» را در سال 87 و با فیلمنامهای از احمد میرکمالی کارگردانی کرد. فیلم داستانی ملودرام ناظر به معضلات اجتماعی داشت و بخش عمدهای از روایت آن به آسیبهای مرتبط با مصرف مواد مخدر و بهویژه نمونههای صنعتی آن اختصاص داشت.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
یکی از کاراکترهای اصلی فیلم اشکان با بازی یوسف مرادیان است که از طریق نامزدش پایش به مهمانیهای مصرف قرص اکس باز شده و گرفتار این اعتیاد میشود. نامزدش شیما براثر مصرف زیاد جان میبازد و در همین مرحله است که اشکان با «سوگند» آشنا میشود. او یک دانشجوی رشته سینماست که پایاننامهاش را با موضوع مبارزه با اعتیاد در دست تکمیل دارد. آشنایی اشکان با سوگند و ازدواج آنها زندگیاش را نجات میدهد.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نقش سوگند را در این فیلم الهام چرخنده ایفا کرده است. او اساسا بازیگری کمکار در سینما محسوب میشود و بیشتر در تلویزیون به ایفای نقش پرداخته است. او بعد از «سوگند» تنها در سه فیلم سینمایی دیگر نقشآفرینی کرد.
شیدا/ کمال تبریزی
درباره فیلم چه میدانیم؟
هرچند کمال تبریزی فیلمسازی را از سالهای پایانی دهه 60 آغاز کرده بود اما زمانی به اوج شهرت و محبوبیت رسید که «لیلی با من است» را در سال 74 کارگردانی کرد و دو سال بعد هم «مهر مادری» را ساخت تا نشان دهد کارگردانی خوشسلیقه در زمینه روایت قصههای نهچندان معمولی است! فیلم «شیدا» را هم میتوان تجربهای در ادامه همین مسیر در کارنامه او دانست. فیلمی که داستانی عاشقانه اما غیرمرسوم در آن سالهای سینمای ایران را روایت میکند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
شیدا در سالهای جنگ پرستار بوده و در یکی از نوبتهای کاریاش مجروحی بهنام فرهاد را به بیمارستان منتقل میکنند. رزمندهای که خانوادهای متمول داشته و بدون اجازه آنها و بعد از اتمام دوران آموزش سربازیاش به خط مقدم رفته و بهدلیل جراحت، چشمانش آسیب دیده است. پرستاری شیدا و قرائت قرآن برای فرهاد، باعث میشود که این رزمنده، بدون آنکه پرستارش را دیده باشد، دلبسته او شود.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
لیلا حاتمی در این فیلم کمال تبریزی، نقش شیدا را ایفا کرده است. شیدا فاطمی که سالها بعد از جنگ در یک مراسم عروسی حضور پیدا کرده و با شنیدن نام داماد، تمام خاطراتش زنده میشود.
نگار/ رامبد جوان
درباره فیلم چه میدانیم؟
رامبد جوان زمانی فیلم سینمایی «نگار» را کلید زد که بهتازگی با همسرش یعنی نگار جواهریان ازدواج کرده بود و همین نکته هم باعث توجه ویژهتر رسانهها به این پروژه سینمایی شد. فیلم البته برخلاف انتظارها، اصلا حال و هوایی عاشقانه نداشت و بیشتر یک داستان جنایی را روایت میکرد. داستان فیلم «نگار» درباره خودکشی یک فرد سرمایهدار است که بهرغم تأیید پزشکی قانونی، دخترش زیر بار نمیرود و باور نمیکند او دست به خودکشی زده باشد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
نگار، در واقع دختر همین فرد مقتول است. فردی که همه شواهد و گزارشهای رسمی حکایت از خودکشی او دارند اما نگار این روایت را باور نمیکند و در طول داستان فیلم بهدنبال رمزگشایی از ماجرای قتل پدر خود میگردد. او تلاش دارد که روزهای پایانی زندگی پدرش را در حافظه خود مرور کند تا بلکه بتواند حلقه مفقوده ماجرای قتلش را پیدا کند. فیلم از نظر فرمی هم تجربهای متفاوت در زمینه به تصویر درآوردن فضاهای ذهنی نگار، محسوب میشود.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
انتظار دیگری هم نبود، وقتی رامبد جوان فیلمی بهنام «نگار» میسازد، قطعا نقش اصلی آن را هم به همسرش یعنی نگار جواهریان میسپارد.
ساغر/ سیروس الوند
درباره فیلم چه میدانیم؟
سیروس الوند از نسل سینماگران قبل از انقلاب محسوب میشود که از همان آغاز مسیر فیلمسازی، دلبسته داستانهای ملودرام خانوادگی بود. او در فیلم سینمایی «ساغر»، محمدهادی کریمی را بهعنوان فیلمنامهنویس در کنار خود داشته و همین نکته هم باعث شده است داستان فیلم ابعادی روانشناسانه هم پیدا کند. ایده مرکزی فیلم «ساغر» ایدهای چندان منطقی نیست و بیشتر حالت فانتزی دارد، چیزی که مشابهش را بعدها در «مردعوضی» محمدرضا هنرمند هم دیدهایم. اینکه فردی بعد از عمل پیوند مغز، خاطرات دیگری را در ذهن خود باز مییابد و احساس میکند، فردی دیگر است نه خودش.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
کاراکتر اصلی فیلم دکتر پرتو تابان نام دارد اما او زمانی که با تومور بدخیم مغزی مواجه میشود، پذیرای یک عمل پیچیده پیوند مغز میشود و مغزی که دریافت میکند، از آن زنی بهنام «ساغر» است. زنی که در یک سانحه تصادف دچار مرگ مغزی شده و وقتی مغزش به بدن دکتر تابان منتقل میشود، او احساس میکند که تبدیل به «ساغر» شده است.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
فریماه فرجامی در این فیلم نقش پرتو تابان را ایفا میکند، همان کاراکتری که بعد از دریافت پیوند مغز، خود را «ساغر» میپندارد و بهدنبال هویت تازه خود میگردد.
گیلدا/ امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
درباره فیلم چه میدانیم؟
کیوان علیمحمدی و امید بنکدار، از آن زوج فیلمسازانی هستند که از همان ابتدا سلیقه خاص خود در فیلمسازی را نشان داده و در هر گام تلاش کردند تا ایدههای بصری و روایی متفاوتی را به تجربیات سینمایی خود اضافه کنند. بعد از «شبانه»، «شبانهروز» و «ارغوان» آنها در فیلم سینمایی «گیلدا» هم سراغ یک ایده ساختاری رفتند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
گیلدا در واقع کاراکتر اصلی فیلم است که مالک رستورانی بهنام سپید است. داستان فیلم بهظاهر در یک شب روایت میشود که البته سیاهترین شب زندگی گیلدا بهحساب میآید. فیلم ساختاری اپیزودیک دارد و در هر برش از روایت، بهواسطه حضور مردانی با ویژگیهای متفاوت، تلاش دارد بخشهایی ناگفته از زندگی گذشته و حال گیدا را به تصویر درآورد. در واقع در روایت این فیلم سینمایی، گیلدا موقعیتی کاملا نمادین دارد که در مواجهه با مردانی که غالباً یکی از تیپهای اجتماعی را نمایندگی میکنند، قرار است دغدغههای خود را روایت کند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
مهناز افشار در یکی از واپسین تجربههای رسمی بازیگری خود در سینمای ایران در این فیلم نقش «گیلدا» را ایفا کرده است. نقشی که پیچیدگیهای بسیاری هم برای او داشت.
ریحانه/ علیرضا رئیسیان
درباره فیلم چه میدانیم؟
«ریحانه» اولین فیلم علیرضا رئیسیان در مقام کارگردان است. فیلمی که آن را در سال 68 ساخت و بهنوعی پایهگذار سینمای مطلوب او هم بود. رئیسیان از همان گام اول فیلمسازی نشان داد که علاقه ویژهای به ملودرامهای خانوادگی دارد و از موقعیتهای متنوعی که میتوان برای این جنس از داستانگویی انتخاب کرد، اختلافات زن و شوهری را بیشتر مدنظر دارد. داستان فیلم ریحانه هم با یک اختلاف در زندگی مشترک آغاز میشود.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
ریحانه کاراکتر اصلی در داستان این فیلم است که در ابتدا با شوهرش اسکندر دچار اختلاف میشود و طلاق میگیرد. وقتی ریحانه به خانه پدری بازمیگردد، برادرش حیدر او را تحت فشار میگذارد که نباید با بازگشتش به خانه پدری، موجبات بیآبرویی خانواده را فراهم کند. او که پیش از ازدواج با اسکندر، دلبسته پسرعمویش رضا بوده است، بار دیگر به او پناه میبرد.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
فاطمه معتمدآریا بازیگر نقش ریحانه در این فیلم است. بازیگری که از نیمه دهه 60 نقشآفرینی حرفهای در فیلمهای سینمایی را آغاز کرده بود و «ریحانه» یکی از اولین فیلمهای کارنامهاش بود که ایفای نقش اصلی آن را برعهده داشت.
محیا/ اکبر خواجویی
درباره فیلم چه میدانیم؟
زندهیاد اکبر خواجویی را تا پایان عمر، بسیاری با سریال «پدرسالار» میشناختند و او اساسا در عرصه کارگردانی سینما، بهشدت گزیدهکار بود. کارگردانی تنها سه فیلم آن هم به فاصله تقریبی یک دهه از یکدیگر، نشان میدهد که او چقدر برای تکیه بر صندلی کارگردانی در سینما وسواس داشته است. «محیا» آخرین ساخته سینمایی خواجویی در میانه دهه 80 بود که بهواسطه داستان متفاوت و ترکیب بازیگران، از فیلمهای خوشاقبال در برقرار ارتباط با مخاطبان شد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
جاوید با بازی شهاب حسینی، یک دانشجوی پزشکی است که از مردگان هراس دارد. او بهصورت اتفاقی با دختری آشنا میشود که حرفهای خاص دارد؛ محیا همان دختر است و حرفه خاصش، غسالی در گورستان! محیا که نامش از زندگی گرفته شده، حلقه واسطی میشود که جاوید نگاهی متفاوت به مرگ پیدا کند و این اتفاق زمانی رخ میدهد که محیا برای جاوید شرط میگذارد زمانی به درخواست ازدواج پاسخ مثبت میدهد که جاوید حداقل هفت مرده را غسل داده باشد.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
الهام حمیدی در یکی از نقشآفرینیهای موفق کارنامه خود، ایفاگر نقش «محیا» در این فیلم بود. او بهخوبی توانست نقش یک دختر از طبقه آسیبپذیر را ایفا کند که اتفاقا نگاهی عمیق به زندگی و مرگ دارد.
غزال/ مجتبی راعی
درباره فیلم چه میدانیم؟
مجتبی راعی بعد از چهار فیلم «انسان و اسلحه»، «تابستان 58»، «تونل» و «جای امن» که همگی نسبتی با اتفاقات انقلاب و جنگ داشتند، فیلم «غزال» را در فضایی ملودرام کارگردانی کرد، فیلمی که البته داستان آن بازهم بیارتباط با تاریخ معاصر نبود و راعی تلاش کرد روایتی از جریان کشف حجاب در دوران رضاخان به تصویر درآورد. برای این روایت هم سراغ تمهید خاطرهگویی یک مادر برای دخترش رفته است.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
داستان «غزال» از دوران امروز آغاز میشود و در آن معصومه تصمیم میگیرد خاطرات مادرش را از دوران ازدواجش که همزمان با ماجرای کشف حجاب بوده است، ثبت و ضبط کند. کاراکتر غزال در واقع همین مادر معصومه است که بخش عمدهای از داستان فیلم به روایت سرگذشت او اختصاص دارد. غزال سرگذشتی تراژیک در زمان کشف حجاب داشته و سختگیریهای پدرش ازدواج را هم برای او سخت کرده بود.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نقش غزال را در دو مقطع زمانی زندگیاش، دو بازیگر در فیلم ایفا کردهاند. در دوران کنونی که او مادر پیر معصومه است، نیکو خردمند نقش او را ایفا میکند و زمانی که داستان به گذشته میرود تا خاطرات غزال را تماشا کنیم، فاطمه گودرزی نقشآفرینی او را برعهده دارد.
غوغا/ سعید سهیلی
درباره فیلم چه میدانیم؟
سعید سهیلی در ابتدای دهه 80 فیلم «غوغا» را کارگردانی کرد، در دورانی که هنوز وارد فصل تازه فعالیتهایش در زمینه ساخت فیلمهای کمدی و به تعبیر خودش «بفروش» نشده بود و بیشتر علاقهمند روایت داستانهاي ملودرام و خانوادگی بود. «غوغا» هم داستانی از همین جنس داشت؛ یک ملودرام با محوریت دو خواهر دوقلو که البته از سرنوشت هم بیخبر بودند و براثر یک اتفاق، یکی متوجه قتل دیگری میشود و تصمیم به انتقام میگیرد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
غوغا در روایت سعید سهیلی، یکی از همان دو خواهر دوقلو است. خواهری که البته به مسیر خلاف افتاده و در ابتدای داستان در زندان است اما زمانیکه متوجه قتل خواهرش میشود، از زندان فرار میکند تا انتقام او را از قاتلانش بگیرد. غوغا در واقع برای یک مأموریت از زندان فرار میکند و بعد از آنکه انتقام خواهرش را میگیرد، خودش را به زندان معرفی میکند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
پانتهآ بهرام در فیلم «غوغا» دو نقش را ایفا کرده است؛ نقش هر دو خواهر دوقلو را. در ابتدای فیلم او خبرنگاری بهنام ندا افشاری است که به دست زنان خیابانی به قتل میرسد اما در ادامه فیلم ایفاگر نقش «غوغا» میشود؛ خواهری که حالا قرار است انتقام خون خواهرش را بگیرد.
مستانه/ حسین فرحبخش
درباره فیلم چه میدانیم؟
محمدحسین فرحبخش، علاقه ویژهای دارد که تصویری ضدکلیشه و معارض با خطوط قرمز سینمای ایران از خود ارائه دهد و تلاش ویژهای هم دارد که در فیلمسازی دست روی سوژههای ملتهب بگذارد. ماجرای تعرض به یک بازیگر زن و صدور حکم ممنوعالتصویری برای او هم احتمالا از همین منظر برایش موضوعیت پیدا کرده تا بار دیگر بر صندلی کارگردانی تکیه بزند. «مستانه» را درواقع میتوان دفاعیه فرحبخش از گروهی از بازیگران زن سینمای ایران قلمداد کرد که همواره در معرض شایعات و اتهامات اخلاقی بودهاند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
مستانه درواقع نام کاراکتر اصلی فیلم است که یک سوپراستار سینماست و بهدنبال یک اتفاق مسیر زندگیاش دستخوش تغییر و تحول میشود. او که در اوج شهرت قرار دارد، در موقعیت یک سوءاستفاده قرار میگیرد اما با وجود تن ندادن به تهدیدها، ناگزیر هزینههای زیادی را بهخصوص در حوزه فعالیت حرفهای خود متقبل میشود تا بتواند از حیثیت خود دفاع کند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
سحر دولتشاهی که همواره حضوری درخشان در نقشهای فرعی در سینمای ایران داشت، در سال 92 و پس از گذشت نزدیک به یک دهه از حضور حرفهایاش در مقابل دوربین سینما، در فیلم «مستانه» ایفاگر نقش اصلی شد و طبیعی هم بود که از پس ایفای نقش یک سوپراستار، بربیاید.
مارال/ مهدی صباغزاده
درباره فیلم چه میدانیم؟
مهدی صباغزاده فیلم سینمایی «مارال» را در سال پایانی دهه 70 کارگردانی کرد. فیلمی که از نظر خط داستانی، شباهت بسیاری با کلیشه رایج قرار گرفتن فردی مذهبی در معرض یک لغزش و گناه داشت اما میتوان آن را در زمینه قصهگویی و شخصیتپردازی از تجربههای موفق کارنامه صباغزاده بهشمار آورد. رضوان زنی مذهبی است که برای امری خیر به همسرش حاجابراهیم پیشنهاد ازدواج موقت با یکی از زنان زلزلهزده را میدهد اما این رابطه زندگی او را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
مارال در واقع نام همان دختر جوان زلزلهزدهای است که با پیشنهاد رضوان، به عقد موقت حاجابراهیم در میآید. او دختری زیبا اما ساده است که ورودش به زندگی حاجابراهیم بهعنوان یکی از افراد مذهبی محل، او را در معرض احساساتی متفاوت قرار میدهد. مارال بعد از آنکه از سوی رضوان، با واکنشهایی تند مواجه میشود، از زندگی حاجابراهیم خارج میشود و با پسر جوانی ازدواج میکند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
حدیث فولادوند که با فیلم «دستهای آلوده» به سینمای ایران معرفی شده بود، در دومین تجربه جدیاش در عرصه بازیگری سینما، ایفای نقش «مارال» را در این فیلم سینمایی برعهده گرفت و حضوری نسبتا موفق و قابل قبول در این نقش دشوار داشت.
لاله/ اسدالله نیکنژاد
درباره فیلم چه میدانیم؟
یکی از پرسروصداترین و پرحاشیهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران، همین فیلم «لاله» است. فیلمی که اسدالله نیکنژاد کارگردان ایرانی ساکن آمریکا، پس از بازگشت به ایران تصمیم به ساخت آن گرفت و مقدمات تولید آن را هم بهگونهای سپری کرد که بتواند با سرمایهگذاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، آن را به سرانجام برساند. همین حضور یک نهاد دولتی و حرف و حدیثها درباره ریخت و پاشهای میلیاردی در فرآیند ساخت، تولید فیلم را تا سالها با تأخیر مواجه کرد.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی زنان در ایران است که بهرغم وجود محدودیتهایی برای بانوان، توانست این ورزش حرفهای را تا سطوح بالا در عرصه جهانی دنبال کند. از همین منظر هم روایت زندگی او میتوانست ارزشهای دراماتیک بسیاری برای یک فیلم سینمایی به همراه داشته باشد. البته فضای ذهنی کارگردان فیلم و عدم آشنایی او با تعاملات و ارتباطات جاری در زندگی یک خانواده ایرانی، فیلم را در روایتگری الکن کرد.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
بازیگر نقش لاله در فیلم اسدالله نیکنژاد، سارا امیری بود. بازیگری گمنام در سینمای ایران که بیش از هر چیز بهدلیل بکر بودن ظاهرش و البته تسلطش به زبان انگلیسی از سوی این کارگردان انتخاب شده بود. او نقشآفرینی دیگری در سینمای ایران نداشته است.
آذر/ محمد حمزهای
درباره فیلم چه میدانیم؟
محمد حمزهای که کار حرفهای در سینمای ایران را با دستیاری کارگردانهایی همچون ایرج کریمی، فرزاد موتمن و محمدحسین لطیفی آغاز کرده بود، برای اولین تجربه کارگردانی خود، «آذر» را ساخت. فیلمی که تهیهکنندگیاش را نیکی کریمی برعهده گرفت و داستان محوری آن درباره زندگی یک زوج است که برای ورود به یک فعالیت اقتصادی با یکی از بستگان وارد مشارکت میشوند اما این مشارکت سرانجامی تراژیک را برای آنها رقم میزند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
آذر و امیر، زوج اصلی داستان فیلم «آذر» هستند. آنها تصمیم میگیرند برای ورود به یک فعالیت اقتصادی و راهاندازی رستوران، خانه پدری امیر را بفروشند و برای مشارکت سراغ صابر، پسرعموی امیر میروند. این مشارکت به تغییر تصمیم صابر به یک اختلاف منجر میشود، حالا این «آذر» است که باید در این فضای ملتهب شرایط زندگی آشفته خود را مدیریت کند و جلوي ضرر بیشتر را بگیرد.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نیکی کریمی که تهیهکنندگی فیلم را برعهده داشته، ایفای نقش اصلی فیلم یعنی «آذر» را هم پذیرفت و از نکات جالب درباره این تجربه در کارنامهاش این بود که او برای سکانسهایی که باید بهعنوان پیک موتوري فعالیت میکرد، موتورسواری را بهصورت حرفهای فرا گرفت.
گبه/ محسن مخملباف
درباره فیلم چه میدانیم؟
یکی از فیلمهای روشنفکرانه در کارنامه فیلمسازی محسن مخملباف تا پیش از ترک ایران محسوب میشود. فیلمی که بیش از هرچیز بهواسطه جنجالها و حواشی مرتبط با معرفیاش بهعنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، بهجای فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی، نامش در حافظه سینمادوستان ایرانی ثبت شده است. فیلم داستانی عاشقانه درباره دختری از ایل قشقایی را روایت میکند و از امتیازات این فیلم موسیقی متنی است که حسین علیزاده برای آن نواخت.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
«گبه» در واقع نام دختری از ایل قشقایی است که به صورتی نمادین، زمانی که یک زوج سالخورده در حال شستوشوی یک گبه بر لب چشمه هستند، بر آنها ظاهر میشود و شروع به روایت داستان زندگی خود میکند. داستان فیلم بیشتر درباره دختری است که برای رسیدن به عشق خود از دست رسومات و باورهای غلط پدرش، فرار میکند.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
نقش «گبه» در این فیلم را بازیگری بهنام شقایق جودت ایفا کرده است. بازیگری که بعد از شروع بازیگری در فیلم «همسر» مهدی فخیمزاده، تجربه نقشآفرینی در فیلم دیگری از مخملباف به نام «سلام سینما» را هم داشت، بعدها دیگر در سینمای ایران بازی نکرد اما در چند سریال طنز با هدایت مهران مدیری مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شد.
رخساره/ امیر قویدل
درباره فیلم چه میدانیم؟
فیلم سینمایی «رخساره» یک روایت عاشقانه دارد و در خط اصلی داستان میتوان مشابهتهایی میان این فیلم با «شام آخر» فریدون جیرانی هم پیدا کرد، البته اینجا جنسیت کاراکترها برعکس است، اگر در فیلم جیرانی مادر و دختری بهصورت همزمان در معرض ازدواج با یک پسر دانشجو قرار میگیرند، اینجا یک پدر و پسر، دلبسته یک دختر دانشجو میشوند.
درباره کاراکتر چه میدانیم؟
کاراکتر «رخساره» که نامش بر روی فیلم گذاشته شده است، در واقع ضلع غایب روایت عاشقانه امیر قویدل از داستان است. رخساره در واقع عشق از دست رفته استاد فرزام است که حالا دارد او را در دختری جوان بازیابی میکند تا بلکه بتواند باردیگر به وصال معشوق خود برسد. بهنوعی میتوان گفت، اسم فیلم، استعارهای برگرفته از یک عشق قدیمی اما همچنان زنده است و از این منظر میتوان برای آن کاربردی نمادین هم درنظر گرفت.
درباره بازیگرش چه میدانیم؟
کاراکتری که میترا حجار در فیلم «رخساره» ایفا میکند نام اصلیاش تینا است اما از آنجایی که استاد فرزام در مواردی او را رخساره خطاب میکند و تلاش دارد عشق سابق خود را در ارتباط با او یادآوری کند، میتوان این نقش را هم بهنام او ثبت کرد.