مورد جالب عوارض خروج از کشور
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | در شرایطی که نرخ تورم بیش از چهل درصد است، انتظار میرفت که افکار عمومی بیش از هر زمان دیگری به کسری بودجه لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ و شیوه تامین آن حساس باشد؛ بهخصوص که نرخ تورم بر زندگی همه افراد جامعه تاثیرگذار است.
اما جالب اینکه درست پس از انتشار لایحه بودجه سال آینده، آنچه بیش از هر چیز دیگری مورد توجه قرار گرفت، میزان عوارض خروج از کشور بود آنهم در حالیکه رقم عوارض خروجی برای هر نفر اصلا هنوز مشخص نشده و آن رقم پنج میلیون تومانی هم براساس برآورد یک وبسایت خبری در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشد. جالب اینکه حواشی مربوط به افزایش شدید عوارض خروج تا حدی بالا گرفت که در نهایت رئیس سازمان برنامه و بودجه نسبت به آن واکنش نشان داد و ارقام مطرح شده را تکذیب کرد.
یکی از سوالات جذاب احتمالا این است که عوارض خروج اصلا چقدر اهمیت دارد؟ بنابر آمار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، تعداد گردشگران ایرانی که در سال ۱۳۹۸ یعنی پیش از شیوع ویروس کرونا از کشور خارج شدند، کمتر از ۱۰میلیون نفر بوده که نزدیک به شش میلیون نفر از این جمعیت از راههای زمینی از کشور خارج شدهاند.
زائران اربعین هم که بهطور معمول از پرداخت عوارض خروج معافند و برخی از این جمعیت هم به افرادی بازمیگردد که طی یک سال چند بار از کشور خارج شدهاند. در نتیجه میتوان نتیجه گرفت که شاید حدود پنج میلیون نفر در سال ۱۳۹۸ مجبور به پرداخت عوارض خروج از کشور شدهاند.
یعنی تازه پیش از همهگیری کرونا، یعنی زمانیکه سفر کردن آنقدرها هم سخت نبود، پرداخت عوارض در نهایت کمتر از شش درصد جامعه را بهطور مستقیم درگیر میکرد. در دوران کرونا این درصد احتمالا حتی پایینتر هم آمده است. چرا مسئلهای که در نهایت شش درصد جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد، باید تا اینحد مورد توجه قرار بگیرد؟
آیا آن شش درصد صدای بلندتری در فضای رسانهای دارند؟ آیا کل جامعه احساس میکند که عوارض خروج پدیده غیرمنصفانهای است و در نتیجه نسبت به آن واکنش نشان میدهد؟ درک این پدیده احتمالا نیازمند شناختی جامعهشناسانه از دغدغههای طبقه متوسط و رابطه آن با دیگر طبقات دارد.
اما برای اقتصادخواندهها، عوارض خروج از کشور از منظر دیگری هم نمونهای جالب بهحساب میآید. دولتها اصولا مالیات را با هدف کسب درآمد بیشتر وضع میکنند. در نتیجه بهترین نوع مالیات، مالیاتی است که تاثیری بر میزان تقاضای کالا یا خدماتی که مالیات بر آن وضع شده، نداشته باشد. برای مثال دولت اگر برای سفر به استان گیلان مالیات یا همان عوارض بسیار سنگینی وضع کند، بسیاری از مسافران احتمالا بهجای استان گیلان راهی استان مازندران خواهند شد و در نتیجه درآمد مالیاتی مدنظر دولت محقق نخواهد شد.
به همین خاطر دولتها میکوشند که مالیات را بر کالاها و خدمات کمکشش (مانند سیگار) وضع کنند که وضع مالیات واکنش خاصی را در میان مصرفکنندگان به همراه نداشته باشد. از این منظر، عوارض یا همان مالیات خروج از کشور، مالیات بسیار هوشمندانهای است چراکه حتی اگر تصور کنیم که شایعه عوارض پنج میلیون تومانی صحیح باشد، بازهم بعید است که این میزان عوارض تصمیم کسی برای سفر به خارج را تحت تاثیر قرار دهد.
درست است که پنج میلیون تومان مبلغ زیادی است اما در مقایسه با هزینه سفر خارجی و اقامت در کشورهای دیگر، خیلی هم زیاد نیست. فرار مالیاتی در مورد مالیات بر خروج از کشور هم که تقریبا صفر است، چراکه برای طفره رفتن از پرداخت این عوارض مسافران باید بهطور قاچاقی از کشور خارج شوند!
در نتیجه از نظر سیاستگذاران، افزایش عوارض خروج از کشور گزینهای ایدهآل محسوب میشود، چراکه بخشی کوچک و احتمالا متمول از جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد و در عین حال تاثیر قابلتوجهی بر تقاضای خروج از کشور هم نمیگذارد و فرار مالیاتی آنهم ناچیز است. اما احتمالا آنچه سیاستگذاران درک نمیکنند، این است که چرا چنین مالیاتی تا اینحد مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد.