موج دستگیریها و سیل اتهامات به مدیران
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | موج برخورد با چهرههای سیاسی و اقتصادی و اغلب ردهبالای حاکمیت آنقدر بلند و قدرتمند است که با هر بار خوردن آن به سطح جامعه به سرگیجهای تمام عیار دچار میشویم و از خود میپرسیم: واقعا؟ مگر میشود؟
* یک: مثلا از خود میپرسیم که مگر میشود رئیس سازمان خصوصی سازی که شش سال در این دولت و دو سال در دولتهای گذشته، رئیس این سازمان بوده آنطور که ادعا میشود از مدتها پیش دچار فساد شده باشد و برای برخورد با او اینقدر تعلل کرده باشند. فردی که امروز بازداشت شده، دو دوره نماینده بوده و در هشت سال از ۱۸ سال وجود سازمان خصوصیسازی، بر این سازمان ریاست کرده است.
بنابراین با یک آدم عادی روبهرو نیستیم. با این حال غیرقابل انکار است که پوری حسینی را از مدتها پیش، هم راست و هم چپ میزدند؛ از صادق خرازی گرفته تا احمد توکلی. حالا چه شده در یک روز هم استعفا میدهد و هم بازداشت میشود؟
* دو: یا از آن بزرگتر از خود میپرسیم که چه شده است که هنوز یک سال از زمان پایان ریاست رئیس سابق قوه قضائیه نگذشته، این موج سهمگین رسانهای علیه او ایجاد شده است. در صفحه سه نشان دادیم که فقط چهار برنامه تلویزیونی به او پرداختند و این در حالی است که معاون او نیز بازداشت شده و البته خبرهای ضدونقیض دیگری درباره بازداشت در این پروندهها به گوش میرسد. کار به جایی رسیده که برخی در فضای مجازی از شایعه سفر او به خارج از کشور سخن گفتند و باشگاه خبرنگاران جوان در توئیتی به این شایعه رسمیت داده است. واقعا چه خبر است؟
* سه: از خودمان میپرسیم چه شده است که گروه عدالتطلبان با علقه ریشهای به رئیس جمهور سابق از نظر سیاسی میتوانند اینگونه دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور یا فرزندانش را به فساد متهم کنند؟ واقعا نمیفهمیم که کار به کجا رسیده است که یک منبع آگاه نزدیک به شمخانی با رسانهها مصاحبهای مشترک برگزار میکند و ضمن تکذیب ادعاها، حتی عاملان انتشار این خبرها را به نفوذی بودن یا حداقل مورد نفوذ قرار گرفتن متهم میکند آن هم در حالی که قبل از آن یک روحانی عدالت طلب، لیستی از اموال را برای فرزندان شمخانی ردیف کرده است. این ماجرا به یک برنامه تلویزیونی هم کشیده شده است.
* چهار: سوالات دیگری هم داریم. مثلا از خودمان میپرسیم ماجرای شایعه در مورد دو رئیس خودروسازیهای بزرگ این کشور چیست؟ مگر میشود در یک هفته خبرهایی منتشر شود که هر دو ممنوعالخروج شدهاند و آب هم از آب تکان نخورد؟ این دو صنعت که جزو مهمترین برندها و صنایع کشورند. واقعا نیازی به توضیح در مورد آنها نیست؟
* پنج: از قبل هم سوالاتی باقی مانده است. مثلا در مورد احمد عراقچی. روزگاری معاون ارزی بانک مرکزی بوده است. با این روند گزینشی که ما میشناسیم، به این سادگی کسی نمیتواند چنین سمتی بگیرد. ضمن اینکه او نسبتهای فامیلی وثیقی هم با اجزای مختلف حاکمیت از جمله معاون حال حاضر وزارت امور خارجه دارد. حالا در این شرایط دادگاه او را به حیف و میل ارز متهم کرده است و در مقابل بخشی از اقتصاددانان مملکت در نامهای به رئیس قوه قضائیه، گفتهاند که از او جز پاکدستی ندیدهاند.
* شش: باز هم بپرسیم؟ مدتی بود از جناب آقای زاکانی خبری نداشتیم ولی حالا چند روزی است که ایشان به شدت در زمینه مبارزه با فساد فعال شدهاند و حتی در مصاحبهای مدعی شدند به یک مدیر وزارت اطلاعات گفتهاند که ریشهتان را خواهیم کند. مگر ممکن است؟ مگر میشود که یک مقام سابق (که البته میگویند جدیدا سمتی در سطح ارشد بازرسی گرفته) در یک مصاحبه، عملا نهاد امنیتی رسمی کشور را اینگونه ملکوک کند؟ واقعا چه اتفاقی دارد میافتد؟
* هفت: مبارزه با فساد مقدس است و حتما همه مردم را خوشحال میکند ولی واقعا به عنوان یک ناظر سیاسی میگوییم که چیزی از این تحولات اخیر نمیفهمیم. اصولگرایان دوست دارند بگویند که این موج، برخاسته از آغاز ریاست رئیسی بر قوه قضائیه است. اصل اتفاق مبارک است ولی واقعا نمیدانیم که فکری برای سرمایه اجتماعی و اعتمادی که در میان این اخبار از بین میرود شده است؟