مهاجرت نقاش رویاهای تهران
روزنامه هفت صبح | چندین میلیون تهرانی هر روز چشمشان به یکی از آثار مهدی قدیانلو میافتد بیآنکه نام و نشانی از صاحب این آثار بدانند. قدیانلو، پنج شش سال پیش بود که با اجرای سبک نوینی از نقاشی دیواری، نمای تهران را زدود و در معابر اصلی شهر، اثر خود را پیش چشم عابران گذاشت.
کارهای او در گوشه و کنار پایتخت چنان به چشم رسانههای غربی آمده بود که هافینگتن پست با گزارش تصویری و سیانان با گزارش ویدئویی این آثار را در تهران پوشش داده بودند. عکس یک روزنامه هفت صبح ۱۷ شهریور سال ۹۳، با عنوان «چشمان خریدار برای تهران بزک کرده» به یکی از آثار مهدی قدیانلو اختصاص یافته بود و تاثیرش در تغییر شمایل تهران، سوژه گزارشمان شده بود. حال، پنج سال پس از آن گزارش، خبر رسیده که آثار مهدی قدیانلو از ایران، فارغ و همگی در آنسوی آبها طرفدار پیدا کرده است. بخشهایی از گفتوگوی مفصل او با اقتصاد هنرآنلاین را از دلایل مهاجرتش بخوانید.
* یک: متاسفانه زمانی که من حدود صد نقاشی دیواری در سطح شهر انجام دادم، هیچ خبرگزاری آن را پوشش خبری نداد و این نقاشیها در سکوت خبری انجام شد. برای مثال آن زمان من نمایشگاههایی در آمریکا و انگلستان به طور همزمان داشتم اما زمانی که خواستم خبر این اتفاق در خبرگزاریهای داخلی بازتاب پیدا کند، با بیمیلی مسئولین مواجه شدم اما در مقابل خبرگزاریهای خارجی تخصصی هنری و غیر تخصصیها مانند یاهو، واشنگتن پست، بیبیسی، سی ان ان و نیوزویک مقالههایی در این باره نوشتند.
* دو: زمانی که مدیر اداره نقاشی آقای محمود شعیبی را مجبور به استعفا نمودند، این دوره تمام شد. ایشان مدیری حرفهای بود. حدود هشت سال پیش بود که از آن حوزه بیرون آمدم. چون آدمهای غیر متخصصی را برای مدیریت این حوزه انتخاب کردند و دیگر کارهایی را در سطح شهر میبینیم که از کیفیت خوبی برخوردار نیستند و بیشتر نقاشی دیواریها تبدیل تصویرسازی یا طرح پارچه شده است.
* سه: من کارهایم را در صفحه فیس بوک به اشتراک گذاشته بودم و ایمیلهایی برای من از طرف مدیر هنری هافینگتن پست و گزارشگر سی ان ان آمد که از کارهای من خوششان آمده بود...گالریهایی از نروژ و لندن هم به من گفتند که با ما همکاری کن، اما من در آن زمان قصد داشتم که به روستا برگردم و کشاورزی کنم. اما با اصرار مسئول گالری نروژ من بعد از دو ماه اولین کار را برایشان فرستادم و یک سال بعد اولین نمایشگاهم را در کشور نروژ برگزار کردیم.
* چهار: زمانی که در گالری لندن به من برنامهای اقتصادی ارائه دادند، خیلی چیزی درباره آن نمیدانستم. و بعد به سراغ استودیوی چاپ «سیلک اسکرینی» رفتیم که با اندی وارهول هم همکاری کرده بود و الان با هارلند میلر و جولیان اوپی و من کار میکند و از همان ابتدا کیفیت کار را گارانتی کردیم.
* پنج: فعلا میخواهم که در ایران بمانم و اینجا کار کنم. اما کار در ایران شاید کم کم سخت شود، مثلا قانون جدیدی وجود دارد که هر اثر هنری که میخواهد به خارج از ایران فرستاده شود باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرد، تا به حال برای مجوزها مشکلی نبوده است اما یک پله به مجموع مشکلات ما هنرمندان ساکن ایران اضافه شده است…
* شش: نقاشی فرودگاه بینالمللی آتلانتای آمریکا بر عهده من است. البته که همیشه برای گرفتن ویزا برای آمریکا دچار مشکل هستیم. و در نهایت نقاشی روی دیوار اپرای دیترویت است که امیدوارم این کار صورت بگیرد.