من و عادل را کجا میبرید؟!
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| ماجرای ساخته شدن یا نشدن «پایتخت» تبدیل به مثنوی هفتاد من شده و کمتر کسی است که سرنوشت سریال را نداند. قصد واکاوی اتفاقات این سریال را نداریم، بلکه آنچه باعث نوشتن این گزارش شده، اظهارات جدید محسن تنابنده است. او یکبار دیگر توپ را در زمین مسئولان تلویزیون انداخته و باز هم سرنوشت عادل فردوسیپور و نود را مستمسک قرار داده است. ماجرای پروژههایی مثل «پایتخت» و«کلاه قرمزی» دو وجه دارد؛ یکی موضع تلویزیون و دیگری موضع سازندگان است. هر دو هم به یک اندازه مقصر ساخته نشدن فصلهای بعدی هستند.
مورد اول| موضع دوباره تنابنده
محسن تنابنده در گفتوگوی تازه خود با فریدون جیرانی اینطور گفته: «حرف «پایتخت» را زدید، «پایتخت» دست ما نیست، دست آقایان است و آقایان دلشان بخواهد ساخته میشود و دلشان نخواهد ساخته نمیشود و این وسط آنچه مهم نیست مردم هستند. چون من دائم در کامنتها میبینم که میگویند آقا شما را به خدا «پایتخت» بسازید، شما را به خدا «پایتخت» بسازید و خوب است که از همین تریبون بگویم ما مشکلی برای ساخت «پایتخت» نداریم و آقایان باید تصمیم بگیرند که «پایتخت» ساخته بشود یا نشود.» در اینکه مردم «پایتخت» را دوست دارند، شکی نیست. اما آیا مقصر اصلی در ساخته نشدن فصل جدید آن مسئولان هستند.
مورد دوم| دستمزد عوامل
پیشتر به نقل از یک مدیر تلویزیون نوشتیم مانع مهم در ساخته نشدن «پایتخت» گران بودن دستمزد عوامل اصلی آن است. اصلا «پایتخت» یکی از گرانترین سریالهای تلویزیون محسوب میشود. اینکه آیا «حق» عوامل است که دستمزدی بیش از دیگر سریالها بگیرند، بحثی است مجزا. چهبسا باید چنین باشد اما سازندگان سریال در مصاحبهها نباید سهم خود در ساخته نشدن پایتخت را نادیده بگیرند.
مورد سوم| اختلاف درونگروهی
عامل دیگری که مانع از ساخته شدن فصل جدید «پایتخت» شده به اختلاف عوامل اصلی آن برمیگردد. در هر کاری بهویژه کارهای مدتدار، گریزی از اختلاف نیست اما این نکته در مصاحبه سازندگان «پایتخت» مغفول میماند. دیواری کوتاهتر از تلویزیون هم وجود ندارد و همه تقصیرها گردن مدیران میافتد. طبعا سهم مدیران در ساخته نشدن «پایتخت» را نباید نادیده گرفت. آنها میتوانند شرایطی فراهم کنند تا آثار محبوب بدون مشکلات معمول به سرانجام برسند اما خب این یک بازی دوطرفه است و پایتختیها هم باید قاعده بازی را رعایت کنند.
مورد چهارم| اشتباه استراتژیک
محسن تنابنده در فصل ششم دچار اشتباه استراتژیک شد که خب تاوان آن را هم پرداخت. حتما حالا نوبت آن است که تلویزیون با سعهصدر گذشتهها را فراموش کند. کما اینکه خود پایتختیها در ساخت قسمتهای باقیمانده حسننیت خود را نشان دادند. دو سال پیش تنابنده گفته بود این آخرین فصل «پایتخت» است که ساخته میشود.
لابد آن زمان تحت تاثیر وقایع اجتماعی، دچار هیجان آنی شده. واقعیت اما این است که او و بهطور کلی هر کس قصد همکاری با تلویزیون را دارد باید قاعده بازی را بپذیرد. بعد از آن است که اثر ساخته شده در کنار وجوه سرگرمی، واجد نقد به ارکان مختلف اجتماع است. کما اینکه پایتخت بارها چنین کرده و تلویزیون هم حامی آن بوده است.
مورد پنجم| قیاس اشتباه
محسن تنابنده در گفتوگوهای مختلف سرنوشت «پایتخت» را با نود قیاس میکند. اینبار هم گفته است: «ما اینگونه شدهایم که هرکسی قدبلندی کند، هرکسی زیاد دیده شود، باید نوکش را بچینیم. آخر این یعنی چه؟! چنین چیزی را در کجای دنیا میبینید؟! خاطرم هست یک بار در دوره آقای سرافراز، تلویزیون اعلام کرد اسم «پایتخت» باید تغییر کند، گفتیم چه بگذاریم، گفتند مثلا بگذارید «پایتختِ دیگر»!
کدام مملکتی میآید این همه سرمایه بگذارد تا کاری بشود «۹۰» بعد قیچیاش کند و بیندازدش کنار؟ کاری را بکند «پایتخت» و بعد قیچیاش کند و بیندازدش کنار؟» بر اصل منظور تنابنده مجادلهای نیست و در نهایت نمیتوان از سیاستهای اشتباه سیما دفاع کرد. با این حال، نکته مغفول این است که فردوسیپور برخلاف تنابنده هیچگاه موضعگیری تندی پس از حذف خود نداشته. بلکه همواره سعی کرده با صبر حواشی را مدیریت کند. تنابنده اما چه در زمان پخش سریال و چه بعد از حواشی، مدام در حال انتقاد است.
او میتواند مشکل را در فضایی خارج از رسانه حل کند و بعد زبان به گلایه باز کند. این موضعگیریها و اظهارنظرهاست که باعث بالا رفتن سهم او در ساخته نشدن «پایتخت» میشود. وانگهی فردوسیپور هیچگاه از چارچوب عدول نکرد و نود او شمایل «مخالفخوان» نگرفت. کاش محسن تنابنده و گروه «پایتخت» با شیوهای کارآمد، این سریال را از پیچ حاشیه به سلامت عبور دهند؛ چراکه خیلیها چشمانتظار فصل جدید آن هستند.