من متولد سکوت هستم
روزنامه هفت صبح، هانیه درویش | گفتوگو با مهدی زریفی که در خانوادهای ناشنوا به دنیا آمد و با درک مشکلات این زندگی متفاوت حالا زندگیاش را وقف خدمت به ناشنوایان کرده است. ناشنوایان در کشور ما یک جمعیت ۲۳۰هزار نفری هستند که چون صدایی ندارند معمولا فریادشان به گوش هیچکسی نمیرسد. افرادی که هیچ بهرهای از رادیو ، سینما و حتی آنچنان که باید از تلویزیون ندارند و در کوچه و خیابان و حتی محیط خانه صدایی نمیشنوند تا واژهای یاد گیرند.
بر همین اساس از ابتدا خیلی از کلمات فارسی را نشنیدهاند یا با معانیشان آشنا نیستند و یا حتی اگر هم تلفظ کنند به اشتباه تلفظ میکنند. شاید اولین سوال از کسی که بزرگ شده در چنین خانه و خانوادهای است این باشد که شما زبان اشاره را چطور یاد گرفتید اما در اصل باید پرسید شما زبان فارسی را چگونه آموختید؟ مهدی زریفی معتقد است زبان مادریاش زبان اشاره است. او اول زبان اشاره را یاد گرفت و بعد زبان فارسی را. با او که با این زبان اشاره در فکر حل مشکلات ناشنوایان شهر و کشورش است گفتوگویی کردهایم.
مهدی زریفی متولد ۱۳۷۲ در شهر مشهد است. او از پدر و مادری ناشنوا به دنیا آمد و در خانهای که بیشتر اوقات در سکوت سپری میشد بزرگ شد. خواهرش شنوا و برادرش ناشنوا بود و چون جو حاکم بر خانه زبان اشاره بود او پیش از اینکه زبان فارسی را فراگیرد زبان اشاره را آموخت و حتی تلفظهای معمولا نادرست خانوادهاش از کلمات باعث شد مهدی زبان فارسی را سختتر بیاموزد. او از دوران سخت زندگیاش که پر از دوگانگی بود اینچنین تعریف میکند:
«یادم میآید وقتی یک روز در بچگی برای خرید زردچوبه به سوپرمارکت رفتم به مغازهدار گفتم نزوبه دارید؟ و آن آقا تعجب کرد و اصلا متوجه منظور من نشد. میدانید چرا به زردچوبه میگفتم نزوبه؟ چون مادرم آن را اینچنین تلفظ میکرد من هم همینطوری یاد گرفته بودم.یا به اسفناج میگفتم سیبیناش. در کودکیام کلمات فارسی را درست تلفظ نمیکردم و این اشتباه تلفظ کردنم باعث شده بود بچهها من را مسخره کنند و اینچنین باعث شد اعتماد به نفسم ضعیف شود و بچهای منزوی بشوم.»
*** فرهنگ غلط استفاده از واژه کر و لال کودکان را افسرده میکند
منزوی شدن کودک در این خانوادهها بسیار دیده میشود و اغلب باعث میشود بچهها در بیرون از خانه با پدر و مادرشان صحبت نکنند تا کسی متوجه ناشنوا بودن پدر و مادرشان نشود. نگاههای تعجبآمیز و گاهی ترحمآمیز دیگران موجب آزار کودک میشود و همه اینها به علت فرهنگ غلطی است که در جامعه وجود دارد.
مهدی زریفی که خود همه این دورهها را گذرانده میگوید:«من حتی در مدرسه این موضوع را از دوستان و مدیر و معلمم هم پنهان کرده بودم و حالا که پدر و مادری ناشنوا پیشم میآیند و میگویند انگاری بچهمان ما را دوست ندارد کاملا آن بچه را درک میکنم و میدانم فرهنگ غلط ما که کلمه کر و لال را برای ناشنوایان استفاده میکنیم بار معنایی منفی دارد و بچهها وقتی با این کلمات در مدرسه روبهرو میشوند حس حقارت به آنها دست میدهد و به سمت افسردگی میروند. همه اینها و حسهای مشترک باعث شد زمانی که علاقه داشتم رشته پزشکی را انتخاب کنم طلبگی را انتخاب کردم تا بیشتر بتوانم در جهت فرهنگ سازی این موضوع گام بردارم.»
*** با طلبگی بیشتر از پزشکی به ناشنوایان خدمت میکنم
هرچند که پزشک شدن هم نوعی خدمت به مردم است اما مهدی زریفی به این موضوع اشاره دارد که با طلبه شدن بیشتر توانسته به جمعیت ناشنوایان که افراد مظلوم و بیصدایی هستند خدمت کند. او میگوید:« یک پزشک نیازی به این ندارد که با فرهنگ و دنیای ناشنوا آشنا باشد تا برایش نسخه بپیچد.فقط نیاز است که یک مترجم همراه ناشنوا باشد تا پزشک با درد ناشنوا آشنا شود و نسخهاش رو بنویسد اما یک طلبه اگر میخواهد سخنرانی کند یا مطلبی بگوید باید اول با فرهنگ و دنیای ذهنی ناشنوایان آشنا باشد و باید بداند چه چیزهایی در اولویت است.
باید خودش زبان اشاره بلد باشد تا مطلب را با تاثیرگذاری بیشتری مطرح کند. من قبل از اینکه طلبه بشوم دیده بودم که روحانیونی در هیاتها برای ناشنوایان صحبت میکردند ولی مطالبی میگفتند که یا به درد ناشنوا نمیخورد یا اصلا در اولویت نبود چون آن طلبه با ناشنواها آشنا نبودن.طلبه شدن به نظر من مهمتر بود چون ناشنواهای مسلمان و شیعه زیادی داریم که با خیلی از احکام و مفاهیم دینی آشنا نیستند و داستانها و مقامات ائمه را تا به حال نشنیدن و خیلی هم مشتاق به دانستن این مطالب هستند.
*** از کار و خدمت به ناشنوایان تا ازدواج با یک ناشنوا
مهدی سالهاست فعالیت خود را به همراه دوستانش که تجربیات مشابه زندگی او داشتهاند شروع کرده است. او معتقد است افراد ناشنوا با دانستن و فهمیدن بیشتر دین و احکام آرامش بیشتری در زندگی میگیرند. او درباره فعالیتهایش میگوید:«ما در مشهد هیاتی به نام هیات عزاداران علمدار کربلا مستقل برای ناشنوایان داریم که سخنران و مداح یا خودش به زبان اشاره مطالب را میگوید یا یک مترجم مطالب را به زبان اشاره ترجمه میکند.
هیات هم هفتهای یکبار برگزار میشود. من هم در این هیات با زبان اشاره سخنرانی میکنم و در ایام تبلیغی مثل ایام محرم و فاطمیه و ماه رمضان برای تبلیغ به شهرستانهای دیگر برای ناشنوایان میروم. همچنین در مشهد یک جشنواره فرهنگی هنری امام رضا (ع) ویژه ناشنوایان برگزار میکنیم که از سال ۸۸ شروع به کار کرده است.مخاطب این جشنواره ناشنوایان هنرمند و مترجمان هستند که در چندین رشته مختلف (فیلم کوتاه، عکاسی، نقاشی، انیمیشن، پوستر، خط، سرود، مترجمی، تئاتر،) با همدیگر به رقابت میپردازند.
عوامل جشنواره هم همین عزیزان هیات ناشنوایان هستند که این جشنواره را با سختی فراوان بدون هیچ بودجه دولتی برگزار میکنند. فعالیت دیگر ما ترجمه بعضی از ادعیه مثل زیارت عاشورا و مناجات امیرالمومنین و حدیث کسا و بعضی از سورههای قرآنی است و همینطور اشارهگذاری برای اهل بیت.
اما چیزی که الان خیلی به آن نیاز داریم ترجمه قرآن به زبان اشاره است که متاسفانه نیاز به بودجه بالاتری دارد به همین دلیل نیمه کاره رها شده است.» مهدی زریفی این طلبه جوان در زندگی شخصی خود اما یک دغدغه جدی داشت و آن این بود که فرزندش ناشنوا نشود. به همین دلیل قید ازدواج را زده بود تا اینکه دست روزگار باعث شد با زنی ناشنوا ازدواج کند و دیگر برایش فرقی نکند فرزندش ناشنوا باشد یا شنوا. او خود را به قضا و قدر خداوند سپرد و به تازگی هم دختردار شده است.