مناظره بیسابقه دو چهره اصولگرا درباره حجاب
روزنامه هفت صبح | چهارشنبهشب شبکه چهار میزبان مهدی نصیری، روحانی و مدیرمسئول سابق روزنامه کیهان (در اوایل دهه ۷۰) و مهدی سوزنچی، استاد دانشگاه امام صادق بود. بحث بر سر اجباری بودن یا نبودن حجاب بود. در میان فعالین رسانهای روحانیون، پیش از این حجتالاسلام زائری نکاتی را در مورد بحث حجاب اجباری مطرح کرده بود.
زائری رویکردهای فرهنگی و بهروز آشکار دارد و این نقطهنظرش چندان تعجبی برنیانگیخت. اما نصیری که از لایههای اصلی اصولگرایان برخاسته، نقطهنظرهایش با اعجاب بیشتری روبهرو شده است. انتشار این مناظره جنجالی با واکنشهای تند بدنه اصولگرایان روبهرو شد که با شیوه استدلال نصیری در رد اجباری بودن حجاب مخالف بودند. بخشهای کوتاهی از این مناظره مفصل را در اینجا برایتان نقل میکنیم.
مهدی نصیری: حجاب از مقوله التزام و باور است، از مقوله امر قلبی است. من در این برنامه نمیخواهم بگویم که جمهوری اسلامی از فردا اعلام رفع الزام قانونی حجاب کند. در این برنامه میخواهم بگویم که بحث عدم الزام، خط قرمز ما نیست و این موضوع ادله و استدلالهایی دارد و تا به امروز اشتباه کردیم که این مسئله را ذیل خطوط قرمز بردیم.
چند نکته مقدماتی را عرض میکنم؛ اینکه حجاب به معنای پوشش بدن زن به استثنای صورت و دو دست تا مچ از مسلمات و قطعیات اسلام است، اعم از سنی و شیعه؛ همه فقها اتفاقنظر دارند. اگر کسی قول دیگری در این زمینه گفته است قول شاذی است و قابل اعتنا نیست.
نکته دوم هم اینکه شکی در اینکه محجبه بودن خانمها آثار و نتایج بسیار مثبت معنوی، اخلاقی و اجتماعی دارد، همچون دیگر احکام دیگر خداوند که مبتنی بر مصالحی است نداریم.
نکته بعد که اصل بحث هم از همینجا آغاز میشود این است که آیا از منظر شریعت و فقه میتوانیم حجاب را الزام کنیم؟
یک دیدگاه میگوید بله! حکومت دینی میتواند حجاب را الزام کند و دیدگاه دیگر نیز میگوید که ما در شریعت و فقه دلیلی برای الزام حجاب نداریم.
* من الان فرض میگیرم که دیدگاه امکان الزام حجاب صحیح باشد، اما اگر تجربه ۴۰ ساله ما نشان داده باشد که این قانون الزام موفق نبوده است و به حفظ و تثبیت حجاب نینجامیده و خودش هم از عوامل تضعیف حجاب بوده، آیا ما شرعا و عقلا میتوانیم این روند را ادامه دهیم؟! به نظر بنده نه! از منظر منطق عقلی و شرعی نمیشود ادامه داد.
* اگر ثابت شود که جامعهای به هر دلیل نسبت به یک حکم دینی باورش ضعیف است یا مقاومت دارد، خود ِهمین مقاومت از ادلهای میتواند باشد که شما کوتاه بیایید و از اجرا منصرف شوید.
* اشکال بعدی که این الزام ایجاد کرده است ایجاد یک دوقطبی در جامعه ما در ۴۰ سال اخیر است،؛ دوقطبی با حجاب و کمحجاب یا شلحجاب. و این دوقطبی آثار بسیار بد فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی داشته است. شاید ما کمتر منکری به اندازه منکر دوقطبی از منظر آیات و روایات میتوانیم داشته باشیم. یعنی آیه مشهور امر به معروف و نهی از منکر در بین دو آیه مطرح شده که اولی توصیه به وحدت میکند و بعدی نیز پرهیز از تفرق میدهد. یعنی مثلا اگر عمل امر به معروف و نهی از منکر منجر به دوقطبی شدن جامعه شود، همچون مسئله حجاب، کاملا خلاف آیات قرآن عمل میکنید.
* نکته بعدی اینکه ما تجربه کوتاه آمدن در امور بسیاری داریم، مثل ماهواره، ویدئو، حضور زنان در ورزشگاه و… فکر میکنم در این مسئله هم با دادن هزینههای بسیار بیشتری کوتاه خواهیم آمد.
* یکی از چالشهای رفع الزام حجاب اعتراضی است که اقشار متدینتر و سنتیتر به این مسئله دارند که حق هم دارند و از موضع صداقت است، اما باید با آنها صحبت کنیم و توضیح دهیم و مشکلات این الزام را برایشان تبیین کنیم تا آنها نیز به رفع الزام رضایت بدهند.
* حجتالاسلام حسین سوزنچی: آخرین پژوهشی که من پیدا کردم در سال ۱۳۹۶ یک پژوهش میدانی گسترده در کل کشور انجام شده است و بر اساس آن از افراد میپرسند که حداقل پوشش مقبول اسلام چیست؟ ۸۵ درصد حرف اسلام را میدانستند چیست. میپرسند دستور اسلام باید رعایت شود یا خیر؟ ۶۸.۷ درصد میگویند باید الزام شود. جامعه مخاطب این نظرسنجی هم خانمها هستند. پس اکثریت نیستند آنهایی که میگویند الزام نشود. ۲۱ درصد میگویند سودمند است اما الزامش نکنید مانند فرمایشی که آقای نصیری هم فرمودند.
بعد از آنها میپرسند فارغ از اینکه نظر اسلام چیست، به نظر خودِ شما، زنها چگونه در جامعه حضور داشته باشند؟ ۶۶.۳ درصد میگویند پوشش کامل داشته باشند. یعنی میخواهم بگویم که این حرف که میگویند اکثریت مخالف الزام حجاب هستند پژوهش میدانی میگوید اینطور نیست. اگر روزی جامعه با کاری همراهی نکرد حکومت باید با جامعه مدارا کند و با تدریج کار را پیش ببرد. در یک شرایط خاص میتواند از قانون هم صرفنظر کند. اما وضعیت فعلی اینطور نیست که جامعه مخالف الزام حجاب باشد.
* نصیری: از سال ۷۳ به اینطرف نظرسنجیهای بسیاری نشان میدهد که سالی بین یک تا دو درصد افت حجاب داریم و این محسوس هم است. میانگین عدم رعایت حجاب شرعی در کشور ما ۷۰ درصد است و سیر نزولی رعایت حجاب را هم شاهدیم. یکی از دوستان من که سالها در ترکیه بوده نقل میکرد که ما ظرف یک دهه اخیر در ترکیه با این پدیده مواجه هستیم که مادربزرگ بیحجاب، دختر نیمهحجاب و نوه با حجاب کامل است.
این معادله در جامعه ما دارد عکس میشود؛ مادربزرگ با حجاب کامل، دختر با حجاب نیمه و نوه بیحجاب. ما با چنین پدیدهای مواجه هستیم. بر اساس پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست…
الان همه دانشگاههای ما مشکل دارند که با مسئله حجاب چهکار کنند؟ مامور انتظامات میگذارند و برخورد میکنند و تذکر میدهند و بحث پیش میآید. صحنههای متعددی در خیابانها دیدید درباره برخورد گشت ارشاد، صحنههایی است که فطرت آدمی نمیپذیرد که یک مواجهه اینطوری با خانمی که حجاب را رعایت نکرده بشود و مامور او را به زور وارد ماشین میکند و آن خانم جیغ میزند و فریاد میکشد. حتی ببینید این دوگانه به اینجا رسیده است که اخیرا یکی از آقایان ائمه جمعه گفتند که اصل در حجاب آن است که صورت هم پوشانده باشد، اما حالا جمهوری اسلامی ارفاق کرده است. این حرفها از کجا آمده است؟
* یا مثال دیگر ما خانم میرزاخانی را داشتیم که نابغه ریاضی بود و رفت در خارج از کشور و یک چهره جهانی است. ما مسئله داریم که این خانم میرزاخانی را اگر بخواهیم به عنوان یک الگوی علمی به جامعه معرفی کنیم باید چهکار کنیم؟ باید تصنعا یک حجاب سرشان بگذاریم؟! یا نه خانم میرزاخانی این بوده. آیا عکسش را در کتابها میتوانیم بگذاریم و در رسانهها نشان دهیم؟!
* آخرین بحث هم این پیامکهاست. پیامک زده میشود [درباره کشف حجاب در خودرو] اولا که بعضا این پیامکها اشتباه است و بعد درخواست میشود که به آنجا بروند و ماشین خوابانده میشود و جریمه میشوند، کلاس گذاشته میشود و… اینها که پمپاژ تنفر میکند در جامعه، نهتنها آنها که با این موارد مواجه میشوند، ناظران بیرونی…
* سوزنچی: شاید بتوان درباره اینکه در ابتدای انقلاب عجله شد برای اجرای الزام حجاب بتوان مناقشه کرد، اما یک قانونی مستقر شده و در جامعه دارد اجرا میشود، قبول هم دارم که یک جایی بد اجرا میشود، اگر به دلیل برخی مشکلات اصل قانون را برداریم داریم کل سیستم را بههم میزنیم. این نیست که اگر این مهره را دست بزنیم، فقط مهره کناری آن جابهجا میشود، کل سیستم را بههم میزنید.
* نصیری: آن آماری که من در ابتدا دادم، کار مرکز پژوهشهای صداوسیما در سال ۱۳۹۶ بود که یک پژوهش بسیار مفصلی هم بود. اینکه فرمودند ۷۰ درصد قائل به عدم الزام حجاب هستند چنین چیزی وجود ندارد. بله، در قشر فوقلیسانس و دکترا این آمار میتواند باشد، نزدیک شصتوخردهای درصد میگویند الزام نباشد، اما شما باید فضای عمومی جامعه را ببینید؛ کشوری که تهران دارد، شهرستان هم دارد. از افراد پرسیدهاند که حجاب زنان باید چگونه باشد؟
۶۶.۳ درصد گفتهاند پوشش کامل بهجز کفین و صورت، حالا چه با مانتو و چه با چادر، ۲۵ درصد گفتهاند پوشش حداقلی یعنی روسری باشد، اما یقهاش باز باشد و مقداری از مو هم دیده شود… این آماری هم که گفتم بالای ۷۰ درصد مخالف حجاب الزامی هستند برمیگردد به آماری که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه کرده و نکته جالب آن هم این بود که در شهر قم هم درصد مخالفین الزام بیشتر از موافقین بود و در استانی مثل خراسان جنوبی نیز این درصد با هم مساوی بود. البته آمارهای دیگری هم هست که کمی متفاوت است.
اما از نکات جالب این است که ما به دلیل اینکه نتایج آمارها در این موضوع خیلی مطلوب ما نبود آن را منتشر نکردهایم. همانطور که آقای دکتر سوزنچی فرمودند، بنده هم معتقدم که اگر الزام حجاب برداشته شود درصد بسیار محدودی هستند که عریان میآیند بیرون، من این تعداد را زیر ۱۰ درصد میبینم. ببینید یک وقت قانونی وضع میکنید که در برابر آن ۷۰ درصد مقاومت است و یک وقت هم قانونی میگذارید که در شدیدترین حالت ۱۰ درصد مقاومت میکنند. با ۱۰ درصد مقاومت میتوانید جریمه و مجازات بگذارید.
* سوزنچی: اگر ما در کشوری لیبرال زندگی کنیم، میگویند مرز اینها قراردادی و توافقی است؛ اما وقتی یک دینی دارید و مردم هم به شکل کلی به آن ملتزم هستند محدودهها را نمیتوانیم با سلیقهها تعیین کنیم. ایشان در آمارشان میگویند ۷۰ درصد حجاب شرعی را رعایت نمیکنند پس ۷۰ درصد دارند مقاومت میکنند؛ این دو خیلی با هم فرق دارند. من میتوانم بپذیرم که ۷۰درصد حجاب شرعی را رعایت نمیکنند، اما معنایش این نیست که ۷۰ درصد میگویند قانونی نباشد.