مقایسه شجرهنامه استاد آواز ایران با باخ
روزنامه هفت صبح، نگین باقری | فکر میکنید این ژنتیک است که عادتها و مهارتهای آدمها را میسازد یا اینکه افراد تحت تاثیر محیط و جامعه به یک جایگاه اجتماعی میرسند؟ فکر میکنید که اگر پدر محمدرضا شجریان صدای خوبی نداشت یا خود او دوران جوانی دچار حادثهای میشد که دیگر ما امروز نام او را نمیشناختیم، همایون شجریان هنوز فرصت این را داشت که امروز به ستاره موسیقی تبدیل شود؟ خلاصه این سوال این است که از بین ژنتیک یا محیط کدام یک تاثیر بیشتری در ظهور یک هنرمند میگذارد؟
داریوش فرهود، متخصص ژنتیک با مطالعه یکی از گزارشهایی که درباره شجرهنامه استاد شجریان در روزنامه هفت صبح منتشر شده بود، یادداشتی در اختیار این روزنامه قرار داده که تقریبا به همین سوال جواب میدهد. این یادداشت بهانهای شد برای گفتوگویی مفصلتر با او. فرهود را به عنوان پدر علم ژنتیک ایران میشناسند.
او سال ۱۳۵۱ اولین فردی بود که با تحصیلات ژنتیک وارد ایران شد و اولین کرسی این رشته را در دانشگاه تهران به راه انداخت. او در این یادداشت که در صفحه ۳ منتشر شده، شجرهنامه ژنتیکی استاد محمدرضا شجریان ترسیم کرده و به همراه عکسهایی از شجرهنامههای ژنتیکی موسیقیدان نابغه (باخ) توضیح داده که تا چه اندازه هنرمند بودن در دودمان شجریان، تحت تاثیر ویژگیهای ژنتیکی آنها بوده است. برای اینکه دقیقتر متوجه تاثیر ژن یا محیط بر شکلگیری هنر شویم، با او گفتوگویی مفصل داشتهایم که شاید جوابی برای سوال ابتدای این متن بتوانیم پیدا کنیم:
* اگر فردی وقت و هزینه مادی زیادی بکند آیا با تست ژنتیک میتواند بفهمد که استعداد هنری دارد یا نه؟
بله. ما امروز با نمونه گرفتن از افراد به روشهای جدیدی میتوانیم تعیین کنیم که چه مهارتها و هنرهایی در آنها وجود دارد. در این روش اول از آنها خون میگیرند و بعد مشخص میکنند که فرد چه مهارتهایی میتواند داشته باشد.
* یعنی دقیقا نوع مهارت فرد هم مشخص میشود؟
نه. این آزمایشها مشخص نمیکند که فرد چه مهارتی دارد. هنرمند بودن، لطافت طبع است و این لطافت طبع را حتی در صحبت کردن، راه رفتن، نگاه کردن هم میتوان مشاهده کرد. برای مثال من نسخهای از خطاطی آقای شجریان دارم که به سال ۱۳۴۹ برمیگردد و بسیار زیباست. به خاطر این است که همیشه تاکید میشود که در یک خانواده هنرمند نباید همه اعضا هنرمند باشند بلکه استعداد ژنتیکی هنری میتواند به هر سمتی برود.
برای مثال در شجرهنامه آقای شجریان یکی از برادران ایشان گریمور شدهاند. انتقال صفات هنرمندی میتواند از راه اثرات محیطی و خانوادگی نیز به فرزندان منتقل شود. نتیجه آن نشان میدهد که آوای خوش و صدای دلپذیر از زندهیاد حاج مهدی شجریان (پدر استاد شجریان) و شاید هم اجداد پدری و مادری به نوادههایشان به ارث رسیده است.
* یعنی در یک خانواده اگر استعداد ژنتیکی هنر وجود داشته باشد، میتواند در هر فرد به شکل متفاوتی ظهور پیدا کند؟
بله. اگر اطلاعات بیشتری از خانواده شجریان داشتم و میدانستم که دقیقا هر فردی مشغول چه مهارتی است، میتوانستم این موضوع را دقیق تر بررسی کنم که هر کدام از اعضای این شجره کدام نوع از هنر را دنبال کرده است. همچنین اگر هم کسی در این شجرهنامه اصلا به سمت هیچ هنری گرایش نداشته میتوانستیم ادعا کنیم که احتمالا کسی او را به سمت هنر هل نداده، کمتر در محیط قرار گرفته، کمتر او را تایید کرده یا عوامل محیطی دیگری وجود داشته که به سمت هنر حرکت نکرده است.
* در هنرمند شدن، ژنتیک تاثیر بیشتری دارد یا عوامل محیطی؟
هر دو. نمیتوانیم بگوییم که کدام بیشتر موثر است. صفاتی مثل سخاوت، خشونت، مهربانی، شجاعت یا صفات هنری توسط تعدادی ژن اداره میشوند. یعنی امکان اینکه عوامل محیطی روی آن اثر بگذارد زیاد است. مثلا در بررسیهای انجام شده، قد پسرها افزایش یافته است یا بعد از جنگ دوم جهانی رفتهرفته با مهاجرت چینیها به آمریکا قد آنها افزایش پیدا کرد.
حالا عادتها هم میتوانند رفتهرفته وارد ژنتیک شوند. یعنی محیط و ژن میتوانند بر یکدیگر تاثیر بگذارند. امروز یکی از بهترین شاخصهایی که میتوانیم برای خشونت در نظر بگیریم، رانندگی است. بلند صحبت کردن، کم شدن فاصله افراد نسبت به هم، خطاب کردن همدیگر با دوم شخص مفرد، پرتاب کردن چیزها و رفتارهای مشابه، مظاهر خشونت هستند.همانطور که میبینیم امروزه روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ جیب بر را از خیابان جمع میکنند.
من به عنوان متخصص ژنتیک بیم این را دارم که ملت ما ملت خشنی شود. تمام ۱۱۴ سوره قرآن با نام خداوند بخشنده مهربان شروع میشود اما بخشندگی و مهربانی از بین مردم ما و در کشورهای دیگر دارد رخت برمیبندد و عوامل محیطی تاثیر زیادی در این موضوع داشته است.
* با توجه به اشارهای که به تاثیر عوامل محیطی بر هنرمند شدن یا نشدن افراد داشتید، در شجرهنامه ژنتیکی باخ یا داروین میبینیم که زنان کمتر به موفقیت دست پیدا کردهاند. همین موضوع را در شجرهنامه آقای شجریان هم میبینیم. این یعنی محیط دخالت زیادی در سرنوشت فرد و شانس او برای رسیدن به موفقیت داشته است.
دقیقا همینطور است. امسال یک جایزه نوبل شیمی به زوج خانمی از آلمان و آمریکا داده شد. اسم کشف آنها قیچی ژنتیکی نام داشت. من در مقالهام بررسی کرده و دیده بودم که از میان همه افرادی که جایزه نوبل برده بودند زنان بیش از ۵۰ نفر و مردان بیش از ۸۰۰ نفر بودهاند. پس عدم تناسب جنسیتی حتی در اروپا وجود داشته و در ایران هم این عدم تناسب وجود داشته است.
* فکر میکنید کسی که در خانوادهاش هیچ وقت هنرمندی هم وجود نداشته، محکوم به این است که هیچ وقت خودش هم هنرمند نشود؟
نه اینطور نیست. فکر کنید که فرد در روستایی کار کرده که هنرش کشاورزی بوده است. یعنی فضایی نبوده که هنرش را در آن بروز دهد بلکه او هنر به معنای امروز ما را ندیده یا نمیشناخته است. ما نمونههایی را میبینیم که فرد آوازهخوان، پسرش خطاط و دخترش نقاش شده است. این یعنی هنر از نظر ژنتیکی به معنای طبع ظریف است و از رشتهای به رشته دیگر میتواند قابل تبدیل باشد و در خانوادهها به اقسام مختلفی ظهور پیدا کند.
* یعنی افرادی را نداریم که در نسل ژنتیکی پی در پی هنرمند نباشند؟
نمیتوانیم این ادعا را کنیم چون در محیط است که ژنها به بیان و ظهور میرسند. خیلی از ژنها در بدن فرد خفته هستند اما اگر محیط انگیزهای برای آن ایجاد کند، میتواند بیدار شوند. این ژنها تا امروز وظیفه خاصی نداشتهاند اما از یک زمانی به بعد روشن شده و بالفعل میشوند. شاید جد پدری آقای شجریان کشاورز یا شاید چوپانی بوده که برای گوسفندانش خوب چهچهه زده است. به قول سعدی، باران که در لطافت طبعش خلاف نیست، در دشت لاله روید و در شورهزار خز. یعنی توانایی آن ژن در محیط دیگر میتواند به چیز دیگری تبدیل شود.
* غیر از شجرهنامه ژنتیکی آقای شجریان روی شجرهنامه ژنتیکی فرد دیگری هم مطالعه کردهاید؟
۳۰، ۴۰ سال پیش یک بیماری را در دودمانی در ایران، شامل پنج نسل و ۲۰۰ نفر پیدا و مدت زیادی روی آن مطالعه کردم که مقالات زیادی از آن منتشر شد. این شجرهنامه تبدیل به بزرگترین شجرهنامه آن بیماری اسکلتی در دنیا شده است. شجرهنامههای ژنتیکی را معمولا روی بیماریها انجام میدهند و کمتر میبینیم در ایران که شجرهنامه ژنتیکی برای یک فرد ترسیم کنند. به خصوص اینکه اطلاعات افراد قبل از دوره قاجار زیاد در دسترس محققان قرار ندارد.
*** داریوش فرهود| علم ژنتیک به عنوان توارث و انتقال بیماریها از والدین به فرزندان کاملا شناخته شده است. انواع توارث تک ژنی شامل نهفته، بارز و وابسته جنس، به عنوان مدلهای انتقال حدود ۲۰هزار آسیب ژنتیکی در انسانها شناخته میشوند ولی شاید توارث چند ژنی صفات و خلقیات و خصوصیات ظاهری، مهمتر از توارث بیماریهای تک ژنی بدن باشد.
در روزگاران قدیم توارث فقط فقط با ویژگیهای ظاهری و شباهتها (قد، وزن، قیافه، اجزای صورت و…) شناخته میشد. یکی از انواع صفات، مهارتها و ویژگیهای هنری مانند شاعری خطاطی و همچنین خوانندگی (خوش صدایی) است. حتی آهنگ صدا (گفتار و خنده) هم یک صفت ژنتیکی است. یعنی از صدای گفتار حتی از پشت تلفن میتوان شباهت فرزندان با والدین را تشخیص داد. بررسی نقش توارث در دودمانهای (شجرههای) هنرمندان خارجی بسیار رایج بوده است.
شجرهنامه مشترک دو دانشمند انگلیسی داروین و گالتون یکی از این دودمان نامههاست ولی از همه این شجرهنامهها (درخت توارث) جالبتر خاندان موسیقیدان بزرگ و سرشناس آلمانی به نام باخ است که در تصاویر هم دیده میشود.البته افراد یک خاندان بزرگ هنری حتما همگی نباید خواننده باشند بلکه با شاخههای دیگری از هنر مانند نوازندگی، نقاشی، خطاطی یا رشتههای مرتبط شناخته میشوند.
پس از درگذشت اسطوره آواز ایران، زندهیاد محمدرضا شجریان بر آن شدم که شجرهنامه شجریان را ترسیم کنم که نتیجه آن نشان میدهد که آوای خوش و صدای دلپذیر از زندهیاد حاج مهدی شجریان (پدر استاد) و شاید هم اجداد پدری یا مادری به نوادگانشان به ارث رسیده است. انتقال صفات هنرمندی میتواند از راه اثرات محیطی و خانوادگی نیز به فرزندان منتقل شود یعنی عوامل محیطی میتوانند منجر به بیان ژنها شوند. (اطلاعات مربوط به این شجرهنامه از مقاله درج شده در روزنامه هفت صبح برداشت شده است)
توضیحات
*
توضیحات
*
توضیحات
*