مصائب مرد همیشه ناراضی استقلال
روزنامه هفت صبح | ششماه پیش همه با اشتیاق در انتظار حضور بازیکن افسانهای روی نیمکت استقلال بودند اما حالا انگار اطمینان از بین رفته است. استقلال درجایگاه ششم قرار دارد و باخت و تساویهای پیاپی آنها را حتی در خطر ازدستدادن سهمیه آسیا قرار داده است. میراث زیبای استراماچونی مستحق این لطمه نبود.
آسیبدیدگی؟ بدشانسی؟ کرونا؟ نمیدانیم. هرچه هست این ایده در میان استقلالیها شکل گرفته که شیوه مواجهه مجیدی با این بحرانها مناسب نبوده است. در استقلال و پرسپولیس و حتی تیم ملی، سرمربی بهنوعی مدیریت تیم را بهعهده میگیرد. اتوریته سرمربی است که به تیم و به روند آن نظم و هارمونی میبخشد.
مسئله فقط بحث تاکتیک و یا مسائل فنی نیست. سرمربی و دستیارانش باید شرایط مناسب را برای آرامش تیم مهیا کنند. باید روحیه جنگندگی را تشدید کنند، باید بر سازوکار مرخصیها و تمرینها نظارت کنند. کاری که برانکو البته با کمک کریم باقری در پرسپولیس انجام داد و تیم آتشفشانی اولین و دومین فصل حضورش را به تیمی بیحاشیه و فرمانبردار بدل کرد.
کاری که کیروش در تیم ملی انجام داد و نظم آهنینی که برقرار کرده بود و به فدراسیون فهمانده بود که مدیران نهچندان مسلطشان نمیتوانند روی حرف او و برنامههایش حرفی بزنند. اما مجیدی بهنظر نمیرسد ایدهای در این مورد داشته باشد. انگار وظیفه خود نمیداند که در مورد بینظمیها و مرخصیها و پرخاشگریها ورود کند و کاهلانه و شاید هم زیرکانه این بخش را به دیگران سپرده است.
به این ترتیب او همیشه میتواند کاراکتر اپوزیسیون را برای خود حفظ کند. همیشه میتواند شکایت کند و همیشه میتواند بیشتر بخواهد و اتفاقات را به مقصران دیگر حواله کند. داورها، برنامهریزها، پزشکها، مدیرها، رئیس فدراسیون، وزیر و…. این روندی است که همتای مشهور او در سرخها نیز پیش از این داشت. علی کریمی را میگویم که حتی در تیمهایی که سرمربیگری میکرد نقش اپوزیسیون را برعهده میگرفت. برخلاف روش برانکو و البته یحیی گلمحمدی.
مجیدی باهوش است اما روحیاتش و تمایل غریبش به قرارگرفتن در نقش ناراضی، راه او را به سمت موفقیت در سمت مربیگری سد کرده است. برای یک سرمربی او باید چهره بیتفاوتتر و خنثیتری داشته باشد، اگر توقع چهره بشاش نداشته باشیم! او در برنامههای تلویزیونی هم که حضور داشت راه تعامل و حرفزدن را میبست. و با سرعت به کالبد مرد ناراضی فرو میرفت.
استقلال فعلی مجموعهای از بازیکنهای با استعداد اما پرخاشگر و ناآماده است که بهشکلی متناسب در تارعنکبوت بدشانسی هم اسیر شدهاند؛ از حق نگذریم استراماچونی هم ید طولایی در این نمایش اپوزیسیون داشت اما او میتوانست روابط صمیمانهای با اعضای تیم خود برقرار کند و البته دانش فنیاش هم بازیکنان استقلال را بهشدت تحت تاثیر قرار داده بود.
حتی برخی میگویند، بازی خوب استقلال مقابل پرسپولیس تحت تاثیر ادامه آموزههای استراماچونی بود و اگر در انتها بازی به تساوی کشیده شد، بهخاطر نقش مجیدی و تعویضهای اشتباهش بود! حالا در غیاب استراماچونی، شارژ مجیدی رو به خالی شدن است. تیم او دست به گریبان با ناملایمات از کورس قهرمانی جا مانده و شاید سهمیه را هم از دست بدهد. کسی در هوش و ظرفیت فکری و جسمی مجیدی شکی ندارد اما آیا مجیدی میتواند سرمربی موفقی باشد؟