مرحله انکار شکست از اعتیاد
روزنامه هفت صبح، علی مزینانی | دیروز نشستی در دفتر مطالعات رسانهها با موضوع رسانهها و موضوع اعتیاد برگزار شد که فرصت شد نکاتی را از تجربه کاریام در سازمان بهزیستی و سپس یک روزنامه بگویم که مهمترینش رقابت سه رویکرد متفاوت در نظام قانونی و اجرایی کشور برای پیشگیری و درمان اعتیاد است.
* اول / همان رویکرد پاک کردن صورت مسئله با جمع آوری و نگهداری معتادان و تبلیغات مستقیم برای پیشگیری است. این رویکرد در عالیترین سطوح هوادار دارد چنانکه یکی از مقامات ارشد گفته بود قبل از این که به این مسئولیت برسم، آرزو میکردم بتوانم روزی اینها (معتادان) را از خیابان جمع کنم (نقل به مضمون) پایگاه اصلی مدافعان جمعآوری وزارت کشور است. طرحهای جمعآوری شکست میخورند اما همیشه تکرار میشوند.
نقطه شروع تکرار طرحهای جمع آوری هم موجهای رسانهای است که شکل میگیرد و مسئولان در پاسخ به مطالبات افکارعمومی یک طرح ضربتی برای جمعآوری و نگهداری اجرا میکنند. مثال خوب آن پرونده گورخوابی معتادان است که بهانه تکرار طرح جمعآوری و نگهداری معتادان متجاهر را داد و ظرف یک سال اخیر در سطح وسیع اجرا میشود و میلیاردها تومان صرف نگهداری سه ماهه این معتادان و سپس رهاسازی و مجددا جمعآوری آنان میشود.
* دوم / رویکرد پزشکی است که همه چیز را درمانی میبیند و نهایتا به خدمات روانشناسی برای معتادان اعتقاد دارد. این رویکرد که طبیعتا وزارت بهداشت پایگاه آن است قوی و منسجم است و با حضور پزشکان در همه سازمانها و مراکز صدای قوی دارد که البته تا زمانی که منافعش به خطر نیفتد، ساکت است و با رسانه تعامل چندانی ندارد. آخرین بار که صدایی از این پایگاه شنیدیم ماجرای توزیع شربت متادون در داروخانهها بود که جناح افراطی پزشکی سعی داشت قدم آخر را بردارد و با اعتیاد مثل یک بیماری جسمی برخورد کند که دارویش را از داروخانه میگیرند. حجم بیزنس درمان اعتیاد گستردهتر از آن چیزی است که تصورش را بکنید.
* سوم / رویکرد اجتماعی که مددکاران و متخصصان اجتماعی مدافع آن هستند که درمان دارویی فقط در مراحل اولیه برایشان اهمیت دارد و همه چیز را پزشکی نمیبینند و به مسایل فردی، خانوادگی و اجتماعی معتاد توجه دارند. پایگاه قدیمی مدافعان این دیدگاه سازمان بهزیستی بوده که البته ظرف دو سال گذشته با حضور رئیس قبلیاش در نقش استاندار تهران و نگاه تیم مدیریتی جدید کم فروغ شده و تمام انرژی و ظرفیت این سازمان در اختیار طرح نگهداری معتادان قرار گرفته است.
رسانهها هم کمتر به این دیدگاه نزدیک هستند چون مانند طرحهای جمعآوری یا درمانی قابلیت نمایشی ندارند و از طرفی سخنانشان با برچسبهای خطرناکی همراه است که ممکن است برای رسانه دردسرساز شود. برای مثال ۱۰سال پیش صحبت از مهارتهای زندگی و نقش آن در پیشگیری از اعتیاد به سادگی این روزها نبود. به یاد دارم که یکی از بولتنهای خاص از ترویج مهارتهای زندگی به عنوان ترویج ارزشهای غربی یاد میکرد.
۱۰سال پیش که در بهزیستی مشغول بودم آمار معتادان که ستاد مبارزه با مواد مخدر آن را تایید میکرد یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بود. امروز نماینده ستاد تعداد را دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر اعلام کرد. به همین سادگی شکست بزرگ در پیشگیری و درمان اعتیاد عیان است اما همه در حال انکار شکست دو رویکرد اصلی «جمع آوری» و «پزشکی» هستند.
به گونهای که در این نشست درخواست نماینده ستاد مبارزه با مواد مخدر از رسانهها این بود که با جریانسازی خبری، مدت زمان نگهداری اجباری معتادان متجاهر در مراکز تحت پوشش بهزیستی از ۳ ماه ، به دو سال افزایش یابد تا فرصت درمان کامل آنان فراهم شود. احتمالا بعد از شکست طرح دو ساله ، تمدید زمان به ۵ سال هدف خواهد بود، غافل از اینکه چرخه شیوع اعتیاد هزاران نفر جدید را به معتاد خیابانی تبدیل کرده و فقط زمان و هزینه است که از دست میرود.