کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۴۷۶۱۹
تاریخ خبر:

مدرسه مشترک آغداشلو و کیارستمی در قلهک

روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | تهران مدرسه‌های عجیبی دارد.مدرسه‌هایی که در آن بزرگانی در عنفوان کودکی یا در میانه نوجوانی درس خواندند اما در آن دوران نمی‌دانستند که در حال پرورش چه کسانی هستند و آن افراد چه آینده‌ای خواهند داشت. داستان امروز ما داستان دو مدرسه با چنین مختصاتی است؛ یکی در شمال تهران در محله قلهک با نام دبستان «جم» و دیگری در محله امامزاده یحیی با نام دبیرستان «بَدِر». مرور تاریخی این هفته ما از سرنوشت این دو مدرسه و چهار فارغ‌التحصیل از هرکدام از این مدارس را از دست ندهید.

شریعتی یا همان جاده قدیم شمیران را که بیایی بالا چند ده متر بعد از ایستگاه متروی قلهک، خیابانی در سمت شرقی وجود دارد به نام خیابان سجاد. وارد خیابان که بشوی سمت چپ، ملک بزرگی است که در حال حاضر مدرسه‌ای است به نام فردوسی.

ما به نقل از خاطرات لیلی گلستان به چهار نفر از دانش‌آموزان این مدرسه اشاره داریم که دست بر قضا، دو نفر از آن‌ها هم در روزهای گذشته حسابی خبرساز بودند یعنی: آیدین آغداشلو (۱۳۱۹)، عباس کیارستمی (۱۳۱۹)، علی گلستانه (۱۳۱۹) و علی اکبر صادقی (۱۳۱۶). بیایید با هم بخشی از مصاحبه لیلی گلستان با امید فیروزبخش که در قالب کتابی توسط نشر ثالث منتشر شده را بخوانیم تا بفهمیم از چه صحبت می‌کنیم.

«به مدرسه جنت که در قلهک بود رفتم. تا کلاس ششم دبستان در آنجا بودم. کنار ما یک مدرسه پسرانه بود به نام جم که در همان سال‌ها کسانی که آنجا درس می‌خواندند بعدها آدم‌های مشهوری شدند. خیلی کلاس عجیبی بود که همه این‌ها با هم در آن کلاس بودند، علی اکبر صادقی، آیدین آغداشلو، عباس کیارستمی و على گلستانه. (البته سن اعلامی برای آقای صادقی به سه نفر دیگر نمی‌خورد) چه کلاس پرباری بوده است آن کلاس و وقتی مدرسه تعطیل می‌شد، پسرهای آن مدرسه هر کدام از ما را به خانه می‌رساندند! بی‌حرف و بی‌هیچ حرکت زیادی فقط پشت ما راه می‌آمدند، همین. در سکوت کامل. آن وقت‌ها اینجوری بود! همه چیز در سکوت و نگاه می‌گذشت.»

همین حالا در خصوص اینکه نام این مدرسه جم بوده یا فردوسی، دچار سرگیجه شدید. درست است؟ بیایید تا شرح ماجرا را به نقل از یک گزارش سایت مشرق نیوز، به طور دقیق به شما بگوییم.
زمین این مدرسه از سال ۱۳۲۸ توسط یک فردی به نام مرحوم دانشور برای مدرسه در اختیار (احتمالا) آموزش و پرورش قرار می‌گیرد. در ابتدا مدرسه انجمن فرهنگی ایران و آلمان اینجا شکل می‌گیرد (که احتمالا همان مدرسه جم است) و بعد از آن از سال ۱۳۶۰ مدرسه به دبستان ایران تغییر نام می‌دهد و امروز هم به مدرسه فردوسی رسیده است.

اینکه چرا این مدرسه دخترانه شده است هم داستانی دارد. ظاهرا مدرسه ایران بعد از انقلاب معمولاً یک سال پسرانه می‌شد و یک سال دخترانه و بعد از مدتی دیگر به صورت دخترانه باقی مانده است. البته برخی هم می‌گویند که هر دو مدرسه دخترانه و پسرانه با هم فعالیت داشتند. به هر حال نکته این است که در همین زمینی که فعلا مدرسه فردوسی قرار دارد، روزگاری آن افرادی که گفتیم با هم درس می‌خواندند.

داستان حضور این افراد و به طور خاص کیارستمی و آغداشلو در دبیرستان جم جالب است. کیارستمی در کودکی در اختیاریه زندگی می‌کرد که خود آن را «بیابان برهوت» می‌نامد. دوران دبستان او در مدرسه‌ای به نام دبستان بهرام می‌گذرد که آن قدر شاگرد ناخلف داشت که کنایه وار به «دانشگاه بهرام» یا بدتر از آن به «گاودانی» معروف بود.

بعد از آن است که کیارستمی وارد دبیرستان جم قلهک می‌شود. از اینجا به بعد روایت آشنایی کیارستمی و آغداشلو را به نقل از کتاب «خانه‌ای با شیروانی قرمز: گفتگو با عباس کیارستمی و آیدین آغداشلو، اثر مرجان صائبی» از نشر ثالث بخوانید. سخنان به نقل از کیارستمی بیان شده است:
«کلاس هفتم که دانشنامه‌ام! را از دانشگاه بهرام گرفتم بورسیه شدم و برای ادامه تحصیل به مدرسه قلهک رفتم! چون مدرسه بهرام تا هفتم کلاس داشت.

فکر کنید یک آدم با این ویژگی‌ها و اطلاعات و این همکلاسی‌ها یکباره وارد دبیرستان «جم» قلهک شود… واقعا خودم را باخته بودم. یک مقدار از عزلت من ناخواسته و ناشی از هراس بود[ خنده ]. گوشه دیوار می‌ایستادم و می‌دیدم این شاگردها هیچ شباهتی به همکلاسی‌های قبلی من ندارند. آیدین یکی از شاگردان آن مدرسه بود که همان روزهای اول و دوم متوجه او شدم.

در مدرسه جم قلهک با طبقه نیمه مرفهی برخورد کردم که هیچ شباهتی به ما نداشتند و همگی در یک سن بودند و بعضی‌ها با راننده به مدرسه می‌آمدند و طبقه دیگری بودند.یادم هست جهانسوز بهرامی، گوزنی را کشیده و در اتاق مدیر مدرسه (آقای علیم مروستی) گذاشته بود. من می‌رفتم از پشت پنجره دفتر، نقاشی بهرامی را نگاه می‌کردم.

همه ما نقاشی می‌کردیم چون ارزان‌ترین وسیله برای همه ما بعد از خاک بازی نقاشی بود. آیدین نیمکت روبه‌رو جلوی من نشسته بود و نقاشی می‌کرد. علی‌اکبر صادقی و… یک روز آیدین داشت نقاشی می‌کشید، من از سر شانه‌اش سرک کشیدم که نقاشی‌اش را ببینم ولی آیدین با اخم آن را زیر نیمکت پنهان کرده…یادم نیست تا کی طول کشید تا تأثیر واکنش تند و نامردانه او را بابت یک نگاه فراموش کردم! یادم هست مدت‌ها با هم سلام و علیک نداشتیم.

البته یادم نیست با چه کسی هم سلام و علیک داشتم! بعد هم این که آیدین و بچه‌های آن‌جا تیم خودشان را داشتند و من تیم نداشتم…آیدین کلاس هشتم آنفلوآنزا گرفت و بعد به کلی فلج شد… آیدین یک سال به مدرسه نیامد و من هم کلاس هشتم به خاطر وفاداری و نه پایه ضعیف! یک سال با آیدین مردود شدم! سال بعد که آیدین برگشت، آیدینی نبود که من سال اول دیدم.

به کلی تفاوت کرده بود و نمی‌دانم خودش تأیید می‌کند یا نه. همکلاسی دیگری در دارودسته آیدین بود به نام فیض‌الله پیامی، بچه باسوادی بود و برای آیدین کتاب می‌آورد. آیدین که برگشت، یکمرتبه آدم دیگری شده بود. یک سال خوابیده و کتاب خوانده بود.»

این دو تن در طول زندگی حرفه‌ای خود البته کمتر مراوده‌ای با هم داشتند ولی حالا و در موج جدید بیان روایت‌های زنانه با اتهامات آزار جنسی، دست سرنوشت هر دو را در کنار هم گذاشته است. ۴ سال بعد از مرگ عباس کیارستمی و در سال‌های بازنشستگی آغداشلو و علی‌اکبر صادقی و علی گلستانه نقاش و البته بعد از فوت بهمن فرزانه و مرتضی ممیزی که دیگر فارغ‌التحصیلان آن مدرسه بودند.

این مطلب ناقص خواهد بود البته اگر نگوییم که چهره شاخص سیاسی مثل علی‌اکبر ناطق نوری هم در این مدرسه تحصیل کرده و ظاهرا دختران هاشمی رفسنجانی نیز در همان مدرسه‌ای درس خواندند که خانم لیلی گلستان در آن تحصیل کرده است.

کدخبر: ۳۴۷۶۱۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر