مدرسه بچههای پایین؛ کیمیایی، قریبیان و احمدی
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی| تهران مدرسههای عجیبی دارد.مدرسههایی که در آن بزرگانی در عنفوان کودکی یا در میانه نوجوانی درس خواندند اما در آن دوران نمیدانستند که در حال پرورش چه کسانی هستند و آن افراد چه آیندهای خواهند داشت. داستان امروز ما داستان دو مدرسه با چنین مختصاتی است؛ یکی در شمال تهران در محله قلهک با نام دبستان «جم» که منتشر شد و دیگری در محله امامزاده یحیی با نام دبیرستان «بَدِر». مرور تاریخی این هفته ما از سرنوشت این دو مدرسه و چهار فارغالتحصیل از هرکدام از این مدارس را از دست ندهید.
* یک: خیابان ری را که بیایی بالا به سمت خیابان امیرکبیر و وارد کوچه آبشار که بشوی، وارد محله امامزاده یحیی میشوی. محلهای قدیمی در بافت تاریخی تهران. روبهروی کوچه آبشار کوچهای هست به نام هداوند که در واقع یک کوچه بن بست است. ابتدای این کوچه خانهای است به نام خانه نصیرالدوله.
* دو: میرزا احمدخان نصیرالدوله که نام خانوادگی بَدِر را برای خود برگزید؛ در سال ۱۲۴۹ در رشت به دنیا آمد. دو سال قبل از مشروطه وزیر مختار یا همان سفیر ایران در بلژیک بود و بعد از آنکه شوهر خواهرش، وثوق الدوله، نخست وزیر شد، معاون و سپس کفیل (سرپرست) وزارت خارجه شد. در کابینه دوم وثوق الدوله اما به وزارت معارف رفت. بعد از این دو سمت او به ترتیب به ریاست دیوان عالی کشور و یک دوره دیگر به عنوان وزیر معارف رسید.
* سه: نصیرالدوله را از پیشگامان آموزش و پرورش مدرن در ایران و دولتمرد دوران قاجار و پهلوی میدانند. اولین مؤسسه تربیت معلم برای مدارس ابتدایی با نام دارالمعلمین مرکزی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی و در دوران وزارت او تأسیس شد. دارالمعلمات نیز که برای تربیت معلمان زن بود در زمان وزارت او تأسیس شد. همچنین مدرسه موسیقی که تا آن زمان وجود نداشت. بدر نخستین دورههای آموزشی شبانه بزرگسالان (اکابر) را نیز در اول مهر ۱۳۰۵ در ۱۰ مدرسه تهران با ۸۰۰دانش آموز دایر کرد.
* چهار: خانهای که از آن صحبت کردیم در سال ۱۲۷۲ تاسیس شده و جالب خواهد بود اگر بدانید که نصیرالدوله در این خانه با شهید مدرس دیوار به دیوار بود. آنطور که آقای روحالله پارسا در سایت انجمن مفاخر معماری ایران نوشته: «دبیرستان بَدِر (همنام نصیرالدوله) در حقیقت در فضای خانه اعیانی «نصیرالدوله» شکل گرفته بود. البته جبهه شمالی خانه نوسازی شده در سه طبقه که در همه اتاقها کلاس تشکیل میشد.
ساختمانهای شرقی و غربی و جنوبی همچنان با معماری زمان قاجار باقی مانده بود که بیشتر به صورت انباری،محل سکونت سرایدار و محل نمایشگاه دائمی کارهای دستی دانشآموزان و به قول امروزیها مکان مناسب جهت کارهای فوق برنامه نظیر تمرین تئاتر برای اجراهای رسمی یا برقراری محفل مشاعره و تمرین موسیقی و فعالیتهای روزنامهنگاری استفاده میشد.»
* پنج: از این مدرسه دستکم چهار هنرمند سرشناس فارغالتحصیل شدهاند. مسعود کیمیایی (۱۳۲۰)، فرامرز قریبیان (۱۳۲۰)، احمدرضا احمدی (۱۳۱۹) و اسفندیار منفردزاده (۱۳۱۹). هر چهار نفر همانطور که میبینید هم سن و سالاند ولی البته باید قید کرد که از این میان احمدرضا احمدی در کرمان متولد شده بود و بعد از تحصیلات ابتدایی به تهران آمد.
* شش: ظاهرا البته رفاقت کیمیایی با منفردزاده و قریبیان بیشتر بوده و آنطور که مهرنوش سلماسی در یک یادنامه کیمیایی در همشهری نوشته: «اسفندیار منفردزاده و فرامرز قریبیان مهمترین دوستان این سالها هستند؛ رفقایی که کیمیایی در حدود ۱۰سالگی با آنها به سینماهای محلهشان میرود مثل سینما دماوند در خیابان ری پایینتر از کوچه دردار.»
* هفت: کمی بعد در دوران دبیرستان بدر: «چند سالی است که بچههای خیابان ری برای سینمارفتن به خیابان لالهزار میروند؛ عشق به وسترن و گری کوپر و تماشای چندباره «وراکروز» و «صلات ظهر» در سینماهای لالهزار و خواندن مجله «ستاره سینما». سلیقه سینمایی از همین سالها شکل میگیرد. مدیر دبیرستان عیسی الوند، پدر سیروس الوند است. به گفته اطرافیان، مسعود کیمیایی در دوران تحصیل خیلی اهل درس و مدرسه نبوده.
عشق به سینما، مجله و کتاب و رفاقت با بچهمحلها و هممدرسهایها جذابتر از درس خواندن بوده. اینطور که فرامرز قریبیان در مستند «سوار خسته در من میتازد» المیرا مقدم میگوید وقتی او در مقطعی بهخاطر دعوا از بدر اخراج میشود، کیمیایی هم پابهپای او میآید و مدرسه نمیرود. با تمام فراز و نشیبها کیمیایی سرانجام دیپلمش را از دبیرستان بدر میگیرد.»
* هشت: رفاقتی که در پایان دهه ۳۰ در دبیرستان بدر به بلوغ رسیده بود؛ در پایان دهه ۴۰ (یعنی در آستانه۳۰سالگی این سه شخصیت: کیمیایی و قریبیان و منفردزاده) خود را در سینما و در قالب نخستین فیلم مسعود کیمیایی یعنی «بیگانه بیا (۱۳۴۷)» نشان میدهد. این مثلث البته همکاریهای بیشتری در سالهای بعد نشان داد که اوج آن در فیلم سینمایی گوزنها بود. نکته جالب اینکه در همین فیلم گوزنها هم به این مدرسه اشاره شده است. البته علیرضا بیاتی در وبلاگ خود یعنی یادداشتهای سینمایی نوشته: «دبیرستان بدر فیلم گوزنها، در واقع دبیرستان فیروز بهرام در خیابان سی تیر است.» البته در فیلم ضیافت نیز به این مدرسه اشاره شدهاست.
* ۹: این مدرسه البته ظاهرا فارغالتحصیلان دیگری هم دارد: سیروس الوند (فرزند مدیر این مدرسه)، منوچهر وثوق، حسین گیل، اسفندیار قره باغی، مرتضی (خواننده)، سعید پیردوست، اکبر معززی و از میان بازیگران نسل جدید، حسن جوهرچی و البته بزرگان دیگری در عرصههای مبارزه سیاسی مثل شهید محمد بخارایی و حتی در عرصه علمی مثل دکتر عباس شفیعی که او را پدر علم داروسازی در ایران میدانند.
* ۱۰: سرنوشت آن چهار نفر اما در سالهای بعد از انقلاب کاملا متفاوت میشود. کیمیایی و قریبیان در سینما فعالیت میکنند اما همکاریهای مشترکشان به فیلمهایی مثل تجارت (۱۳۷۳) و رئیس (۱۳۸۵) محدود میشود، احمدرضا احمدی که مدیر موسیقی در کانون پرورش فکری بود، از این سمت رفت و در بخش ویراستاری کانون مشغول شد و به شاعری خود، همزمان با تدوین ادبیات موسیقیایی ادامه داد و اسفندیار منفردزاده هم که در کنار کیمیایی و البته با حضور فرهاد مهراد توانسته بود موسیقی فیلم و البته موسیقی پاپ ایران را متحول کند از ایران رفت و در خارج از کشور هم مواضعی تند علیه حاکمیت ایران گرفت و حالا در لسآنجلس ساکن است.