مخابره تصویری سیاه از ایران ما
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | سریال «تهران» خیلی خیلی کمتر از آنچه پیشبینی میشد سر و صدا به راه انداخت. تیزرهای سریال خبر از یک «اتفاق» می داد اما دستپخت اسرائیلیها نه از باب فنی مورد توجه قرار گرفت و نه از لحاظ محتوایی. تیزرها شائبه «افشاگری» داشت اولی آنچه میبینیم یکسری حرف «کودکانه» است. دنیایی که سازندگان سریال خلق کردهاند شاید برای مخاطب غیر ایرانی قابل باور باشد اما برای ایرانیها هرگز. تازه حرفی که در سریال زده میشود هیچ جذابیتی برای مخاطب غیر ایرانی ندارد و حتی به قدرت تحلیلها و برداشتهای ژورنالیستی هم نیست.
داستان «تهران» فاقد کشش است و مخاطب بعد از دو قسمت از تماشای آن خسته میشود. دوستی به شوخی میگفت وقتی خودمان «گاندو» میسازیم دادههای بیشتری به مخاطب میدهیم که هم سرگرمکننده است و هم تا حدودی افشاگر! درباره سریال «تهران» در این پرونده نوشتهایم؛ گفتههای بهروز افخمی هم ضمیمه مبحث شده است. بخش دیگر پرونده نگاهی است به همه آثاری که ایران را سوژه قرار دادهاند.
درباره زاویه نگاه هر کدام، سابقه سازندگان و کیفیت فنیشان در پرونده امروز نوشتهایم. آنچه مشخص است این که فیلمهای مذکور در مجموع فاقد ارزش فنی و محتوایی هستند. در تعابیر رسانهای از این فیلمها به عنوان «ضد ایرانی» یاد میشود؛ در عمل اما دامنه تاثیر چنین آثاری کم و غیر قابل تامل است.مخاطب ایرانی و غیر ایرانی همچنان میخواهد «ایران» را از زاویه نگاه فیلمساز داخل ایران بشناسد. تاثیر این فیلمها صدچندان است.
تعداد آثاری که ایران را مبنای روایت قرار دادهاند بیش از ۱۰ فیلم است. به برخی از آنها در «پیش درآمد» اشاره شد. در ستون پایین آثار تاریخی مرور شده و در ستون مجاور فیلمهایی که اشارهای به ایران داشتهاند، آمده است. این ۱۰ فیلم هر کدام زاویه نگاه متفاوتی دارند که البته هیچکدام نه شبیه ایران هستند و نه از نظر کیفی قابل تامل.
به این جمع «خورشت آلو بامرغ» مرجان ساتراپی کارگردان انیمیشن «پرسپولیس» را میتوان اضافه کرد. ساتراپی اینبار نه داستان زندگی خود که داستانی فرضی درباره موسیقیدانی به نام ناصرعلی را محور فیلم خود قرار داده و به این بهانه باردیگر مهاجرت از ایران آن هم در واکنش به محدودیتها را به تصویر درآورده است.
«سنگسار ثریا.میم» ساخته سیروس نورسته، «ایران؛ صداهای ناشنیده » داود گرامیفرد، «چائو بللا » مانی مسرتآگاه و مستند «فحشا زیر چادر» ناهید پرسون دیگر آثاری هستند که نگاه مغرضانه به ایران دارند. وجه مشترک این چهار اثر مسائل جنسی است. «ارتباط ایرانی» دیگر فیلمی است که پا را فراتر گذاشته و سراغ وهن عقاید شیعی رفته.
*** تهران| دانیل سیرکین
فضای کلی: تامار رابینان، یک زن یهودی زاده ایران است که در اسرائیل بزرگ شده. او به عنوان عامل موساد برای خنثی کردن یک رآکتور هستهای به ایران میآید تا جنگندههای اسرائیلی بتوانند تاسیسات هستهای را بمباران کنند.
زاویه نگاه به ایران: از همان قسمت ابتدایی مشخص میشود سریال «تهران» دنبال نمایش تصویر «مطلوب» اسرائیلیهاست. وقتی هواپیما مجبور به فرود اضطراری میشود نام تهران لرزه بر تن مسافران میاندازد! گویی ایران جایی است که به پروتکلهای بینالمللی پایبندی ندارد. کم کم نوبت به نمایش چهره ماموران امنیتی میرسد که آدمهایی مخوف هستند. شهر تهران در این سریال هیچ زیبایی ندارد و پر است از درنده خویی آدمها.
کیفیت فنی: سریال تلاش کرده تصویری نزدیک به واقعیت از پایتخت نشان دهد. این تصویر برای مخاطب داخلی قابل باور نیست اما مخاطب خارجی که درکی از ایران ندارد آن را میپذیرد. قصه اما فاقد کشش است.
درباره سازنده: کارنامه شفافی از سازندگان در دست نیست. سریال «تهران» نشان میدهد آنها نه درک درستی از هنر دارند و نه سیاست.
*** مأمور مخفی| یووال آدلر
فضای کلی: داستان فیلم درباره جاسوسی به نام ریچل (دایان کروگر) است که برای سرویس جاسوسی اسرائیل ( موساد ) کار میکند. او مامور میشود اطلاعات سری مهمی از ایران به اسرائیل منتقل کند.
زاویه نگاه به ایران: «مامور مخفی» خواسته بین مردم ایران و حکومت مرز قائل شود. به همین خاطر در چند سکانس چند شخصیت مهربان میبینیم و از این که دیگران درباره ایرانیها نگاهی منفی دارند، دلخور هستند! فیلم در پی القای این مفهوم است که رسیدن ایران به بمب اتم منجر به فاجعه بشری میشود. نکته جالب این که «مامور مخفی» خواسته یا ناخواسته دست داشتن اسرائیل در ترور دانشمندان ایرانی را لو میدهد. در واقع ساخت این فیلم گل به خودی است.
کیفیت فنی: فروش پایین فیلم و رای منفی منتقدان به آن ثابت میکند «مامور مخفی» چه اثر ضعیفی است. این فیلم در روایت یک داستان سرگرمکننده ناتوان است چه برسد به آن که منطبق بر ژانر جاسوسی باشد.
درباره سازنده: یووال آدلر فیلم دیگری به نام وسوسه در کارنامه دارد که گفته میشود اثری ضعیف است.
*** بدون دخترم هرگز| برایان گیلبرت
فضای کلی: فیلم «بدون دخترم هرگز» بر اساس کتابی به همین نام نوشته بتی محمودی و ویلیام هوفر ساخته شده است که گفته میشود ملهم از اتفاقی واقعی بوده. داستان از جایی آغاز میشود که همسر ایرانی بتی، دکتر بزرگ محمودی، از او میخواهد برای ملاقات با خانوادهاش دو هفته به ایران بیایند. آن ها نگران این سفر هستند.
زاویه نگاه به ایران: «بدون دخترم هرگز» نخستین فیلمی است که عنوان ضد ایرانی را بهدست آورد. جهت نگاه این فیلم به سمت حاکمیت نیست و نقد آن به طور مشخص متوجه بافت اجتماعی مردم است. تهران در فیلم شهری نیمه مخروبه نشان داده میشود که گوشه و کنار آن پر است از شعارهای ایدئولوژیک. سازندگان«بدون دخترم هرگز» سعی کردهاند زندگی در ایران را اسفبار و زندگی در آمریکا را سرشار از خوشی نشان دهند.
کیفیت فنی: «بدون دخترم هرگز»حرفش را گل درشت میزند با این حال در لحظاتی داستان مخاطب را با خود همراه میکند. فضای ترسیم شده از تهران، مخاطب داخلی را پس میزند.
درباره سازنده:در کارنامه برایان گیلبرت کارگردان انگلیسی «بدون دخترم هرگز» هشت فیلم دیده میشود. او در مجموع کارگردان متوسطی است.
*** خانهای از شن و مه| وادیم پرلمان
فضای کلی: «خانهای از شن ومه» اقتباسی سینمایی از کتاب آنفرد دوباس با همین عنوان است. فیلم با موضوع کوچ از ایران به دلیل رخدادهای انقلاب ساخته شد. داستان درباره چند خانواده مهاجر ایرانی است که بهخاطر انقلاب از ایران رفتهاند و حالا هر کدام گرفتار مشکلاتی هستند.
زاویه نگاه به ایران: بارزترین زاویه نگاه «خانهای از شن ومه» به ایران را میتوان در مونولوگ سرهنگ بحرانی (بن کینزلی) یافت. او از زمانی میگوید که همسرش خواسته درختان جلو خانه در ساحل دریای خزر قطع شود تا دریا مقابل چشمشان باشد. با تغییر حکومت، کشور دچار سرنوشت درختان میشود و زیباییها یکی یکی از بین میروند! کارگردان با قطع درختان و صدای اره برقی تلاش میکند به این مفهوم شکل عینی دهد.
کیفیت فنی: فیلم «خانهای از شن ومه» در زمان ساخت مورد توجه قرار گرفت. این فیلم قصهاش را در قالب یک داستان سرگرمکننده روایت کرد. با این حال هرگز تبدیل به اثری «شاهکار» نشد.
درباره سازنده: وادیم پرلمان کارگردانی اوکراینی است و «خانهای از شن ومه» معروفترین فیلم اوست.
*** مریم |رامین سری
فضای کلی: فیلم «مریم» از نگاه دختر ۱۷سالهای بازگو میشود که در نیوجرسی آمریکا بزرگ شده است. نقطه عطف فیلم داستانی زمانی است که پسر عموی مریم(علی) از ایران به منظور ادامه تحصیل وارد آمریکا میشود. با ورود او به آمریکا تقابل میان زندگی ایرانی و آمریکایی شکل میگیرد. فیلمساز آرام آرام چهره واقعی علی را نشان میدهد و مشخص میشود او گرایش فراوان به انقلابیون ایرانی دارد و از طرفداران پر و پا قرص امام خمینی است.
زاویه نگاه به ایران: داستان فیلم در ابتدای انقلاب روایت میشود و با نشانههای مستقیم دنبال القای این مفهوم است که انقلاب ایران خشونت و افراطیگری را ترویج میدهد. شمایل علی با همین منظور طراحی شده؛ او با نوع عقایدش بر تروریسم تاکید دارد و آن را به عنوان یک اصل القا میکند!
کیفیت فنی: فیلم «مریم» اثری ضعیف است که با حرفها و شعارهای گل درشت خود به یک بیانیه سیاسی شبیه شده است.
درباره سازنده: رامین سری پدر و مادری ایرانی دارد و خودش در آمریکا بزرگ شده. «مریم»مهمترین فیلم اوست.
*** فرستاده |پرویز صیاد
فضای کلی: «فرستاده» قصه یک ایرانی انقلابی به نام داود را روایت میکند که به آمریکا فرستاده میشود تا یکی از مخالفان انقلاب را در واشینگتن ترور کند اما ماموریتش تغییر میکند و سراغ یکی از افسران سابق رده بالای ساواک میرود. طی اتفاقی میان آنها دوستی برقرار و داستان ترور ملغی میشود.
زاویه نگاه به ایران: فیلم «فرستاده» به شکل مستقیم انقلاب ۱۹۷۹ ایران را نشانه میرود. فیلم شخصیت انقلابی را آرام آرام دچار استحاله میکند که انقلاب از اساس مشکل دارد! مرد انقلابی فیلم در حالی دچار تردید میشود که هنوز حکومت جدید فرصت عرض اندام پیدا نکرده. «فرستاده» همه نشانهها درباره تروریست بودن ایرانیها را نمایش میدهد و نتیجه میگیرد خروجی انقلاب چیزی جز ترویج فرهنگ تروریسم نیست. «فرستاده» آشوبهای داخلی دهه ۶۰ را مصادره به مطلوب میکند و به پای حکومت مینویسد.
کیفیت فنی: «فرستاده» جزو بهترین فیلمهایی است که در مخالفت با ایران ساخته شدهاند.
درباره سازنده: پرویز صیاد برای عامه مردم با شخصیت صمد شناخته میشود. او فیلم اعتراضی «بن بست» را پیش از انقلاب کارگردانی کرده که اثری ممتاز است.