محو کردن یک شهر زیبا در ۷۲ ساعت
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو |تنها دو ماه مانده به پایان جنگ، در فوریه ۱۹۴۵، تعداد ۱۲۵۶ بمب افکن انگلیسی و آمریکایی در ۴ یورش و طی ۷۲ ساعت شهر درسدن آلمان در کنار رودخانه الب را بمباران کردند.
با ۲۰ هزار تن تیانتی. با نابود کردن ۱۲ هزار خانه مسکونی. بمباران کلمه ضعیفی است. شهر را ویران کردند. در این شهر زیبا در آن دوران بیش از ۶۰۰ هزار نفر سکونت داشتند. شهری که به فلورانس آلمان مشهور بود و آکنده از زیباییهای معماری چنان مورد حمله وحشیانهای قرار گرفت که در خوشبینانه ترین آمار ،۲۵ هزار نفر طی کمتر از سه روز کشته شدند.
۲۵ هزار غیرنظامی، مرد و زن و کودک. برخی آمار این رقم را تا ۷۰ و برخی تا ۱۳۰ هزار نفر افزایش میدهند. حملهای که فقط قرار بود تاثیر پیشدستانه داشته باشد و آلمان را راضی به تسلیم سازد.
بسیاری از این اجساد بر اثر دمای بسیار بالای آتشسوزی در حالی جان دادند که لباسهایشان سالم باقی مانده اما اعضای بدنشان بر اثر حرارت غیرمستقیم سوخته و به خاکستر تبدیل شده است، این حالت برای گروهی پیش آمد که در پناهگاهها قرار داشتند.
یک گزارش نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۵۳ از عملیات به عنوان بمباران توجیه شده یک هدف نظامی و صنعتی، که ۱۱۰ کارخانه و ۵۰هزار کارگر را در پشتیبانی از اقدامات نظامی آلمان در خود جای داده بود، توجیه کرد.
برخلاف این گزارش، پژوهشگران متعدد این گونه استدلال کردهاند که زیرساختهای مخابراتی، پلها و مناطق وسیع صنعتی خارج از شهر هیچیک بهطور کامل هدف قرار نگرفتند. درسدن بعد از جنگ به تدریج بازسازی شد و حالا با جمعیتی حدود ۴۰۰ هزار نفر از شهرهای توریستی در شرق آلمان محسوب میشود.
رمان سلاخخانه شماره پنج (۱۹۶۹) نوشته کورت ونهگات نویسنده معاصر آمریکایی بر اساس تجربه شخصی او به عنوان یک اسیر جنگی در درسدن بود. در این کتاب داستان اسرای آمریکایی روایت میشود که در زمان بمباران درسدن در یک سلاخخانه در زیر زمین گرفتار هستند و هنگامی که نجات مییابند، جز ویرانی چیزی نمیبینند.