ماجرای پرونده دختر آقای وزیر از زبان پدر
روزنامه هفت صبح | ۳۱ تیرماه خبر آمد که علی اشرف ریاحی داماد نعمتزاده وزیر صنعت دولت یازدهم که یکی از متهمان فساد ۶.۶ میلیارد یورویی پتروشیمی است، متواری شده. به همین بهانه ویدئویی که در آن نعمتزاده به دفاع از فعالیتهای دخترش میپردازد، داغ شده است. این ویدئو که قبل از فرار ریاحی ضبط شده، بخشی از برنامه است.
نعمتزاده در این برنامه مفصل که به حاشیههای مختلف او میپردازد، در مورد فعالیتهای دخترش میگوید: «آنچه من میدانم، چون ایشان دکترای داروسازی از دانشگاه شهید بهشتی داشتند، جزو شاگردان ممتاز هم بودند، آمدند به تدریج کارهایی را با دوستان خود شروع کردند و مجوزی گرفت، ایشان شاید ۱۰ سال در داروخانهها کار کرد، ما هم منابع مالی نداشتیم کمکش کنیم، خودش با همین کارها … حتی این بیمارستان بزرگی که در شهید چمران هست را میخواستند راهاندازی کنند، با کمک دوستانشان داروخانه آنجا را ترتیب دادند و بهعنوان کارگر، نه اینکه مالک باشد.
به هر صورت شرکتی را برای واردات مکملهای دارویی و خود دارو تاسیس کردند تا به ذهنش رسید با دوستانی که داشتند شرکت پخش سراسری برای دارو تاسیس کنند. مجوز گرفتند و کار واردات نسبتاً درآمد داشت، هرچه درآمد داشتند را در شرکت پخش هزینه کردند؛ متاسفانه شرکت پخش موفق نبود. مدیرعاملی که انتخاب کرد و به او اعتماد کرده و شریک او بود، ضرر به جایی رسید که کار او متوقف شد و من آن زمان فهمیدم.
حتی گله کردم که چرا زودتر به من خبر ندادید. گفتند شما وزیر بودید و من نمیخواستم مزاحم شما شوم. جز بدهی تجاری چیز دیگری ندارد، منتها تعدادی رسانهها شلوغ کردند که دختر وزیر است و فلان؛ برخی از بدهیها را در آن مدت داد و برخی بدهیها مانده است و اگر بیرون بیاید، میتواند کار کند و پرداخت کند.
ما هم هر چه داشتیم من جمله خانه پدری را فروختیم تا بخشی از این بدهی او را صاف کنیم، متاسفانه چون دارایی نداریم نمیتوانیم کمک کنیم. من در هیچ صنعتی در کشور سهم ندارم من جمله پتروشیمی، ولی افتخار این را دارم که ۴۰-۳۰ واحد پتروشیمی را به عنوان مدیر دولتی و مسئول نظام ایجاد کردم. کسی که به من نماینده مجلس گفتم این دنیا هیچ، از آن دنیا بترسید که چرا تهمت میزنید، چرا بدون سند حرف میزنید که میگویی من ۱۱ تا پتروشیمی دارم. من میگویم همه این پتروشیمی ها برای شما! الان دارایی ما قطعاً کمتر از قبل از انقلاب بود.»
در ادامه مجری میپرسد: «کسی که مخاطب برنامه است میگوید بپرسید اگر ایشان دختر آقای نعمتزاده نبود به این راحتی به او مجوز شرکت واردکننده میدادند؟» نعمتزاده جواب میدهد: «قطعاً. هزاران هزار شرکت است که از اسم بنده هم استفاده نکرده و به عنوان یک تحصیلکرده که ۱۲-۱۰ سال هم تجربه کاری دارد مجوز گرفته و کار میکند؛ این بدهی مالی است، این چه ربطی دارد؟ هیچ دلیلی که ایشان احتکار کرده باشد، وجود ندارد. وقتی کار ایشان متوقف شد ۲۶ انبار در استانها داشت، چون پخش سراسری بود؛
مجبور شد، چون کار خوابیده بود، اینها را جمع کند، اینها را جمع کردند و انباری در نزدیکی تهران در استان البرز گرفتند، جنسهایی که ته انبار مانده بود را در آنجا گذاشتند. یکی گفت این احتکار کرده است. من نمیخواهم از دخترم دفاع کنم. ایشان را مقصر میدانم از جهت مدیریت مالی که نتوانست شرکت خودش را به خوبی اداره کند. اعتماد به یک مدیرعامل کرده و آن هم این اتفاق را رقم زده است.»اینطور که گفته میشود، ریاحی، داماد نعمتزاده قبل از خروج، همسرش زینب و بچهها را به خارج از کشور فرستاده بود اما چون خودش ممنوعالخروج بود مجبور به فرار شد.