کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۷۹۳۴
تاریخ خبر:

ماجرای مرگ دکتر تقی ارانی در‌ سلول‌‌۲۸

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | داستان کمونیست‌های ایرانی را با اشاره به میکائیلیان (سلطان‌زاده) و حیدر عمواوغلی روایت کردیم. هردو اهل آذربایجان. میکائیلیان بعد از ارتقا در دولت شوروی و حزب کمونیست این کشور در نهایت توسط استالین تیرباران شد و عمواوغلی هم به‌احتمال زیاد به دست افراد میرزاکوچک خان جنگلی به قتل رسید.

میکائیلیان در سال ۱۳۲۰ و عمواوغلی در سال ۱۳۰۰٫ مهم‌ترین کمونیست ایران پس از این دو نفر تقی ارانی بود. متولد ۱۲۸۱ در تبریز یعنی ۲۳ سال کوچک‌تر از عمواوغلی. او در ۱۹ سالگی به خرج خانواده نسبتا متمولش راهی برلین شد و آنجا فیزیک و شیمی خواند. در برلین بعد از جنگ جهانی اول در فضای باز و پر از هرج و مرج او با عقاید مارکس آشنا شد و در همان سال‌ها با گروهی دیگر از دانشجویان مقیم اروپا فرقه جمهوری انقلابی ایران را تشکیل داد.

با جمالزاده،مرتضی علوی،‌اسدی،‌بزرگ علوی و ایرج سلیمانی و حتی به روایتی عبدالحسین نوشین.در واقع کمونیست‌هایی بودند که تحت تاثیر جو اروپا قرار داشتند. همه تحصیلکرده و وطن دوست. ارانی در سال ۱۳۰۸ از آلمان اخراج شد و به ایران بازگشت و در ایران هم بی‌اعتنا و شاید هم بی‌خبر از فعالیت کمونیست‌های همدوره عمواوغلی ‌به فعالیت برای جذب هم‌نظر و همفکر پرداخت و جلسات هفتگی را برگزار می‌کرد.

او در این دوران تمایلات ملی‌گرایانه شدیدی هم ازخود نشان داد و مانند دیگر تبریزی آن دوران یعنی احمد کسروی مقام شاخصی برای زبان فارسی قائل بود و آرزوی پیراسته شدن این زبان را داشت. روایت تایید نشده‌ای وجود دارد که می‌گویند ارانی در یکی از سفرهای اروپایی خود با حزب کمونیست شوروی در مسکو ارتباط برقرار کرد و به نوعی تشکیلات ارانی همان تشکیلات ارتقا یافته حزب کمونیست (کنفرانس ۱۲۹۹ در انزلی) بوده.

اما این روایت از سوی چند چهره سیاسی آن دوران رد شده و مدعی هستند که گرایش ارانی به کمونیسم فارغ از وابستگی بقیه کمونیست‌های ایران به شوروی بوده است. هرچه هست این جلسات در سال ۱۳۱۶ لو می‌روند.روایت است که ستوان کامبخش نوه ناصرالدین شاه و شوهر خواهر کیانوری و از اعضای بعدی و رده بالای حزب توده عامل لو رفتن ساختار این گروه که بعدها به ۵۳ نفر مشهور شدند بوده است.

ارانی با همفکرانش به زندان می‌افتد.عموما تحصیلکرده که نیمی از آنها در اروپا مدرک گرفته بودند به همراه گروهی کارمند و کارگر و حتی کشاورز. یادتان باشد ۱۳۱۶ در اوج دوران استبداد رضاشاهی هستیم. با مرگ تیمورتاش در سال ۱۳۱۲ به جرم جاسوسی برای شوروی‌،‌رابطه با شوروی به شدت به سردی گراییده بود و هرکسی که تمایلی به کمونیسم داشت در معرض حبس و شکنجه قرار می‌گرفت. ارانی و یارانش هم از این ماجرا مستثنا نبودند.

ارانی در جلسه دادگاه سخنرانی ۶ساعته‌ای انجام می‌دهد و در نهایت به ۱۰سال حبس محکوم می‌شود. او در جلسه دادگاه خود می‌گوید:‌ در یک سلول مجرد مرطوب، اتاق ۲۸ دالان سوم زندان موقت که فرش پرحشرات آن را هم جمع کرده بودند، مدت چهار ماه انداختند. چون معلوم شد که من شب‌ها کفش‌های خود را زیر سر می‌گذارم و ممکن است بتوانم با وجود سختی و رطوبت زمین قدری بخوابم، آنها را هم گرفتند.

رطوبت این اتاق به حدی است که تا کمر دیوار آن قارچ می‌روید. من نمونه‌ای از این قارچ‌ها را به طبیب زندان داده‌ام و جدا می‌خواهم رأی طبیب قانونی راجع به اوضاع این اتاق قرائت شود که گنداب تمام مستراح‌های کریدور به آنجا می‌ریزد. مدرک این توحش، مبتلا شدن من به دو مرض، یکی روماتیسم و دیگری ضعف قلب است که در این مدت بر من عارض شده است.

ارانی ۱۵ماه بعد به خاطر حصبه در زندان می‌میرد. شایعه مسمومیت او توسط پزشک احمدی هم وجود دارد و همینطور عدم رسیدگی عامدانه پزشک زندان به او که در تب ناشی از تیفوئید می‌سوخت. بزرگ علوی داستان را اینگونه نقل می‌کند:‌روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ نعش دکتر ارانی را به غسالخانه بردند.یکی از دوستان نزدیک دکتر ارانی،طبیبی که با او از بچگی در فرنگستان معاشر و رفیق بود، نعش او را معاینه کرد و علایم مسمومیت را در جسد او تشخیص داد.

مادر پیر دکتر ارانی، زن دلیری که با خون دل وسایل تحصیل پسرش را فراهم کرده، روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ لاشه پسر خود را نشناخت. بیچاره زبان گرفته بود که این پسر من نیست. اینطور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند. همین مادر چندین مرتبه دامن پزشک معالج دکتر ارانی را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا برای پسرش بفرستد. دکتر زندان در جواب گفته بود که این کار میسر نیست. برای آنکه به من دستور داده‌اند که او را درمان نکنم…»

هرچه بود دکتر تقی ارانی در سال ۱۳۱۸ و در سن ۳۷سالگی می‌میرد و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده می‌شود.و جالب آنکه ۵۲ نفر دیگر به تدریج آزاد می‌شوند به‌خصوص پس از سقوط حکومت رضاشاه.

کدخبر: ۳۵۷۹۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر